گفتاری براساس کلام والدین راستین
هون دوک هه
پدر راستین: ”از آنجایی که همه نوع مردم در دنیای روح دور هم جمع شده اند، از جمله کسانی که کشتند و کسانی که هم کشته شده اند، گاهی اوقات چیزهایی مانند دعوا با چاقو و انتقام گیری در آنجا رخ می دهد. به همین دلیل جدائیها و موانع زیادی راه را برای رسیدن به ایده آل مسدود کردهاند. ارواح شیطانی گاهی به سراغ فرزندان دشمنان خود بر روی زمین می روند و آنها را دچار حوادث مرگبار می کنند. تمام این رنجش ها باید برطرف شوند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، این موضوعات ابتدا باید بر روی زمین حل و فصل شوند. برای انجام این کار، باید گزینه بهتری ارائه دهید. تا زمانی که به چنین ارواحی، راهی بهتر از آن چیزی که باعث دشمنی شده یعنی چیزی نجیبانه تر از کشتن در قصاص ارائه ندهیم، آنها را نمی توان آرام کرد.“
پدر راستین: “اگر ثمره عشق برداشت شده و در انبار خدا ذخیره می شد، بهشت محفوظ میماند و ما خانواده، ملت و شهروندان بهشت میشدیم. اما در عوض، این میوه در میانه راه خراب شد و بر روی زمین افتاد و ما خانواده و شهروندان جهنم شدیم. این تراژدی را سقوط می نامند. به عبارت دیگر ما سقوط کردیم. ما باید این واقعیت را بپذیریم که مکانی که در آن زندگی می کنیم جهنمی است که در آن سقوط کردهایم و این واقعیت را نمی توان به طور منطقی انکار کرد. حتی اگر از انجام این امر متنفریم، باید بر این دو واقعیت واقف باشیم: اینکه ما سقوط کرده ایم و اینکه در جهنم زندگی می کنیم. در اصل قرار بود با ببار آوردن ثمره عشق به انبار پادشاهی بهشتی برویم، اما در عوض به خاطر سقوط در انبار جهنم در حال پوسیدن هستیم.“
رستاخیز ارواح پلید
رستاخیز ارواح پلید به معنای رستاخیز ارواح از جهنم است. فهم دقیق این موضوع با وجود مطالعات بسیار در اصل الهی امر آسانی نیست.
در این مورد پدر راستین میگفت، مردم موفق در این دنیا دارای اجداد خوب هستند. دانشمندان در خانوادههای دانشمند بدنیا میآیند و پزشکان در خانوادهائی با زمینه پزشکی بدنیا میآیند. دلیلش این است که اجداد با بازماندگانشان بر روی زمین همکاری میکنند. بر این اساس پدر میگفت که اگر ما خواهان کسب پیروزی هستیم بطور مطلق به همکاری اجدادمان در دنیای روح نیاز داریم. و ادامه داد که خود او نیز از سن هشت سالگی با همکاری دنیای روح در مسیر ناجی گام نهاده است.
کسب مالکیت چیزی، تنها با استفاده از قدرت جسمی و نیروی مغزی ما دشوار است، ما به همکاری دنیای روح نیازمندیم. مردم بسیاری هستند که در ظاهر بدون هیچ دلیلی با مشکلات بسیار مواجه میشوند. چنین چیزهائی به این دلیل رخ میدهند که اجداد آن دسته از افراد، فاقد اعمال خوب بوده و تعدادی از آنها حتی قاتل بوده، دزدی کرده و یا به دیگر انواع جنایات دست زدهاند.
بعضی از این اجداد بدون اینکه به خاطر جنایاتشان مورد مجازات قرار بگیرند به دنیای روح رفتهاند. آنها به دنیای روح رفته و متوجه میشوند که اوه من بدون اینکه برای گناهانم غرامتی پرداخت کرده باشم به دنیای روح آمدهام. آنها مشتاقانه میخواهند بدانند که اکنون چه باید انجام بدهم؟ ولی آنها راهی برای جبران خطاها و گناهانشان ندارند، چون فاقد بدن جسمی خودشان هستند. به این دلیل آنها به بدنهای جسمی بازماندگانشان نیاز دارند. از طرف دیگر، بازماندگانشان ناآگاهانه همان گناهان و جنایاتی را مرتکب میشوند که اجدادشان مرتکب شدهاند.
در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بازماندگان بدنبال برملا شدن گناهانشان به زندان میافتند. پدر میگفت که اگر فردی به بیست زندان محکوم شد، نباید با مقصر دانستن این و آن، سعی داشته باشد تا خود را از مهلکه خلاص کند، بلکه باید آن محکومیت را با قدردانی بپذیرد. چرا؟
فرد ممکن است بیاندیشد که او حق چنین مجازاتی را ندارد و اینکه چطور میتواند این بیست سال مجازات را به اتمام برساند. او باید بداند که او همچنین به خاطر گناهان اجدادش چنین غرامتی را پرداخت میکند. پدر از ما میخواست تا اینگونه فکر کنیم. او میگفت اگر اجداد، ما را به گناه وادار میکنند اگر ما بدنبال دوره مجازات توبه کنیم، آن فرد و اجدادش مورد عفو قرار میگیرند.
اجداد بد نمیدانند که چطور میتوانند دست به اعمال خوب بزنند. چون اجداد بعد از دست زدن به گناه بر روی زمین به دنیای روح رفتهاند، بازماندگانشان بر روی زمین را در مسیر تکرار گناهانشان قرار داده و سرانجام آنها را به تحمل مجازات سوق میدهند. میتوان گفت آنها اینگونه سعی دارند تا با پرداخت غرامت از جانب بازماندگانشان، گناهان خود و بازماندگانشان را از بین برده و آزاد شوند. این نکته مهم در رستاخیز ارواح پلید است.
از طرف دیگر اگر شما در مسیر انجام فعالیتهایتان با افرادی غیرعادی روبرو میشوید که سعی دارند برایتان مزاحمت ایجاد کنند، سعی کنید برنامه آنها را کاملا تغییر دهید. بعنوان مثال اگر فرد دیوانهای شبها مزاحمت ایجاد میکند و ظهر روز بعد به خواب میرود، سعی کنید برنامه زندگی روزانه او را تغییر دهید. با دقت در اعمال و رفتار او خواهید دید که او تحت تاثیر ارواح پلید به این سو و آن سو کشیده میشود. اگر این فرد دیوانه به کوهنوردی علاقه دارد به او اجازه دهید تا در طول روز چنین کند یا اگر به تماشای فیلم علاقه دارد اجازه دهید تا در طول روز چنین کند. درواقع سعی کنید او را در طول روز فعال نگه دارید، آنگاه دیگر انرژی برای فعالیت در طول شب نخواهد داشت حتی اگر ارواح پلید او را تحریک به انجام هر کاری در طول شب کنند. وقتی ارواح پلید نتوانند او را وادار به انجام کاری کنند، بدن او را ترک خواهند گفت.
ارواح پلید در دنیای روح مشتاقانه در تلاشند تا با استفاده از مردم روی زمین به رقابتهای خود بپردازند. چون آنها میخواهند با پرداخت دیه، گناهانشان، قلب اندوهگین خود را آزاد کنند.
رستاخیز اجداد پلید
در کره وقتی که راهب بودائی به در خانهای را میزند، مسیحیان در برویش باز نمیکنند، ولی اعضای نهضت هماهنگ در را گشوده و به او غذا میدهند. دادن چیزی به معنای پرداخت غرامت بدهی اجداد است. ما اینگونه به این موضوع نگاه میکنیم. پدر میگفت که بدهی امیال اجداد باید بر روی زمین به واقعیت درآید. به همین خاطر در پس دیدار مردم پلیدی که به ما بدی میکنند دلیلی نهفته است. ما نبایستی از مردم بدی که به ما مراجعه کردهاند دوری کنیم چرا که آنها به سراغ ما آمدهاند تا ما از طریق عشق و خدمت به آنها، به رستگاری برسیم. اگر ما با خلوص نیت و با تمامی قلبمان با آنها رفتار نکنیم، بدهی پرداخت نشده، بدهی بازماندگان ما خواهد شد که در یک دوره طولانی بر دوششان سنگینی خواهد کرد. این ”کارما“ است: کسی که با دیگران بد رفتار کند در نهایت مورد بد رفتاری قرار خواهد گرفت.
پدر میگوید اگر بدهی پرداخت نشدهای باقی نمانده است، ما با مردم چه خوب و چه بد مواجه نشده و هیچ اتفاق خوب یا بدی رخ نخواهد داد. همانطور که قبل از این توضیح داده شده بود که وقتی مرد و زنی برکت میگیرند قادر خواهند بود تا اجدادشان را در گروههای هفت زوجی آزاد کرده و برکت بدهند، اما برای انجام این امر شرطی باید برپا شود. اگر قرار است که نجات یافته و رستگاری را تجربه کنیم، و همینطور اجدادمان را نجات دهیم، نخست باید تمامی گناهان اجدادی برملا شوند. اما اجداد ما در این مورد خجالت زده هستند.
به این مسئله بیاندیشید، بر روی زمین وقتی کسی دزدی میکند آیا سریع خود را به اداره پلیس رسانده و اعلام میکند که مرا دستگیر کنید چون چنین و چنان کردم یا اینکه به دوردستها فرار کرده و خود را و گناهانش را پنهان میکند؟ در دنیای روح هم همینطور است. اجداد ما گناه مرتکب شدهاند اما اعمالشان پوشیده مانده است و وقتی که ما به نهضت و به والدین راستین میییوندیم، آنگاه اینکه اجداد ما گناه کرده و ظالم بوده و دیگر اجداد مظلوم بودهاند آشکار می شود. در این صورت اجداد ظالم ما باید در برابر اجداد مظلوم دیگران دست دهنده داشته باشند که این موضوع از طریق بازماندگان بر روی زمین بصورت واقعی انجام میگیرد و اینگونه موضوع پرداخت غرامت عملی میشود.
به همین خاطر وقتی با فردی که او را دشمن می پندارید روبرو میشوید، نباید به خاطر اینکه به شما بدی کرده است از او متنفر باشید، بلکه باید به این بیاندیشید که شما به خاطر گناهان اجدادتان در حال پرداخت غرامت هستید. بطور عمومی اگر به پدرتان شباهت داشته باشید، تحت تاثیر اجداد پدرتان خواهید بود و اگر شبیه مادرتان باشید، تحت تاثیر اجداد مادریتان هستید.
ما بایستی با دشواریهای و غرامتها استخوان شکن روبرو شویم تا زمانیکه اجداد ما دیگر مورد اتهام نباشند. ما بایستی در تمامی زندگی خودمان سختی را در سکوت و با فکر و احساسی مثبت تحمل کنیم. ما نمیتوانیم دیگران را مقصر بدانیم. وقتیکه با موقعیتهای دشوار روبرو میشویم بایستی تشخیص بدهیم که این موضوع به اجداد ما و گناهانشان مربوط است. تنها زمانیکه بطور مداوم شرط غرامت برپا نموده و دعا میکنیم، مورد ترحم خدا و همینطور مورد ترحم اجداد مظلوم دیگران قرار خواهیم گرفت.
بواسطه شناخت اصل الهی و مخصوصا بواسطه آگاهی از اصل رستاخیز چنین چیزی برای ما ممکن است. ملاقات انسانهای حاصل از سقوط، درواقع به معنای ملاقات دشمنان است. قرار بود آدم، حوا و بزرگ فرشته روابطی براساس عشق و مهربانی برقرار کنند اما آنها بواسطه سقوط دشمن یکدیگر شدند و مشیت الهی بر این امر متمرکز شد تا این روابط براساس احساس دشمنی را به حالت اولیه در باغ عدن بازسازی نماید، به همین خاطر بر عشق ورزیدن به دشمن تاکید شد.
خانوادههای برکت گرفته هم وحدت دشمنان است. پدر، مردم از حوزههای دشمن را با هم نامزد کرده و برکت میداد، مثلا کرهایها و ژاپنیها، آمریکائیها و ژاپنیها و غیره. دلیلش این است که تنها وقتی که دشمنان بسوی هم آمده و متعهد شوند تا از طریق روابط عشق که برکت خوانده میشود بر نفرتشان غلبه کنند، تاریخی تازه شکل خواهد گرفت. اگر ما قصد و نیت والدین راستین را در این موضوع درک کرده و از تعالیم آنها پیروی کنیم، قادر خواهیم بود تا به جای دشمنی و مبارزه و جنگ، آنها را دوست بداریم، آنها را درک کنیم و با آنها در تمامی امور رشد و توسعه را تجربه کنیم. به همین خاطر والدین راستین به ما میگفتند که ما دشمن یکدیگر هستیم اما بایستی همدیگر را دوست بداریم.
اگر زنان ژاپنی که با مردان کرهای برکت گرفتهاند به کره آمده و خود را فدای زندگی زناشوئیشان کنند، شوهران کرهای قدردان بوده و اجداد مظلوم کرهای شوهرشان، اجداد آن زنان ژاپنی را مورد عفو قرار خواهند داد. صلیب برکت بین کرهایها و ژاپنیها تلاشی برای ریشهکنی نفرت و دشمنی بین آنها است.
ما اینگونه دشمنان را در مسیر تسلیم داوطلبانه بسوی یکدیگر میآوریم. اگر ما به انجام خوبی برای دشمنان تداوم ببخشیم، و با خدمت کردن قلب آنها را تحت تاثیر قرار دهیم، آنها را بطور طبیعی به تسلیم وا میداریم. در این صورت گناه اجداد ما یک به یک حل و فصل خواهد شد.
اگر قلب دشمن تحت تاثیر قرار گرفته و او بطور طبیعی تسلیم شود، اجداد او دیگر هیچ جبهه گیری، رنجش و نفرتی نسبت به اجداد ما نخواهند داشت. وقتیکه در زندگی روزانه به این موضوع میاندیشیم، مخصوصا وقتیکه با مشکلات روبرو شدهایم، مردمی را که دوستشان نداریم، مردمی که از آنها نفرت داریم، یا چیزهائی را که دوست نداریم، نادیده میگیریم. اگر فکر کنیم که دشواریهای قرار گرفته در سر راه زندگیمان کلام خدا برای کمک به ما در مسیر حل و فصل گناهان و مشکلات اجدادی است، راه زندگی با ایمان ما خیلی آسانتر خواهد شد. و این کمک بسیار بزرگی در زندگی روزانه ما خواهد بود.