تدریس 7: اصل آفرینش 6: زندگی خوب و مرگ خوب
در بخش قبلی از دورۀ رشد صحبت کردیم و اینکه رشد ما به چگونگی تصمیم گیریها و بعبارتی به پندار، گفتار و کردار ما بستگی دارد و بر این اساس ما میتوانیم از یک زندگی کامل و زیبا بر روی زمین برخوردار باشیم. اما آیا این همه چیز است؟ آیا زندگی به همین ختم میشود؟ ما در عمق وجودمان، زندگی بر روی زمین را کافی ندانسته و با آرزوهایی بزرگ درواقع در پی افقی بسیار بزرگتر از زندگی بر روی زمین هستیم.
در واقع سوال اساسی موضوع مرگ و زندگی است… آیا مرگ پایان راه زندگی کنونی ما است یا اینکه یک زندگی دیگر در سطحی تازه وجود خواهد داشت.
بطور عمومی مردم میگویند زندگی خوبی داشته باشید تا به بهشت بروید. که این بزرگترین هدف زندگی بسیاری از انسانها در هر گوشۀ دنیا است. ما همیشه با این فرض زندگی میکنیم که با برخورداری از یک زندگی خوب به بهشت خواهیم رفت.
اریک فروم روانشناس و یکی از متفکرین معروف میگوید، آسیب بجا مانده از وفور نعمت بواسطۀ صنعتی سازی جوامع ما است. و او اسرار دارد که ما از یک زندگی برای دستیابی، به زندگی برای بودن تمرکز کنیم: یعنی سوال باید این باشد داشتن یا بودن!؟
اصل الهی این موضوع را تحت عنوان دو دنیای مرئی و نامرئی متمرکز بر انسان بررسی میکند. در این گفتار فرض اولیه براساس وجود زندگی بعد از مرگ در سطحی تازه در دنیای روح است.
همانطور که در قسمت اول توضیح داده شد، خدا انسان را با طبیعت و خصوصیات دوگانه: روح یا خصوصیت درونی، و جسم یا شکل بیرونی آفرید. همینطور باید بدانیم اینکه سه فاز در زندگی انسان مشاهده میشود:
- زندگی در درون رحم، دنیای آب (10 ماه)
- زندگی بر روی زمین ، دنیای خاکی (100 سال)
- زندگی در دنیای روح، دنیای عشق (برای ابدیت)
خدا انسان را آفرید تا در سه جایگاه قرار بگیرد:
- تا حکمروا و سرور جهان هستی باشد
- تا واسطه و مرکز هماهنگی دو جهان باشد
- تا با برخورداری از تمامی عناصر جهان هستی، یک جهان کوچک باشد.
مواد غذائی و آموزشهای غیرمستقیم در دنیای رحم، زمینه و پایهای برای زندگی ما بر روی زمین است.
به همین صورت، زندگی ما بر روی زمین دورۀ آمادگی برای زندگی ابدی ما در دنیای روح است. بعبارت دیگر، زندگی روی زمین اساس و پایه زندگی در حوزۀ دنیای روح است. و اینجا است که عنوان میشود که داشتن زندگی خوب ما را به برخورداری از زندگی در دنیای روح سوق خواهد داد.
خب، سوال این است که برای برخورداری از سلامتی جسمی چه نوع مواد غذائی باید داشته باشیم؟ براساس سازمان بهداشت جهانی: سلامتی به آن سطح و حالتی گفته میشود که فرد در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی در آسودگی باشد و این البته تنها به نبود بیماری اطلاق نمیشود. بعبارت دیگر سلامتی چیزی بیشتر از مسائل جسمی است. انسان از روح و جسم شکل گرفته است. جنبۀ فیزیکی ما ماهیتی با برخورداری از نیاز و میل به غذا، پوشاک و زایش (تولید مثل) است.
بدن جسمی از یک طرف با دریافت انرژی یانگ در قالب نور خورشید و هوا (غذای مثبت) و از طرف دیگر با دریافت انرژی ین در قالب آب و مواد غذائی (غذای منفی) بقا خود را حفظ میکند. در درون بدن، این دو نوع غذا از طریق گردش خون داد و گرفت خواهند داشت و از این طریق انرژی لازم را در اختیار تمامی اعضای بدن جسمی ما قرار خواهند داد. جنبۀ فیزیکی انسان دارای دو قسمت: ذات جسمی (فرمانده) و بدن جسمی (فرمانبر) است.
به همین صورت جنبۀ روحی انسان دارای دو قسمت: ذات روحی و بدن روحی است. ذات روحی بر ارزشهای حقیقت، خوبی و زیبائی تاکید دارد. همانطور که کیفیت مواد غذایی چگونگی سلامتی جسمی را تضمین میکند. کیفیت غذای روحی نیز سلامتی روحی را تضمین خواهد کرد.
روح انسان نیز بسان جسم دو نوع غذا دریافت میکند: تغذیه از نوع یانگ (غذای مثبت) که در اصل الهی آن را عنصر زندگی مینامیم، که این درواقع کلام، عشق و همینطور انرژی اولیۀ عالمگیر خدا است. بعدی تغذیه از نوع ین (غذای منفی) است که در اصل الهی آن را عنصر حیات مینامیم. و این غذا براساس اعمال و رفتار بدن جسمی ما تامین میشود. بعنوان مثال وقتیکه ما با انجام اعمال خوب بر موانع و مشکلات غلبه میکنیم، یا وقتیکه به کمک دیگران شتافته و برای منفعتشان از آنها دستگیری میکنیم بدون اینکه به فکر دریافت پاسخ باشیم، بدن جسمی در مراحل فروگذاری خود برای چیزی ورای خود عنصر حیات (خوب و مثبت) را تولید کرده و به روح میدهد. و این دلیل اصلی برای احساس شعف و شادی و عزت نفس ما است.
بعبارت دیگر عنصر حیات، انرژی است که در طی اعمال و رفتار خوب بدن جسمی نه برای خود بلکه برای چیزی یا هدفی یا کسی ورای خود تولید میشود.
بدن روحی نیز بدنبال دریافت عنصر حیات، به بدن جسمی پاسخ داده و عنصری را به جسم برمیگرداند که اصل الهی آن را عنصر روحی زنده مینامد. بدن جسمی با دریافت عنصر روحی زنده سرمست و لبریز از شادی خواهد شد. در نتیجه وقتیکه خوشحال هستیم، بدن جسمی ما مملو از انرژی شده و در سلامتی خواهد بود. وقتیکه هیجان زده هستیم ترانه میخوانیم، می رقصیم.
برعکس وقتیکه تحت فشار و استرس قرار گرفتهایم بدن جسمی ما خسته شده و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، بمرور بیماریها به سراغ ما میآیند. و این امر به معنای آن است که وضعیت بدن روحی در چگونگی وضعیت بدن جسمی تاثیرگذار است.
برای اینکه بتوانیم بشکلی راستین به بلوغ برسیم، باید به بدن روحیمان عنصر حیات پاک و تمیز و غیرآلوده بدهیم که این از طریق بدن جسمی تامین میشود. بدن روحی چگونه میتواند چنین چیزی را از بدن جسمی دریافت کند؟
رفتار ما باید خوب باشد، یعنی ما باید از یک زندگی براساس خوبی برخوردار باشیم نه اینکه به زندگی پلیدی متمرکز شویم. باید به خاطر بسپاریم که عنصر حیات خوب زمانی تولید میشود که بدن جسمی ما برای دیگران و یا برای هدفی بالاتر از ”من“ زندگی کند.
در این راستا کلام ما باید مؤدبانه، مملو از مهربانی و سراسر راستی باشد. ما باید از کلام متمرکز بر قدردانی، تشویق و عشق در گفتارمان استفاده کنیم و از شکایت کردن، عصبانیت و لغتهای مبتذل و رکیک دوری کنیم. اعمال ما بایستی براساس اصول اخلاقی بوده و باید بدانیم که تمامی امور غیراخلاقی برای روح ما سمی و کشنده هستند. ما بایستی نه یک زندگی خودخواهانه بلکه یک زندگی نوع دوستانه پیش گیریم! باید به خاطر بسپاریم تنها یک زندگی برای خاطر دیگران، یا یک زندگی براساس عشق راستین بطور حتم سرچشمۀ تولید عنصر حیات برای یک روح سالم میباشد.
عنصر زندگی عشق راستین خدا است که از قلب او بسوی ما سرازیر شده و باعث رشد بدن روحی ما میشود. در نتیجه فرد باید یک زندگی با ایمان براساس دعا و مطالعۀ حقیقت را پیش گیرد. چرا دعا کرده، سرودهای مذهبی خوانده، به نیایش نشسته، و کلام خدا و یا حقیقت را مطالعه میکنیم؟ به خاطر دریافت عنصر زندگی است که مواد غذائی ضروری برای بدن روحی ما در نیل به بلوغ روحی است. بعبارت دیگر ما با پیشگیری یک زندگی براساس حقیقت، تضمین میکنیم که برای همیشه عنصر زندگی را دریافت میکنیم.
برعکس وقتیکه یک زندگی فاقد ایمان را پیش گرفته و در آن بر امیل جسمی تمرکز کرده و در فحشا و فساد در تمامی سطوح زندگی فرو می رویم، عنصر زندگی از جانب خدا قطع شده و به جای آن عناصر پلیدی به بدن روحی ما نفوذ میکنند. چنین عناصری برای روح ما سمی و کشنده هستند.
رابطۀ بدن روحی و بدن جسمی شبیه رابطۀ بین درخت و میوهاش میباشد. بعنوان مثال درخت سیب با دریافت کود، آب، مقدار کافی نور خورشید و گرما سیبهای بزرگ و براق و شیرین تولید خواهد کرد. که این محصولی گران قیمت خواهد بود. برعکس اگر درخت سیب نتواند کود، آب، مقدار کافی نور خورشید و گرما دریافت کند، میوههایش قبل از رسیدن بر روی زمین خواهند افتاد که کسی قادر به استفاده از آنها نخواهد بود.
این مثال درواقع نوع رابطۀ بین بدن روحی و بدن جسمی را به نمایش میگذارد. بدن روحی که در دنیای روح برای ابدیت خواهد زیست برای رشد به بدن جسمی نیاز دارد و از همان اصولی استفاده میکند که باعث شد تا میوه بر روی درخت بدون هیچ عیب و ایرادی رشد کرده و به فصل برداشت برسد.
انسان بگونهای آفریده شده است که تنها در همراهی بدن جسمی و روحی میتواند رشد کرده، بالغ شده و کامل شود. اما بعد از مرگ جسمی، چنین چیزی امکان پذیر نیست. به همین خاطر زندگی جسمی ما بر روی زمین از اهمیت بسیار بالائی برخوردار بوده و بسیار با ارزش است. باید به خاطر داشته باشیم که اعمال خوب سرچشمۀ تولید عنصر حیات برای بدن روحی ما و برای نسلهای آینده ما خواهند بود و برعکس اعمال پلید سرچشمۀ تولید عناصر پلید برای روح ما و نسلهای آینده خواهند بود برای همین اگر مسبب پلیدی بودهایم با کسب آگاهی در این مورد بلافاصله باید آن پلیدی را پاکسازی کنیم، یعنی ابزار تولید عناصر پلید را از بین ببریم که نه برای ما و نه برای آیندگان ما مزاحمت ایجاد کنند. یعنی ما باید در هر شرایطی همه چیز را به حالت اصیل (براساس خواست و اهداف خدا) بازسازی کنیم. (لیوان شکسته شده و بازگرداندن آن به حالت اولیه)
برای همین ضروری است تا ما به خاطر اعمالی که باعث تکثیر پلیدی چه در خود چه در اطرافمان و در دیگران شدهایم، توبه کرده و با انجام مسئولیتهایمان یک زندگی براساس زیستن برای دیگری را پیش بگیریم تا با تولید عنصر حیات و دریافت عنصر زندگی از جانب خدا در مسیر راستین رشد کنیم. تمامی پلیدیها و دشمنانگیهایی را که ما بر روی زمین بوجود آوردهایم باید بدرستی و بطور واضح حل و فصل شوند.
برای همین در کتابهای مقدس آمده است که هر آنچه را که بر روی زمین ببندید در دنیای روح بر روی شما بسته خواهد بود و هر آنچه را که بر روی زمین بگشائید در دنیای روح بر شما گشاده خواهد بود.
در نتیجه خدا هیچوقت تعیین نمیکند که بدن روحی کسی به جهنم یا به بهشت برود، این خود بدن روحی است که تعیین میکند به کدام سو برود.
بهشت در دنیای روح دنیای نور است، و اگر بدن روحی بر روی زمین دروغگو بوده و به دیگران آسیب رسانده و قلبهایی را شکسته باشد، نمیتواند در معرض نور قرار گیرد بلکه میخواهد از نور گریخته و خود را در تاریکی در جهنم پنهان کند. چرا که از دیدن وضعیت خود شرمنده است.
برعکس اگر بدن روحی کسی بر روی زمین از یک زندگی براساس خوبی برخوردار بوده و عنصر حیات و عنصر زندگی را بطور کامل دریافت کرده و بالغ شده باشد، بدون هرگونه خجالت و محدودیتی میخواهد به مرکز دنیای نور یعنی به بهشت برود.
برای همین لازم است تا ما هر لحظۀ زندگی خود را با آگاهی از ارزش آن و قدردانی از آن سر کنیم.
ذات روحی و ذات جسمی در درون ما، با قرار گرفتن در یک رابطۀ داد و گرفت، متحد شده و چیزی به اسم ذات بشری را بوجود میآورند.
ذات بشری بعنوان قطبنما در درون انسان، همیشه ما را بسوی خوبی محض سمت و جهت میدهد. ذات بشری دارای دو جزء درونی و بیرونی است که ما آنها را با نام ذات اصیل و وجدان میشناسیم، که بعنوان صدای پدرانه و مادرانه در درون ما بسان مامور امنیتی یا آنتی ویروس در سیستم عامل ما عمل میکنند. این آنتی ویروس در زمان دریافت کلام و عشق خدا (غذای مثبت روحی ما) با استاندارد مطلق خوبی آپدیت میشود یعنی تنها در ارتباط با خدا است که بروز خواهد شد و به این ترتیب قادر خواهد بود تا ما را در همه احوال بسوی خوبی محض هدایت کنند. اما در صورت قطع رابطه با خدا، و در ایجاد ارتباط با شیطان، استانداردهای کاذب و پلید در ذات بشری نفوذ کرده، ذات پلید را بوجود میآورند که باعث میشود تا ذات اصیل و وجدان کارائی خود را از دست بدهد. این باعث از کار افتادن آنتی ویروس در سیستم عامل ما شده و وجود ما تبدیل به یک بازار شام پلیدیها خواهد شد.
تا به این بخش ما دربارۀ ایدهآل خدا سخن گفتیم، یعنی خیلی خیلی ایدهآلی حرف زدیم. اما واقعیت زندگی بشر چیز دیگری است که ما هر روز با آن سروکار داشته و در طول تاریخ دیده و یا شنیدهایم. واقعیت زندگی بشر، یک زندگی براساس غم و اندوه و تنهائی ها بوده است. در این دنیا ما هر روز شاهد اتفاقات ناگواری هستیم که بطور واضح نشان از رنج و عذاب در تمامی سطوح زندگی بشری است که هیچ ارتباطی با ایدهآلهای خدا که در این چند بخش صحبت کردیم نداشته و ندارد.
امیدوارم که شما با استفاده از این گفتار بر یک زندگی خوبی تمرکز کنید تا بتوانید با دریافت عنصر زندگی و عنصر حیات بدرستی براساس ایدهآل خدا رشد کرده و بالغ شوید تا بتوانید خودتان را برای مرحلۀ بعدی زندگی در دنیای روح آماده کنید.
اما چنین چیزی آسان نیست، زیرا ما دارای ذات پلیدی هستیم که همواره خواست و نیت خوب ما را زیر سوال میبرد، این ذات پلید از کجا آمده و ما چگونه چنین چیزی را در خود پروردهایم؟ یک واقعیت تلخ این است که این ذات پلید چیز نبوده که کسی خاطرخواه آن بوده باشد اما بدون استثنا در وجود تمامی بشریت جا خوش کرده است. براستی سرچشمۀ آن چیست یا از کجاست؟ در بخش بعدی در این مورد صحبت خواهیم کرد…