تکمیل خانواده آدم در باغ عدن
ناجی قبیلهای بهشتی کیست؟ یک ناجی قبیلهای بهشتی رهبر تلاش مشیتی برای یافتن و تأسیس خانواده ایدهآلی است که قرار بود خانواده آدم در باغ عدن آن را به انجام برساند. باغ اصیل عدن چگونه جائی بود؟ باغ عدن زادگاه و خانه آدم و حوا، زادگاه یک تمدن جدید متمرکز بر والدین بهشتی بود. اما آدم و حوا از باغ عدن رانده شده و اینگونه زادگاه خود را از دست دادند. چه اتفاقی رخ می داد اگر آدم و حوا سقوط نمیکردند؟ در این صورت، آدم و حوا میتوانستند اجداد خوب بشریت و والدین راستین قبیله و تمامی بشریت بشوند. اگر آدم و حوا والدین راستین میشدند، نقطه مرکزی تمامی تلاشهایشان در خانواده خدمت و ملازمت به والدین بهشتی میبود و بر این اساس قابیل و هابیل با هم یکی میشدند و سه پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب را تشکیل میدادند تا الگوی خانواده ایدهآل را کامل کنند. در این صورت، یک نسب خونی خالص و یک دنیای فرهنگ قلب متعلق به والدین بهشتی میتوانست شکل بگیرد که شیطان اساسا نمیتوانست در آن جائی داشته باشد.
آدم و حوا در اصل آرزو داشتند بزرگ و بالغ شوند، و با دریافت برکت ازدواج، خانوادهای زیبا را تشکیل دهند. آنگاه این خانواده الگوی خود را گسترش داده و جامعه بشری را بوجود میآوردند. والدین بهشتی به عنوان ماهیتی نامرئی، با ساکن شدن در بدن جسمی آدم و حوا، بدنبال دریافت برکت ازدواج و یکی شدن آنها، آرزو داشت آفرینندهای با بدن جسمی واقعی باشد. به همین دلیل است که والدین بهشتی آدم و حوا را آفرید تا صاحب فرزندان شده، و آنها را تربیت کنند و در تسلط متمرکز بر عشق بر آفرینش سعادتمند شوند. به عبارت دیگر، هدف از آفرینش این بود که متمرکز بر والدین بهشتی به عنوان نسل اول، آدم و حوا به عنوان نسل دوم، و فرزندان به عنوان نسل سوم، در کنار هم زندگی کنند تا پادشاهی والدین بهشتی بر روی زمین شکل گرفته و این سنت تا به ابد تداوم پیدا کند.
با این حال، آدم و حوا، اجداد بشری سقوط کردند و پس از بیرون رانده شدن از باغ عدن، والدینشان را از دست داده و بسان یتیمها در عرصه دنیا و زندگی سرگردان شدند. با توجه به این امر، یک انسان سقوط کرده چگونه میتواند به هدف اصیل آفرینش بازگشته و یک زندگی بازسازی شده را پیش گیرد؟ براساس اصل الهی میدانیم که این امر از طریق معکوس کردن روند سقوط، در راستای یافتن آنچه از دست رفت انجام خواهد گرفت که در این مسیر اشتباهات و خطاهای شکل گرفته باید جبران شوند و جایگاه و زندگی بشریت اصیل بازسازی شود.
باید بدانیم که در باغ عدن نخست، بشریت والدین بهشتی را بعنوان والدین اصیل خود از دست دادند. به همین خاطر، این سرنوشت بشریت شد که با والدین راستین ملاقات کند، چرا که تنها والدین راستین میتوانند آنها را به سوی والدین بهشتی هدایت کند.
دوم، شیطان آدم، اولین پسر والدین بهشتی را تصاحب کرد. در اصل، والدین بهشتی می خواست به آدم قدرت و ارث بدهد تا بر جهان حکومت کند. اما به دلیل سقوط، آدم از مقام نخست زاده با حق وراثت عزل شد. بنابراین، والدین بهشتی باید از میان مردمی خودمحور، یعنی بین قابیل و هابیل فرزندان آدم و حوا، کسی را بعنوان شریک خود انتخاب می کرد. اولین پسر آدم و حوا، قابیل در حوزه پلیدی قرار گرفت و بنده شیطان خدای دروغین جهان شد. بنابراین، والدین بهشتی هابیل را به عنوان نماد نیکی قرار داد و هابیل به سوی والدین بهشتی آمدن از طریق دین را پیش گرفت. جدایی این دو برادر، تصویر واقعی و دردناک دنیای بشریت شد. این اولین جدائی در خانواده به سطح جهانی گسترش یافت و حوزههای نوع هابیل و نوع قابیل را در جامعه بشری تشکیل و توسعه بخشید. این امر منجر به درگیری و مبارزه مداوم بین خوبی و بدی، یا ارزشهای خوب وجدان و خودبینی خود محور در تمامی زمینهها از جمله سیاست، اقتصاد، مذهب و فرهنگ شده است. اینگونه جهان بشری در منجلاب درگیری و جنگ در رنج و عذاب فرو شد.
بنابراین، بشریت به والدین راستین نیاز دارد، یعنی کسانی که به عنوان ناجی و اجداد خوبی ظاهر شدهاند. بشریت باید از طریق آنها به نسب خونی خوب و همچنین به حوزه عشق و فرهنگ قلبی پیوند بخورند. کسانی که از والدین راستین برکت ازدواج دریافت میکنند، قبیله هابیل با محوریت والدین بهشتی میشوند. به عبارت دیگر، بشریت در جایگاه فرزندان خوبی که والدین بهشتی گمشده را یافتهاند، شروعی تازه را آغاز میکنند. بنابراین خانواده های برکت گرفته باید ابتدا با هدف قرار دادن حوزه قابیل در جهان، والدین بهشتی و والدین راستین را به آنها معرفی کنند تا رویا و آرزوی والدین بهشتی و بشریت، یعنی تشکیل یک خانواده واحد بشری در تمامی جهان را به واقعیت درآورده و به سعادت و خوشبختی نائل شوند. با این کار، آنها به زندگی سراسر سرگردانی خود بعنوان یتیم پایان داده و والدین بهشتی را به عنوان والدین اصیل بشریت مییابند.
هنگامی که قبیله حوزه قابیل احیا شود، جدائی دو برادر در خانواده اولین اجداد بشری، آدم و حوا را میتوان جبران کرد. دیگر درگیری و کشمکش و تعارض بین خواهر و برادرها در تمامی سطوح مختلف زندگی بشری وجود نخواهد داشت. دو برادر گمشده متمرکز بر والدین بهشتی، یکی و هماهنگ می شوند. به عبارت دیگر، این جنبش اجتماعی ناجی قبیلهای بهشتی برای ایجاد یک خانواده ایدهآل از برادران با محوریت والدین بهشتی است. این مشیت الهی برای ادغام و یکپارچه سازی جهان از طریق بازسازی آن به جامعه خانواده اصیل قبل از سقوط است که با سقوط اولین خانواده به دو حوزه هابیل و قابیل تقسیم شده بود.
مأموریت ناجی قبیلهای بهشتی چیست؟ ماموریت ناجی بازسازی و برقراری مجدد نوعی از جامعه خانوادگی تحت سرپرستی والدین بهشتی است که قرار بود در خانواده آدم و حوا ایجاد شود. یعنی مشیت الهی برای بازسازی خانواده آدم و حوا است که سقوط کرده و به دو حوزه هابیل و قابیل تقسیم شده اند، و برقراری اتحاد برادران با مرکزیت هابیل، اولین پسر حوزه الهی است و سپس هابیل، با دوست داشتن قابیل را به طور طبیعی به تسلیم وادار کند.
برآورده شدن ایدهآل اتحاد برادران به این معنی است که خانوادهای که توسط ناجی، یا والدین راستین برکت گرفتهاند، فرزندان حوزه قابیل خود را که از طریق فعالیتهای ناجی قبیلهای بهشتی یافتهاند، متحد کرده و آنها را با فرزندان نسل دوم، یعنی فرزندان حوزه هابیلی خود گرد هم آوردهاند. در این زمان، دو پسر، قابیل و هابیل، سرانجام با هم زندگی خواهند کرد، و در یک خانواده قبیله ای گسترده متمرکز بر والدین بهشتی متحد میشوند. زوج ناجی قبیلهای، والدین قبیله، که این دو پسر جدا شده از زمان آدم و حوا را احیا کردهاند، در جایگاه والدین بازسازی شده قرار میگیرند. این جایگاهی است که در آن ایدهآل آفرینش که والدین بهشتی از ابتدا به دنبال ایجاد آن بوده است، یعنی ایدهآل به دنیا آمدن فرزندان خوب توسط والدین راستین خوب در خانواده آدم و حوا، سرانجام تحقق مییابد. خانواده برکت گرفتهای که موقعیت دو فرزند، هابیل و قابیل، را از طریق مأموریت ناجی قبیلهای بهشتی احیا کردهاند، اقتدار والدینی خود را باز خواهند یافت. به عبارت دیگر، ما در موقعیت والدین راستین هستیم که به والدین بهشتی خدمت میکنند و از طریق فرزندان هابیل و قابیل، قلب والدین بهشتی را به ارث می برند.
هنگامی که این حوزه والدینی احیا شد، والدین بهشتی قلمرو پادشاهی خود را بازسازی میکنند. بنابراین والدین بهشتی میتواند در بدن جسمی ناجی قبیلهای بهشتی و همسرش ساکن شده و از طریق آنها که در جایگاه والدین قرار گرفتهاند، متجلی شده و زندگی کند. پس از آن است که والدین بهشتی نامرئی، در بدن جسمی تجسم یافته و دنیای تجسم نامرئی و مرئی تکمیل میشود. در آن جایگاه، سه قلمرو پادشاهی بزرگ شکل خواهد گرفت، یعنی قلمرو پادشاهی والدین بهشتی که پادشاه این جهان است، قلمرو پادشاهی والدینی که دو پسر، هابیل و قابیل را بازسازی کردهاند، و قلمرو پادشاهی فرزندانی که وارث این جهان هستند. از طریق تکمیل این سه قلمور پادشاهی، میتوان برای ابد به عنوان شهروندان پادشاهی بهشتی زندگی کرد.
در خاتمه، وظیفه ناجی قبیلهای بهشتی این است که موقعیتی را بیابند که در آن حق والدین بهشتی را برای اقامت در بدن خود و همسرشان دریافت کنند و موقعیت آدم و حوای قبل از سقوط را بازسازی کنند.
برکت در جایی که چهار حوزه بزرگ قلب تکمیل می شود
در خانوادهای که سه قلمرو پادشاهی بزرگ (پادشاهی والدین بهشتی، پادشاهی والدین و پادشاهی فرزندان آینده) بوجود آمده است، عشق والدینی، عشق زناشویی، عشق خواهر و برادر و عشق فرزندان با هم هماهنگ میشوند تا الگوی پادشاهی بهشتی را بوجود آورند. ناجی قبیلهای بهشتی مأموریت دارد الگویی را بوجود آورد که چهار حوزه بزرگ قلب را به انجام برساند و آن الگو را به قبایل هابیل و قابیل منتقل کند. چهار حوزه بزرگ قلب چیست؟
اول، قلب عشق زناشوئی
در ابتدا، والدین بهشتی می خواست که آدم و حوا بزرگ شده و به ایدهآل وحدت با والدین بهشتی دست یابند. بنابراین، در کتاب مقدس آمده است که او آدم را آفرید، اما آدم در خلوت خود تنها به نظر می رسید، بنابراین والدین بهشتی از دنده آدم برای آفرینش حوا استفاده کرد. از این نکته نباید این برداشت را داشته باشیم که چه کسی بین آدم یا حوا، اول آفریده شده است. این واقعیت که حوا از دنده آدم آفریده شده است، تأکید بر این است که آنها به صورت یک بدن، دو جزء از یک جفت جدایی ناپذیر خلق شدهاند.
بنابراین عشق زناشوئی آن نظم آفرینش است که در آن طرف فاعلی باید طرف مفعولی مطلق را بوجود آورد و طرف مفعولی مطلق نیز باید طرف فاعلی مطلق را بوجود آورده و تکمیل کند. به عبارت دیگر، تنها کسی که در میان زنان متعدد دنیا، مرد را «شوهر» خطاب میکند و شوهر بودن او را تأیید میکند، همسرش است. با برسمیت شناختن آن مرد به عنوان شوهر، جایگاه او به عنوان شوهر کامل و تثبیت میشود. به همین ترتیب، جایگاه زن با برسمیت شناختن او از جانب شوهر کامل میشود. بنابراین عشق زن و شوهر، زندگی است که در آن خود را بگونهای با همسر خود تنظیم می کنیم تا جایگاه او به کمال برسد زیرا زوجین اختیار دارند تا یکدیگر را کامل کنند. دلیلش این است که اگر در خانواده و زندگی زناشوئی، من خودم را در نقطه مرکزی قرار دهم، همسرم نمیتواند مرا کامل کند. تنها کاری که من میتوانم انجام دهم این است که نیازهای همسرم را برآورده کرده و به رشد او کمک کنم، به طوری که موقعیت من همسطح موقعیت همسرم باشد. کمال موقعیت زن تنها به خودش بستگی ندارد، بلکه بستگی به این دارد که شوهرش چقدر به رشد او کمک کرده است. کمال موقعیت شوهر نیز به این بستگی دارد که زن تا چه اندازه به رشد او کمک کرده است. مثلاً وقتی شوهر با کمک جدی همسرش، رئیس یک شرکت یا یک کشور میشود، موقعیت زن نیز برابر با مقام شوهر ارتقا مییابد. به عبارت دیگر، وی صلاحیت همسر رئیس شرکت یا رئیس جمهور را خواهد داشت. بنابراین، هنگامی که هر دو طرف یکدیگر را کامل نموده و بر برآورده کردن نیازهای یکدیگر تمرکز میکنند، به زوجی ایدهآلی تبدیل میشوند که والدین بهشتی در آرزوی مشاهده آن بوده است.
دوم قلب عشق والدینی
همانطور که در بالا ذکر شد، جایگاه والدین توسط خود والدین تعیین نمیشود. وقتی فرزندان آنها را پدر و مادر مینامند، جایگاه و ارزش والدین مشخص میشود. در نهایت ارزش والدین با این موضوع مشخص خواهد شد که تا چه اندازه به کمال فرزندان خود کمک کردهاند. پس تمامی والدینهای دنیا بنده فرزندان خود هستند. چرا؟ زیرا والدین تنها در صورتی عنوان والدین را کسب کرده و حفظ میکنند که به کمال فرزندان خود کمک کنند. والدین بر اساس میزان رشد فرزندانشان ارزیابی خواهند شد. بنابراین، دلیل اینکه والدین بهشتی تاریخ رستگاری بشر را هدایت نموده، این است که فرزندان او، یعنی انسانها، باید او را «والدین» خطاب کنند تا او بتواند جایگاه خود را به عنوان والدین بهشتی تکمیل نماید. بنابراین، والدین بهشتی بیش از 6000 سال است که بدون اینکه تسلیم شود، بیوقفه مشیت رستگاری را دنبال می کند، زیرا کمال او به فرزندانش بستگی دارد.
سوم قلب عشق کودک
فرزندان ما در موقعیتی قرار دارند که به زودی والدین خواهند شد. کودکی که والدینش او را عاشقانه دوست داشته باشند، توسط والدینش به عنوان پاسخگوی عشق آنها برسمیت شناخته میشود. از این رو در آینده به عنوان فرزندان بالغ جایگاه والدین را بر عهده خواهند گرفت و به حق نسب خونی، حق وراثت، حق برابری و حق مشارکت دست یافته، در جایگاهی قرار میگیرند که می توانند با والدین خود به صورت برابر عمل کنند. بنابراین، کمال فرزند نه با ادعای او بلکه با برسمیت شناخته شدن از جانب والدین به انجام میرسد، و اینگونه جایگاه و ارزش فرزند تثبیت میشود.
چهارم قلب خواهر و برادر
سقوط بشریت با تقسیم و جدائی خانواده آدم و حوا به دو حوزه هابیل و قابیل تشدید شده است. والدین بهشتی در مقام والدین اصیل میخواهند که برادران یکی شده و نزد والدین خود بازگردند. بنابراین، ما باید نه تنها فرزندان خود، بلکه برادران از دست رفته قابیل را نیز بسوی یکدیگر آورده و با هم به عنوان فرزند و برادر متحد کنیم. به عبارت دیگر، خواهر و برادر باید به خاطر یکدیگر زندگی کنند. موقعیت من به عنوان یک برادر یا خواهر توسط خودم شکل نمیگیرد، اما با تصدیق خواهر و برادرم کامل میشود. ارزش ما زمانی مشخص میشود که بستگان ما اعتراف کنند که «آن برادر یک مرد راستین است». ما ارزش خود را تعیین نمیکنیم. زیرا کمال یک فرد نه به خود او، بلکه به طرف فاعلی یا مفعولی او بستگی دارد.
اگر این چهار حوزه بزرگ قلب از بین بروند، چیزی که حاصل میشود، ناقص بودن حوزه ازدواج، ناقص بودن حوزه والدین، ناقص بودن حوزه فرزندان و ناقص بودن حوزه خواهر و برادر خواهد بود. تنها در خانواده این چهار حوزه بزرگ قلب میتواند بواقعیت درآید. سپس فرد باید این تجربه عشق در خانواده را در سطوح قبیله، جامعه و ملت گسترش دهد. به عبارت دیگر، سه قلمرو پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب به کمال آدم و حوا و خانواده آنها قبل از سقوط اشاره دارد. قبل از سقوط، آدم و حوا بدنبال دریافت برکت ازدواج باید با تاسیس سه قلمرو پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب، خانواده ملکوتی، به عنوان خانواده مستقیم والدین بهشتی میشدند. هدف نهایی مشیت الهی، هم بازسازی بشریت سقوط کرده و تشکیل آن خانواده ملکوتی است. اکنون خانوادههای برکت گرفته باید این رسالت را به انجام برسانند. ما در تلاش هستیم تا یک استاندارد مطلق با محوریت خانوادههای شکل گرفته توسط والدین بهشتی ایجاد کنیم، بنابراین باید یک الگوی پدربزرگ و مادربزرگ، یک الگوی والدین، یک الگوی زن و شوهر و یک الگوی فرزند داشته باشیم. ناجی قبیلهای بهشتی در پی تاسیس این الگوها در راستای تاسیس جامعه مقدس والدین بهشتی است که در آن همه میتوانیم متمرکز بر عشق راستین خدا در شادی و رفاه متقابل زندگی کنیم.