تدریس 17: تقدیر خواست خدا و چگونگی تحقق آن
در بخش قبلی توضیح دادیم که خدا میخواهد تمامی انسانها را در قالب یک خانوادۀ بزرگ به حوزۀ عشق راستین خود یا پادشاهی بهشتی بیاورد. اکنون ممکن است که این سؤال پیش آید که این مسئله تا چه حدی تضمین شده است؟ آیا خدا خودش برای همه چیز برنامه ریزی میکند؟ یا اینکه همه چیز به من بستگی دارد؟ در این صورت، این نکته به معنای آن است که این هدف ممکن است برآورده نشود و در نتیجه چیزی تضمین نمیشود. این موضوع به مبحث تقدیر یعنی همین بحث امروز ما مربوط میشود.
فرقههای مذهبی بطور معمول بین تقدیر و ارادۀ آزاد پاره و دو دسته شدهاند. همه بطور عمومی قبول دارند که قدرت رستگاری از جانب خدا میآید، اما نقطه نظرهای متفاوتی در مورد آن دارند. ارادۀ آزاد یا آرمین گرائی ادعا میکند که خدا قدرتش را بطور برابر برای همگان در نظر گرفته و اهداء میکند و این دیگر به ما بستگی دارد که با آن چکار کنیم. اما نظریۀ تقدیر میگوید که خدا تعیین میکند تا چه کسی نجات یابد و چه کسی نه!
افرادی چون جان کالوین، مارتین لوتر، آگوستین به تقدیر معتقد بودند. آنها میگفتند که خدا افرادی را برای رستگاری انتخاب میکند در حالیکه در نظر دارد بقیه را انتخاب نکند و اینکه خدا این حق انتخاب را داراست.این موضوع به این معنا است که مشیت بازسازی تنها به خدا بستگی دارد و بس. جانشین جان کالوین به نام تئودور بزا، یک سوپرالاپساریانیزم بود که بر این اعتقاد است که خدا قبل از سقوط بشر، تعیین کرده بود که چه کسی نجات پیدا میکند و چه کسی به جهنم میرود. باور کردن چنین چیزهای بسیار دشوار اما واقعیت این است که بعضی از فرقههای مذهبی دارای چنین عقایدی هستند. برای همین است که چنین مذاهب و یا چنین فرقههایی بمرور بسیار ضعیف میشوند، چون حرفهایی که میزنند و یا اعتقادیاتی که دارند براستی پوچ و بیمعنا است.
اصل الهی بر دو نکته دست گذاشته و آن را تشریح میکند: 1. تقدیر خواست خدا 2. تقدیر راهی که خدا از طریق آن خواستش را به انجام میرساند.
خواست خدا تحقق هدف آفرینش است که همان معنای هدف بازسازی نیز هست. خدا در زمان آفرینش تعیین کرد که انسان هدف از آفرینش را به انجام برساند. وقتیکه خدا بواسطۀ سقوط نتوانست خواستش را بواقعیت درآورد، تعیین کرد تا یکبار دیگر آن هدف را از طریق مشیت بازسازی به انجام برساند و از آن زمان به بعد در تلاش بوده تا این هدف را برآورده نماید. خدا مطلق، یگانه، ابدی و تغییرناپذیر است در نتیجه هدف از آفرینش او نیز مطلق، یگانه، ابدی و تغییرناپذیر است. به همین صورت، تقدیر خواست خدا نیز باید مطلق باشد. از این نقطه نظر میتوان گفت که تقدیر شده است تا خواست خدا در مورد عشق کامل در درون خانواده که با لذت در سراسر بهشت و زمین ابدیت خواهد داشت، بواقعیت درخواهد آمد.
در مورد تقدیر راهی که در آن خواست خدا به انجام خواهد رسید، چطور؟ اصل الهی میگوید که قوانین طبیعی و چیزهایی از این دست، که از طریق آنها همه چیز در حرکت و فعالیت هستند، همه تعیین شده و دارای چارچوب مشخصی هستند. اما هدف آفرینش خدا تنها زمانی بواقعیت درمیآید که انسانها سهم مسئولیت خود را به انجام برسانند. اگر چه خواست خدا در تحقق این هدف از طریق مشیت بازسازی مطلق و ورای تاثیرات انسانی است، اما چگونگی انجام آن با توجه به ارادۀ آزاد انسان میتواند حال و هوای متفاوتی در نتیجه داشته باشد، اینکه آیا فرد مسئولیتش را انجام خواهد داد، تا چه اندازه انجام خواهد داد، و یا انجام نخواهد داد.
بنابراین خواست خدا در تحقق هدف مشیت بازسازی مطلق است اما انجام آن مشروط است. خدا تقدیر میکند که مراحل انجام خواستش مشروط باشد به انجام %5 سهم مسئولیتی است که شخص مرکزی در آن عهد باید انجام بدهد در کنار %95 سهم خودش که قبلا انجام گرفته است. %5 سهم مسئولیت اشاره به این است که مسئولیت انسان بسیار کوچک است، زمانیکه آن را با مسئولیت خدا مقایسه میکنیم. با این همه برای انسانها این امر به معنای %100 تلاش آنها است. یا بهتر بگوئیم %5 = %100
از اینرو خدا نمیتواند بطور مطلق در مورد انسان تقدیر کند. انسان آزاد است، انسان آدم آهنی نیست، انسان ضبط صوت نیست … انسان میتواند با توجه به ارادۀ آزادی که به او اهداء شده به ساختار وجودی خود و همینطور به اعمال خود سمت جهت و شکل و فرم بدهد. در نتیجه تنها زمانیکه ما مسئولیت خود را به انجام رسانده و تکمیل کنیم، مردمی ایدهآل خواهیم شد آنچنانکه خدا مقدر کرده بود. حتی اگر خدا برای شما ماموریتی تعیین کرده است، این شما هستی که در انجام این برنامه، باید پنج درصد مسئولیت خود را انجام بدهید تا خواست خدا بواقعیت درآید. اگر سهم مسئولیت خود را تکمیل نکنید، آن انسان ایدهآلی که خدا در نظر دارد، نخواهید شد. به همین دلیل بود که مشیت الهی برای بازسازی متمرکز بر اشخاص مرکزی در طول تاریخ بطور مکرر تمدید شد. همینطور باید یادآوری کرد که همیشه خلاقیتهای آفرینندگی در انسان، به عبارتی دیگر، وجود خود را در انجام این و یا آن برنامه گذاشتن، همیشه تاثیرات خاصی بر نتایج کار دارد.
در کتابهای مقدس آیاتی آمده که در آن اشاره شده که خدا همه چیز را کنترل میکند، آنها را چطور میتوان دید؟ بعنوان مثال:
کسانی را که از قبل معین کرده بود آنها را صدا زد، کسانی را که صدا زده بود عادل گردانید و کسانی را که عادل گردانیده بود، جلال و برکت داد. (رومیان 8:28)
… رحم خواهم کرد بر هر که رحم کنم، و مهربانی خواهم کرد به هر که مهربانی کنم. (رومیان 9:15)
… آیا کوزهگر بر گل اختیار ندارد که از یک خمیره ظرفی عزیز و ظرفی ذلیل بسازد؟ (رومیان 9:21)
… خدا یعقوب را دوست میداشت و از عیسو نفرت داشت حتی وقتیکه آنها در رحم مادرشان بوده و هنوز دست به کار خوب یا بدی نزده بودند. و خدا گفت که بزرگتر به کوچکتر خدمت خواهد کرد. (رومیان 9:10)
مفسرین در تفسیر این آیات و بسیاری دیگر، اغلب به این نتیجۀ اشتباه می رسند که هر چیزی در زندگی فرد از جمله رفاه، نزول، شادی، بدبختی، رستگاری و لعنت همینطور صعود و نزول ملتها همه به همان شکلی که خدا در نظر گفته است انجام میگیرد. اما براساس اصل الهی، نکتۀ اصلی در این آیات این است که تنها خدا فاعل اصلی در پس مشیت تاریخ بازسازی است، که این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اما دکترین تقدیر مطلق که حتی در این زمان از جانب افراد یا گروههایی مورد قبول است، یک زیاده روی محض بوده و درواقع رابطۀ راستین بین سهم مسئولیت خدا و سهم مسئولیت انسان در انجام هدف مشیت بازسازی را نادیده میگیرد.
ما میبایست آیات کتابهای مقدس را با قلب و نگاهی باز و بطور جامع مطالعه کنیم. اگر سقوط مقدر شده بود که دیگر دلیلی برای این وجود نداشت که خدا به آدم و حوا اخطار بدهد تا از میوۀ ممنوعه نخورند. با توجه به اینکه، نکته اصلی در اخطار دادن جلوگیری از سقوط بود. و همینطور دلیلی وجود نداشت که خدا در ارتباط با انسانهایی که سقوط کرده بودند اندوهگین شود، با توجه به اینکه آنها درواقع داشتند خواست مقدر شدۀ خدا را انجام میدادند و درواقع خدا میبایست خوشحال میبود. اینطور نیست؟ اگر رستگاری مقدر شده است، دیگر دلیلی ندارد که خدا بگوید که هر کسی که به نجات دهنده پیامبرانش ایمان بیاورد نابود نخواهد شد بلکه زندگی ابدی خواهد داشت. یا دلیلی ندارد که بگوید که بپرس و به تو پاسخ داده خواهد شد، جستجو کن و آن را خواهی یافت، در بزن تا در بروی تو باز شود. اگر تولد انسان، رشد او دوران میانسالی و بعد پیری او همه چیز مقدر شده از جانب خدا است دیگر دلیلی برای تلاشهای انسانی در داشتن یک زندگی براساس دعا و نیایش و امور خیریه و غیره ندارد، چرا که تلاشهای انسانی در تقدیر خدا تاثیر ندارد، اینطور نیست؟
باید به خاطر بسپاریم که بر اساس اصل الهی، مشیت بازسازی تنها با انجام سهم مسئولیت انسان + سهم مسئولیت خدا تکمیل خواهد شد. ما درواقع به یک همکاری بین خدا و انسان براساس یک عمل داد و گرفت نیاز داریم. و به این خاطر، وجود سهم مسئولیت انسان درواقع یک برکت بسیار باشکوه است. و این نکته به این معنا است که خدا انسان را در جایگاه یک همکار و شریک خود در مسیر بازسازی قرار میدهد. بنابراین ما میبایست با قدردانی برای انجام مسئولیت خود تلاش داشته باشیم، که بدینوسیله ما خدا را و قلب رنج دیدۀ او را آزاد خواهیم کرد. چرا که خدا ما را آفرید، تا با ما یک رابطۀ زنده و واقعی داشته باشد و تحقق چنین چیزی، همه چیز را در او از غم به شادی تغییر خواهد داد.
میتوان دید که خدا برنامهای برای زندگی انسان دارد و همچنین میتوان دید که ما با پیروی از اصل در یک زندگی برای دیگران قادر خواهیم بود تا سهم مسئولیت خود را تکمیل کنیم و اینگونه برنامه مورد نظر خدا به انجام خواهد رسید.