مقدمهای بر آموزش فرزندان براساس گفتار والدین راستین در چان سانگ گیانگ
مقدمه
- از آنجایی که آدم و حوا در سطح کمال مرحله رشد سقوط کردند، در مسیر بازسازی نیز، نقطه مبدأ برکت از والدین راستین از کمال مرحله رشد آغاز می شود. این مرحله ای است که در آن شما برکت دریافت می کنید. پس از دریافت برکت، باید از یک دوره هفت ساله طی طریق کنید تا بتوانید در سطح کمال بایستید. حتی من باید مثل شما این دوره را بگذرانم. این سرنوشت مشترک ماست که باید از این دوره عبور کنیم.
- جایی که در آن بین زن و شوهر اتحاد وجود ندارد، نه آزادی است و نه صلح. اگر واقعا صلح را از طریق اتحاد زن و شوهر میطلبید، ابتدا باید روح و جسم خود را کاملا متحد کنید. این اولین بند از آموزش من است. تا به امروز، بسیاری از رهبران دینی فکر می کردند که خودشان خوب هستند، در حالی که دنیا بد است. ولی اینطور نیست، زیرا آنها به بند اول دست نیافتهاند. اگر مادر و پدر به عنوان زن و شوهر با هم متحد نباشند، بهشت و زمین آنها را نادیده می گیرند. از طرفی دیگر، وقتی یک زن و شوهر با هم متحد شوند و سه نسل از یک خانواده با هم متحد شوند، تمام دنیا به سراغ شما میآید.
معنی تعلیم و تربیت
- ما باید فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که همانند خدا شوند. این استاندارد آموزش است. معنای خدا بودن انسان چیست؟ این امر نه در چهره فرد ، و نه با میزان انرژی یا میزان تواناییهای او مشخص میشود. شبیه خدا بودن یعنی دوست داشتن،آنگونه که خدا دوست دارد. این امر مستلزم نیل به کمال به عنوان یک شخص و آموختن عشق ورزیدن بسان خدا است. در این صورت، عشق خدا چیست؟ ما در تجزیه و تحلیل این موضوع میبینیم که بطور کلی سه نوع عشق وجود دارد: عشق والدینی، عشق زناشویی، و عشق فرزند. این تمامی عشق او است، عشق او چیزی جز این سه نوع عشق نیست.
معنای واقعی آموزش
- انسان ها برای نجات و رستگاری به آموزش نیاز دارند. اجداد بشری در حالی که در نادانی و جهالت بودند، سقوط کردند. آدم و حوا که باید از قلمرو سلطه غیرمستقیم به قلمرو سلطه مستقیم خدا میرفتند، با خواست خدا بطور کامل آشنائی نداشتند. از این رو، هیچ یک از افراد بزرگ و رهبران مذهبی که در طول تاریخ به روی زمین آمدند، نتوانستند بر طبق استاندارد اصیل خدا پایه برپا کنند. هیچ کسی مسیری را که اولین اجداد ما نتوانستند به پایان برسانند، به طور کامل درک نکرد، به همین خاطر این موضوع ناشناخته باقی مانده است. هیچ مذهبی، هیچ فیلسوف یا فرد بزرگی نتوانسته این موضوع را روشن کند. تاریخ بشر نه مطابق با استاندارد اصیل خدا بلکه بر اساس جهل ما و سنت به ارث رسیده از اجداد جاهل ما در جریان بوده است. این همان نقطه ای است که بشریت در آن به آموزش نیاز دارد.
- برای اینکه ما مادر یا پدر باشیم ، تنها به دنیا آوردن فرزندانمان کافی نیست. ما باید آنها را بزرگ کرده و آموزش بدهیم. هدف آموزش و پرور آنها چیست؟ هدف این است که آنها بتوانند وارد پادشاهی بهشتی شوند. حتی اگر نتوانیم در مورد دیگر مسائل به آنها آموزش دهیم، حداقل باید آنها را برای ورود به پادشاهی بهشتی آموزش دهیم. ما نباید آنها را بگونهای به حال خود رها کنیم که نتوانند به جایگاهی بروند که تمامی اعضای خانواده و بستگانشان در آن ساکن هستند. به همین دلیل است که باید آنها را آموزش دهیم. منظور من از این امر، آموزش قوانین بهشتی به آنهاست. این آموزش در درجه اول اهمیت قرار دارد.
اصل و عمل عشق راستین و هدف تربیت
- برای تربیت فرزندان خود، به همان شکلی که من شما را به عنوان اعضای نهضت بزرگ می کنم، باید اصل الهی را شبانه روز مطالعه کنید. برای اینکه فرزندانتان را خوب تربیت کنید، باید به دنیای شیطان بروید و برای یادگیری بیشتر، تمرین کنید. این هنوز تمامی آن چیزی نیست که باید انجام دهید. برای اینکه مالک دنیا شوید باید قلب والدین، قلب آموزگار و قلب خدا را بیاموزید و حق مالکیت را از او به ارث ببرید. پس از پیوستن به نهضت، شما تولد دوباره مییابید. بعد از آن باید آموزش دیده و کامل شوید. وقتی کاملا به بلوغ رسیدید، خواست خدا را درک خواهید کرد. سپس می توانید بگویید: “من آمادهام تا در جایگاه مالک بایستم.” وقتی در جایگاه یک مالک بایستید، همه چیز را به ارث خواهید برد.
- خدا قصد داشت عشق خود را از طریق آدم و حوا اعطا کند، اما چون آنها به کمال نرسیدند و با خدا رابطه متمرکز بر عشق برقرار نکردند، خدا در وضعیت بدی قرار گرفت. به همین دلیل است که او نتوانست در جایگاه والدین راستین بایستد. اولین اجداد ما باید پسران و دخترانی راستین به دنیا میآوردند، آنها را پرورش میدادند و برایشان مایحتاج زندگی را تأمین می کردند. به دنیا آوردن فرزندان نقش والدین است; پرورش آنها وظیفه معلمان و تأمین نیازهای آنها نقش مالکان است. من در مورد جهان صحبت نمیکنم. من در مورد یک خانواده صحبت می کنم. زن و شوهر والدین هستند، و در عین حال معلم و مالک هم هستند.
- والدینی که به خاطر عشق به فرزندانشان شب ها بیدار میمانند به خدا نزدیک هستند. شما باید یک پایه مطلق در خانواده خود برپا کنید و بگویید: “این خانواده مانند یک کارخانه، یک پایگاه تولیدی برای پادشاهی بهشتی است.” به همین دلیل است که به شما میگویم که پسران و دختران خود را آموزش دهید و از آنها محافظت کنید تا خانوادهای شاد داشته باشید.
- بچه ها حس میکنند که والدینشان خوب هستند یا بد. اگر قلب و نگرش درستی نسبت به خواست خدا داشته باشید، روزی فرزندانتان، شما و موقعیت شما را درک خواهند کرد. شما به عنوان پدر و مادر باید سنت بهشتی را حتی در هنگام مرگ وصیت کنید. شما برای خانواده و فرزندانتان وجود دارید، اما قبل از آن باید به خدا و کشورتان خدمت کنید. در نهایت، این راهی است که بیشترین منفعت برای فرزندان شما خواهد داشت. فقط از این طریق است که فرزندان شما میتوانند بخت و اقبال خدا، جهان و ملت را به دست آورند.
- شما نباید فقط از به دنیا آمدن یک پسر خوشحال باشید، حتی اگر مدت زیادی برای او منتظر بودهاید. به همان اندازه که از پسر خود راضی هستید، نگرانی شما باید این باشد که چگونه آن پسر را تربیت کنید تا به فردی ارزشمند تبدیل شود. والدینی که اصل الهی را می دانند با احساس نگرانی، عشق خود را نسبت به فرزندشان متعادل حفظ میکنند. کسانی که فقط از به دنیا آوردن فرزند خود راضی هستند، از همان ابتدا اشتباه می کنند. دغدغه ما باید این باشد که چگونه می توانیم فرزندی تربیت کنیم که بتواند برای ملت ارزش آفرین باشد. اگر برای این منظور آرزوی داشتن فرزند پسر دارید، از همان ابتدا شرط بگذارید که به ملت خدمت کنید. این موضوع مهمی است.
عشق و مسئولیت والدین
- فرزندان از پدر و مادر خود الگو می گیرند، پس لطفا در خانه خود بدرستی به خدا ملازمت نموده و دعا کنید. به فرزندان خود نشان دهید که والدینشان اهل دعا هستند. بگذارید آنها بدانند که والدینشان به خدا خدمت کرده و به خاطر دیگران زندگی می کند. با این کار شما پایهای تاسیس میکنید که فرزندانتان ناخودآگاه برای شما حترام قائل بوده و شما را تحسین کنند.
- اگر والدین امروزی هیچ تفاوتی با والدین گذشته نداشته باشند، صلاحیت آموزش فرزندان خود را ندارند. از این رو باید در زندگی خانوادگی و روابط خود با افراد جامعه به وضوح با گذشته متفاوت باشید. بچهها درک خودشان را دارند، اینکه افرادی که در مسیر خواست خدا گام نهادهاند چگونه رفتاری باید داشته باشند. آنها والدین خود را از دیدگاه خودشان خواهند دید.
- والدین نمیتوانند فرزند خلف بودن را فقط با کلمات به فرزندان خود بیاموزند. آنها باید الهام بخش طرز تلقی و نگرش فرزند خلف در فرزندانشان باشند. کودک نمیتواند این موضوع را یک شبه بیاموزد. این امر به یک دوره طولانی از نفوذ مداوم نیاز دارد. والدین باید در زندگی روزمره الگویی باشند که فرزندانشان را به الگوبرداری از آنها تشویق کند. آنها باید در الهام بخشیدن به این حرکت و تلاش فرزند خلف بر اساس خواست خدا متخصص باشند.
- والدین باید الگوی زندگی متمرکز بر خواست خدا باشند. آنها باید زندگی دعا، آداب و رسوم عبادت خانوادگی و زندگی با ایمان را به فرزندان خود بیاموزند. آنها همچنین باید اهمیت پیمان خانواده را به آنها بیاموزند. والدين بايد مراسم پیمان برگزار کنند و از آن زمان براي آموزش خواست خدا به فرزندان خود استفاده كنند. والدین ابتدا باید آنچه را که میخواهند در فرزندان خود ببینند، خودشان تمرین کنند. آنها باید الگویی از وفاداری به خواست خدا باشند. فرزندان باید آنقدر به آنها احترام بگذارند که یک کلمه بر خلاف سخنان والدینشان به زبان نیاورند. اگر والدین چنین الگوهایی نشوند، بچه ها از آنها پیروی نمیکنند. در مورد زندگی نهضت هماهنگی، کودکان والدین خود را دیده و اعمال آنها را با توجه به آنچه از خواست خدا و اصل درک می کنند مقایسه می کنند. اگر فرزندان ببینند که والدین از وظایف زندگی با ایمان خود کوتاهی میکنند و بر اساس دستورالعملهای نهضت زندگی نمیکنند، اما انتظار دارند فرزندانشان اصولی زندگی کنند، مطمئنا از والدین خود سرپیچی میکنند.
- در بین تمامی آموزش ها، کدام یک از همه برتر است؟ خانواده پایه و مبدأ پادشاهی بهشتی است. بنابراین بهترین آموزش، آموزش راه پسر یا دختر در خانواده است. این آموزش راه باید از جانب خدا باشد. خدا والدین و در عین حال آموزگار و پادشاه ما است. در خانواده ملکوتی خدا، به شاهزاده و شاهدختها آموزش داده میشد: «شما نماینده تمامی مردان و زنانی هستید که در قلمرو پادشاهی زندگی می کنند، حتی اگر تعداد آنها به صدها میلیون برسد.» با این حال، هیچ کس در جایگاه پسران و دخترانی که نماینده خانواده ملکوتی او هستند، چنین آموزشی دریافت نکرده است. بهعلاوه، هرگز به هیچکس آموزش داده نشد: «وقتی شما دو نفر به عنوان خواهر و برادر بزرگتر و کوچکتر متحد شوید، میتوانید به ارمغان آورنده صلح برای جهان باشید. به علاوه، چون همه مردان و زنان کشور مانند برادران و خواهران شما بوده و شما در مقام خواهر و برادر بزرگتر هستید، باید مردم خود را مانند برادران و خواهران کوچکتر دوست داشته باشید.» اگرچه خانوادهها کوچک هستند، اما هر یک نماینده کل ملت است که به نوبه خود نماینده دنیا و تمام بهشت و زمین است. بنابراین، شما با خانواده خود به عنوان یک الگوی نمونه، باید آن اصل را به فرزندان خود بیاموزید که در تمام سطوح و در تمام دنیا صدق می کند. یعنی دوست داشتن برادران و خواهران خود همان دوست داشتن تمامی انسانها است. در عین حال، به آنها بیاموزید که وقتی به خاطر چیزی بزرگتر زندگی میکنند، چیزهایی که ارزش کمتری دارند جذب چیزهایی میشوند که ارزش بیشتری دارند. اینها اصول بهشتی هستند.
- شما نمی توانید در یک مدت زمان کوتاه شایستگی کسب کنید. برای اینکه در کاری توانا شوید، باید با پشت سر گذاشتن انواع مختلف آموزش ها، تجربه کسب کنید. هدف از تحصیل در مدرسه به ارث بردن آموختههای دیگران از طریق تجربه و تمرین است. در مدرسه آنچه را که دیگران آموخته اند به ارث میبرید. شما از تلاش آنها سود میبرید اما برای اینکه آن دانش را از آنِ خود کنید، باید آن را به کار ببرید، باید آن را عملی کنید. بطور خلاصه هم با دانستن چیزی و هم با تمرین آن، آن چیز از آنِ شما می شود.
- اگر از ذات اصیل خود پیروی کنید، تمامی جهان هستی در برابر شما گشوده خواهد شد. ذات اصیل سریعتر و نیرومندتر از یک گلوله در حال پرواز است. وقتی وارد چنین حالتی شدید، میتوانید با روح خود صحبت کنید، می توانید با خودتان گفتگو کنید. به محض اینکه به انجام کاری فکر می کنید، پاسخ به این که چه کاری باید انجام دهید دقیقاً در مقابل شما خواهد بود. اگر در چنین وضعیت روحی باشید، آیا نمیدانید کجا بروید؟ راهی که باید بروید، مطمئنا در برابر شما آشکار خواهد شد و نیروهای جهان هستی به شما کمک خواهند کرد تا آن را دنبال کنید. حتی اگر احساس میکنید که به مکانی که مورد آزمایش قرار میگیرید رانده شدهاید، وقتی آنجا هستید، همه چیز به شما کمک میکند. در واقع، تنها در این صورت است که می توانید کارهای بزرگی انجام دهید. این قدرت بزرگ، زیربنای زندگی مردان و زنان واقعی است. آنها از این قدرت بی نهایت آگاه هستند و آنها را به سمتی که می خواهند بروند به جلو سوق می دهد. آنها می توانند در یک ثانیه تشخیص دهند که آیا جهت آنها اشتباه است یا نه. شما با تلاش خودتان این تصمیم را می گیرید، اما از آن به بعد، همه چیز رسیدگی خواهد شد. برای رسیدن به آنجا، باید خودتان در مورد مسیری که باید در پیش بگیرید، تصمیم بگیرید. این چیزی است که شما به تنهایی باید تعیین کنید. این چیزی است که خودتان بهتر میدانید.