تدریس 39: ظهور دوباره نجات دهنده قسمت اول

کی و چطور ناجی خواهد آمد؟

نبردهایی که ما هر روز شاهد آن هستیم نبردهای ترس، نفرت و نادانی هستند که بعنوان موانعی در سر راه ایجاد دنیای راستین صلح ،آزادی و عشق راستین، یا با اسلحه و خنجر این فرد و آن فرد این گروه تندرو یا آن گروه تندرو و یا توسط دولت در این جامعه و آن جامعه به ما اعمال می‌شوند.

اما ما بطور مطلق باید با تمرکز بر کلام خدا بر این جنگ ایده‌ها و فرهنگ پیروز شویم و بطور حتم ناجی در ظهور دوباره‌اش با ارائه کلام حقیقت و روح راستین پیروزی در این جنگ را تضمین خواهد کرد.

اما ما چطور می‌توانیم او را یعنی نجات دهنده را تشخیص بدهیم؟ جواب به این سوال کار آسانی نیست. عیسی گفت: روز و ساعت آمدن پسر خدا را کسی نمی‌داند. او در جایی دیگر گفت که سرور درست مثل یک دزد شبانه خواهد آمد. به همین دلیل، بر این اساس که در کتاب مقدس گفته شده که خدا کاری نمی‌کند مگر اینکه برنامه‌هایش را برای خدمتکار و پیامبرانش آشکار سازد، بسیاری از مسیحیان که نسبت به هر مذهب دیگری بطور آشکارا منتظر ظهور دوبارۀ ناجی بوده‌اند تنها حدس می‌زدند که سرور در کجا و چگونه خواهد آمد.

مشخص است که خدا ظهور دوباره را برای افراد با ایمانی که در روشنائی قرار دارند آشکار خواهد کرد. در زمان عیسی، خدا آمدن ناجی را بر یحیی تعمید ‌دهنده و خانواده‌اش آشکار کرد و قرار بود که مخصوصا یحیی آن خبر را بطور گسترده با مردم در میان بگذارد. همینطور به مردان خردمندی که از شرق می‌آمدند، یا به فردی به نام سیمون، همینطور به آنا و چوپانانی که شب  هنگام به مزارع چشم دوخته بودند، خبر ظهور عیسی را اعلام کرده بود.

کی خواهد آمد؟ از نقطه نظر مشیت بازسازی، ناجی در پایان دوهزار سال دورۀ طولانی بازسازی خواهد آمد. با توجه به الگوی چهار صد سال آمادگی برای ظهور ناجی که ما در طول تاریخ به بررسی آن پرداختیم، دورۀ چهار صد آمادگی در عصر حاضر با پایان جنگ جهانی اول به اتمام رسید.

در پایان جنگ جهانی اول، قیصر ویلهلم آلمان که نمایندۀ آدم در حوزۀ شیطانی بود از بین رفت و از آن طرف استالین به عنوان شخصیت ناجی ‌گونه در دنیای کمونیست و یا حوزۀ مدرن شیطان، بهشت کمونیست را در سطحی تازه تقویت و تثبیت کرد. در نتیجه این تحولات نشان دهنده دوره زمانی است که ناجی در حوزۀ خدا نیز باید ظهور کند. بعبارت دیگر سالهای بعد از جنگ جهانی اول سالهای تولد ناجی بود. 

ناجی چگونه خواهد آمد؟ حتی در این زمان بسیاری از مسیحیان اعتقاد دارند که او از روی ابرها خواهد آمد. این طرز فکر از آن آیه کتاب مقدس آمده است که می‌گوید: نگاه کن، او از روی ابرها می‌آید و هر چشمی او را خواهد دید، حتی کسانیکه او را میخکوب کردند و تمامی مردمی روی زمین برای او سوگواری خواهند کرد.

آیا او براستی بطور تحت‌الفظی از روی ابرها خواهد آمد؟ همه می‌دانیم که اتفاق یک چیز فانتزی در دنیای امروز ما، بسیار غیرواقعی و نشدنی است. به همین دلیل است که بسیاری از مردم این زمان از ایمان مذهبی دست برداشته‌اند. اما براساس نقطه نظر اصل الهی این بیانات تمثیلهای هستند که باید شکافته شده تا پیام واقعی را بتوان در آنها مشاهده کرد.

بعنوان مثال دانیال نبی  دربارۀ ناجی در دو هزار سال پیش، چنین پیشگوئی کرد: در رویایم در برابر خود دیدم که پسر انسان از روی ابرهای آسمان می‌آید. اما این عیسی که مسیحیان و ما میشناسیم از روی ابرها نیامد، بلکه بر روی زمین و از رحم زنی متولد شد.

همینطور ملاکی نبی پیشگوئی کرده بود که روزی که سرور بیاید ایلیا نیز خواهد آمد. ایلیا بدنبال تلاشهای بسیار برای آماده سازی راه برای ناجی، عمرش کفاف نداد و به آسمانها رفته بود. به همین خاطر مردم انتظار داشتند که او همانطور که به آسمانها رفته بود دوباره از آسمانها بیاید.

همانطور که در کتاب مقدس آمده، ایلیا در غالب یحیی تعمید‌دهنده آمد و این مطلبی بود که عیسی اعلام کرد. اما یحیی نیز از روی ابرها نیامده بلکه از رحم زنی متولد شد. همه می‌دانند که پدر او ذکریا و مادرش الیزابت بود. با توجه به این آیات در کتاب مقدس و مقایسۀ آنها با واقعیتی که بر روی زمین در یک دورۀ زمانی خاصی رخ داده، می‌توان به این نتیجه رسید که این پیشگوئی ها در ارتباط با تولد ناجی و ظهور دوبارۀ ایلیا بیان تشبیهی از چیزی هستند.

از طرف دیگر، جملاتی در کتاب مقدس وجود دارد که بر تولد ناجی بطور جسمی بر روی زمین تاکید دارد. بعنوان مثال این آیه در یوحنا می‌گوید: … گمراه کنندگان بسیاری به دنیا بیرون شدند که عیسی مسیح ظاهر شده در جسم را اقرار نمی‌کنند، آنها گمراه کننده و ضد مسیح هستند.

این آیه می‌گوید که حتی بعد از مرگ عیسی، افراد زیادی بودند که انکار کردند که او با بدن جسمی آمده بود. انگاری در هر زمانی گرایش برای روحی ساختن ناجی بسیار قوی است، اما ما نباید بگذاریم که این گرایش باعث شود تا پیشگوئی براساس ابرها را بشکل واقعی در زندگی با ایمان ما قرار دهد.

همچنین کتاب مقدس اشاره می‌کند که او در ظهور دوباره‌اش از رنج و عذاب بسیاری طی طریق خواهد کرد، دنیا او را انکار خواهند کرد همانطور که نوح را انکار کردند. یا در آیه‌ای دیگر می‌گوید: نخست او باید از چیزهای بسیاری رنج کشیده و توسط مردم زمانش مورد انکار قرار گیرد. همانطور که در زمان نوح بود، در زمان ناجی خواهد بود.

سوال این است که اگر نجات دهنده از روی ابرها بیاید بگونه‌ای که همگان او را ببینند، دیگر چرا باید مورد رنج و عذاب قرار گرفته و یا از جانب مردم انکار شود؟

چرا طی طریق از راه رنج و عذاب و همینطور مورد انکار قرار گرفتن، عنوان شده است؟ او براساس تجربه‌ای که در زمان حیاتش داشت یعنی بواسطۀ تجربۀ تلخش وقتیکه مورد بی‌اعتمادی قرار گرفت و در رنج و عذاب شدید از انجام هر کاری بازماند، چنین چیزی را اعلام کرد که در زمان ظهور دوباره نیز چنین خواهد شد اگر مردم ایمان نیاورند. دومین ظهور ناجی نه از روی ابرها و همراه با ساز و دهل و شیپور، بلکه بی سر و صدا بر روی زمین و با تولد از رحم زنی صورت خواهد گرفت. در نتیجه چنین پیامی یا اخطاری داده شد.

آیه‌ای دیگر می‌گوید: به شما بگویم که او انتقامش را خواهد گرفت، با این همه وقتیکه پسر انسان (ناجی) بیاید آیا بر روی زمین ایمانی خواهد یافت؟ ما می‌دانیم که در آخر زمان، تعداد افراد با ایمان بیشتر و بیشتر خواهند شد، در نتیجه وقتیکه عیسی از روی ابرها بیاید آنها بطور حتم او را بوضوح دیده و از او استقبال گرمی خواهند کرد. در این صورت چرا عیسی گفت که آیا بر روی زمین ایمانی خواهد یافت؟ این سوال و این پیام معنا نخواهد داشت اگر ناجی از روی ابرها بیاید. این فقط زمانی معنا دارد که عیسی می‌دانست که او در ظهور دوباره از رحم زنی درست مثل دوهزار سال پیش متولد خواهد شد که بسیاری از مردم از جمله کسانی که به خود عیسی ایمان دارند به ظهور دوباره ایمان نخواهند داشت.

براساس اصل آفرینش انسان از جسم و روح ساخته شده است. و در جریان سقوط، ما هم روحی و هم جسمی سقوط کردیم و در نتیجه اینطور نیست که تنها به رستگاری روحی نیاز داشته باشیم، بلکه به رستگاری و بازسازی در هر دو سطح نیاز داریم.

عیسی که بعنوان ناجی برای تولد جسمی و روحی دادن می‌آید نمی‌تواند فقط بصورت روحی بیاید. او نه تنها باید در غالب انسانی کامل با برخورداری از روح و جسم بیاید بلکه باید در غالب والدین راستین بیاید که بتواند ما را بطور روحی و جسمی احیا کند.

اگر در زمان عیسی، مردم و روحانیون و حاکمیت او را به صلیب نکشیده بلکه به او ایمان می‌آوردند، دیگر نیاز به ظهور دوباره نمیبود. در کتاب مقدس چیزی دربارۀ دوبار آمدن ناجی عنوان نشده است. اما چیزی که واضح است این است که در آن زمان مردم و روحانیون او را نپذیرفته و به صلیب کشیدند. اما او بعد از مرگش، رستاخیز کرد تا بتواند ماموریت ناجی را بصورت روحی به انجام برساند. به همین خاطر حواریونش را جمع کرد و با دادن کلید پادشاهی روحی به آنها گفت که بزودی برمی‌گردد.

در این صورت سرور باید به همان صورت دوهزار سال پیش، از طریق بدن جسمی بر روی زمین متولد شود. عیسی در دوهزار سال پیش زندگی روحی فردی را بازخرید کرد اما برای بازسازی زندگی جسمی ما، او باید دوباره آمده درست مثل ما ازدواج کرده و خانواده تشکیل بدهد. او نمی‌تواند انسان سقوط کردۀ آلوده به گناه اصیل را تنها با ظهور روحی بازسازی کند. او بالاجبار باید بصورت روحی و جسمی مثل من و شما بیاید.

در این صورت معنای آمدن ناجی از روی ابرها چیست؟ ابر از بخار آب که به هوا می‌رود شکل می‌گیرد. در کتاب مقدس آب سمبل دنیای سقوط کرده است و ابرها سمبول ارزشها و عشق والا مقام است. از طرف دیگر بخار آب، آب خالص و فاقد هرگونه آلودگی است یعنی با جدائی از آلودگی‌ها به بالا به آسمان می‌رود. در نتیجه آمدن ناجی از روی ابرها به این معنا است که او از جائی می‌آید که ارتباطی با سقوط ندارد یعنی از جائی والا و پاک می‌آید. برای همین، حتی اولین ظهور عیسی را با آمدن او از روی ابرها پیشگوئی کرده بودند.  

با تمامی داستانهایی که در ارتباط با عیسی و یا دیگر فرستادگان خدا مطرح شد، شاید به این فکر می‌کنیم که باید به چنین افرادی ایمان آورد. بر این اساس آیا اگر در زمان عیسی و یا در زمان هر فرستاده‌ای از جانب خدا زندگی می‌کردیم، آیا براستی به او ایمان می‌آوردیم؟ به این سوال دربارۀ ناجی در عصر حاضر نیز باید پاسخ داد.

در این زمان چطور اگر با او روبرو شویم آیا توان ایمان به او را در خود دارا هستیم؟

در بخش آینده ادامۀ گفتار درباره ظهور ناجی را خواهیم داشت.