چه خواهد شد وقتیکه ما ماموریت ناجی قبیله‌ای خودمان را به انجام برسانیم؟

3. شما وارد حوزه ​​خانواده سلطنتی خدا می شوید

نتیجه نهایی مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی، ورود به حوزه ​​خانواده سلطنتی خدا است. اگر آدم و حوا سقوط نمی کردند، فقط اعضای خانواده سلطنتی خدا ​​در سیاره زمین ساکن می شدند. اما به دلیل سقوط، شکل گیری خانواده سلطنتی خدا ​​در این سیاره غیرممکن شد. هنگامی که خانواده سلطنتی با محوریت والدین راستین تجلی یابد، عصری فرا خواهد رسید که در آن تمامی بشریت می توانند وارد حوزه خانواده سلطنتی شوند. انسان هایی که به جایگاه انسانهای اصیل بازگشته‌اند، وارد حوزه ​​خانواده سلطنتی خدا خواهند شد. به طور خلاصه، بزرگترین هدیه ای که به شخصی داده می شود که مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی را به انجام رسانده است، اجازه ورود به حوزه ​​خانواده سلطنتی خدا است.

1. راه عضویت در خانواده سلطنتی

1) انسانها در ابتدا به عنوان یک خانواده سلطنتی آفریده شدند

اگر اجداد اولیه انسان، آدم و حوا سقوط نمی کردند و در عوض چهار قلمرو بزرگ قلب (عشق) و سه پادشاهی بزرگ را تکمیل می کردند، خانواده آدم بلافاصله به خانواده سلطنتی والدین بهشتی تبدیل می شد. آدم و حوا از بدو تولد به عنوان فرزندان والدین بهشتی به دنیا آمده و آدم به عنوان شاهزاده و حوا به عنوان شاهدخت زندگی می کردند. در این مسیر اگر آنها با دریافت برکت ازدواج و تحقق سه برکت بزرگ خدا، سه پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب را به کمال رسانده، و فرزندانشان طبیعتاً به خانواده سلطنتی والدین بهشتی تبدیل می‌شدند. بر این اساس، آدم و حوا اولین اجداد راستین بشری شده و تمام مردم روی زمین، فرزندان راستین مستقیم آنها بودند. آن وقت در تمامی اعصار، تمام بشریت به عنوان اعضای خانواده سلطنتی متولد می شدند و به عنوان خانواده سلطنتی خدا زندگی می کردند. سپس، پس از پایان زندگی بر روی زمین، آنها به حق وارد پادشاهی بهشتی در دنیای روح شده و به والدین بهشتی ملازمت می‌کردند، همانطور که در پادشاهی بهشتی در بهشت ​​در صلح و خوشی ابدی زندگی می کردند. ما تنها پس از آنکه به عنوان خانواده سلطنتی بر روی زمین زندگی کرده باشیم، می‌توانیم پس از ورود به دنیای روح به پادشاهی بهشتی ​​برویم. [پدر راستین 8 اکتبر 1993]

با این حال، به دلیل سقوط اولین اجداد بشری، خانواده سلطنتی خدا ​​هرگز نه بر روی زمین و نه در بهشت به وجود نیامد. خانواده سلطنتی خدا با سایر خانواده های سلطنتی که در طول تاریخ ظاهر شدند متفاوت است. لازمه خانواده سلطنتی خدا ​​این است که اولاً آنها به عنوان انسان های اصیل متولد شوند. دوم این است که آنها باید سه پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب و عشق را تکمیل کنند. در حالی که انسان‌های قبل از سقوط به‌عنوان شاهزادگان و شاهدختهای خدا ​​به دنیا می‌آمدند و تنها کاری که لازم بود انجام بدهند این بود که ا دریافت برکت ازدواج از خدا سه پادشاهی بزرگ و چهار حوزه بزرگ قلب را به انجام برسانند، انسان‌ها پس از سقوط ابتدا باید از طریق برکت والدین راستین به عنوان انسان‌های اصیل بازسازی شوند. تنها زمانی که به عنوان انسان های اصیل دوباره متولد شویم، می توانیم حق ورود به حوزه خانواده سلطنتی را به دست آوریم.

به همین دلیل است که ناجیان قبیله‌ای بهشتی اهمیت دارند. ما نیازمند دریافت برکت ازدواج و تشکیل خانواده های ایده آل هستیم. اما خانواده های ما نمی توانند به خودی خود به خانواده های ایده آل تبدیل شده و به کمال برسند. خانواده ما زمانی کامل می شود که دنیای شریک مفعولی خود را کامل کنیم. به بیانی دیگر، ما باید اعضای قبیله خود را با خانواده خود به عنوان نقطه شروع مرکزی عشق دوست داشته باشیم و در نتیجه راهی را طی کنیم که بتوانیم از طریق آن به رسمیت شناخته شویم. اول، ناجی قبیله بهشتی باید توسط حوزه قابیل به عنوان والدین راستین برسمیت شناخته شود، و دوم، فرزندان خود ناجی قبیله‌ای بهشتی باید توسط حوزه قابیل به عنوان برادران و خواهران بزرگتر برسمیت شناخته شوند. تنها زمانی که این استاندارد به طور استوار تثبیت شود، خانواده ما می تواند از جانب حوزه قابیل به رسمیت شناخته شده و در عین حال، به ما اجازه داده شود در موقعیت آدم اصیل بایستیم. سپس خانواده ما به عنوان خانواده ایده آل اصیل بازسازی شوند. بنابراین، ناجی قبیله‌ای بهشتی در انجام ماموریتش نباید تنها به اعداد و ارقام تمرکز کند، بلکه باید به اعضای قبیله آموزش داده و برکت دهد. ما باید آنها را آموزش داده و از آنها شهروندان بهشتی بسازیم و به آنها کمک کنیم تا با تشکیل خانواده های راستین بتوانند در مسیر ناجی قبیله‌ای بهشتی گام برداشته و به کمال برسند.

2) انسانهای اصیل و من

انسان هایی که پس از سقوط به دنیا می آیند، به عنوان خانواده سلطنتی متولد نمی شوند. آنها در نتیجه نه دارای محیط و پایه لازم برای انجاام ین امر هستند و نه حق دارند سه پادشاهی بزرگ و چهار قلمرو بزرگ قلب را بواقعیت درآورند. ناجی قبیله بهشتی شخصی است که می تواند آن محیط را ایجاد کند. برای شروع، فرد باید به عنوان یک انسان اصیل از طریق برکت والدین راستین تولد دوباره بیابد و در خانواده‌اش چهار حوزه بزرگ قلب را با محوریت خدا تکمیل کند. وقتی سه نسل از آن خانواده آن مسیر را طی کنند، می توانند به سه پادشاهی بزرگ دست یابند. همه چیز زمانی به نتیجه می رسد که آن خانواده از طریق انجام موفقیت ‌آمیز مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی به کمال برسد.

برای اینکه انسان های سقوط کرده به عنوان انسان های اصیل متولد شوند، باید برکت والدین راستین را دریافت کنند. آنها با دریافت برکت، اصلی را ایجاد می کنند که از طریق آن می توانند توسط والدین راستین برسمیت شناخته شوند. ما بر اساس این پایه برای بازسازی وجود راستین خود به عنوان انسان های اصیل، باید خود را از شر طبیعتهای سقوط کرده خلاص کنیم. هسته طبیعت سقوط کرده طمع خود محور است که می توان از آن به عنوان آگاهی خودمحور (ذهنیت متمرکز بر منافع خود) یاد کرد. برای رهایی کامل از این آگاهی خودمحور، باید با عشق راستین زندگی کنیم. با این حال، در عشق ورزیدن، باید معیار را بر اولیت دادن به دوست داشتن دیگری قرار بدهیم. این فراتر از کاری است که ما معمولاً برای افراد دیگر در جهان انجام می دهیم. برای اینکه بتوانیم خود را به طور کامل فدا کنیم، باید دارای قلب والدینی باشیم. و این تنها زمانی ممکن است که حوزه قابیل را به عنوان فرزندان خود پذیرفته، به آنها تولد دوباره داده و آنها را مانند فرزندان جسمی خود بزرگ کنیم. حتی والدین سقوط کرده، در دنیای سقوط کرده هر چه دارند، بی دریغ برای فرزندانشان سرمایه گذاری کرده و با آنها با عشق و محبت رفتار می کنند، زیرا فرهنگ روابط بین والدین و فرزندان چنین است. بنابراین، ناجی قبیله‌ای بهشتی باید مسیر پرورش فرزندان قابیل ر از جایگاه والدین طی کند و بدین ترتیب از سوی آن فرزندان قابیلی به عنوان والدین راستین برسمیت شناخته شود.

انسان های سقوط کرده باید با تحقق چهار قلمرو بزرگ قلب، در حقیقت قلب والدین بهشتی را تجربه کنند. و همچنین باید با تحقق سه پادشاهی بزرگ به عنوان انسان‌های اصیل باغ عدن برسمیت شناخته شوند تا خانواده ایده‌آل والدین بهشتی را کامل کنند. سپس آنها می توانند قبایل خود را بازسازی نموده و وارد حوزه خانواده سلطنتی خدا شوند. در دنیای اصیل همه به عنوان خانواده سلطنتی زندگی می کنند.

برای ورود به حوزه خانواده سلطنتی خدا و زندگی در ملازمت به والدین بهشتی، باید با والدین بهشتی هماهنگ بوده، تجسم او باشیم تا از یک زندگی سراسر هماهنگی کامل با او برخوردار باشیم. یکی از امور مشیتی که چند سالی است توسط کانون خانواده مخصوصا در چانگ پیانگ در کره انجام می شود، سازماندهی و مدیریت شجره نامه خانواده های برکت گرفته توسط مرکز شجره نامه چانبو وان است، زیرا مستقیماً با سازماندهی حوزه خانواده سلطنتی مرتبط است.

2. اصل انسان های بازسازی شده برای تشکیل خانواده سلطنتی

 1) انسان اصیل پس از هفت نسل عمودی متولد می شود

انسان های سقوط کرده، تنها پس از هفت نسل عمودی می توانند به حوزه خانواده سلطنتی بپیوندند و به عنوان شهروندان پادشاهی بهشت ​​زندگی کنند. در مورد خانواده های برکت گرفته، انسان اصیل در نسل هفتم از بازماندگان متولد می شود. به عبارت دیگر، انسان های این عصر بعنوان محصول تاریخ 6000 ساله براساس کتاب مقدس، در محیط سقوط کرده زندگی کرده اند، نمی توانند بلافاصله پس از دریافت برکت به انسان های اصیل تبدیل شوند. زیرا آثار و نتایج سقوط، مانند گناه اصیل، گناه ارثی، گناه جمعی، گناه فردی و طبیعتهای سقوط کرده، براحتی از بین نرفته و بطور پیوسته به فرزندان منتقل می شوند.

تعالیم والدین راستین به ما می آموزد که گناه اصیل از طریق برکت ازدواج ریشه کن می شود. بسیاری از گناهان ارثی از طریق معجزات بزرگ ورکشاپهای جداسازی ارواح پلید پاکسازی می‌شوند. گناه جمعی با بازسازی ملی از بین می رود. گناه فردی (تجاوز به قلب دیگران، عدم حفظ نسب خونی، اختلاس از بیت المال) باید به صورت فردی برطرف شود. مشکل طبیعت سقوط کرده است که آگاهی خود محور است. آگاهی خودمحور شامل آگاهی شیطان محور از دیگران (انتقال مسئولیت)، آگاهی خودمحور از خود (قضاوت ها و تصمیم گیری ها بر اساس خود)، آگاهی شخصی با محوریت هدف شخصی (اولویت دادن به مسائل شخصی قبل از امور عمومی) و آگاهی مادی که در آن شخص همیشه ابتدا منافع خود را در نظر می گیرد (عدم انجام هیچ اقدامی مگر اینکه منافع شخصی در میان باشد).

چه زمانی می توان طبیعت خود محور را به طور کامل ریشه کن کرد؟ در خانواده‌ای برکت گرفته که دارای زندگی با ایمان به روش معمولی هستند، انسان‌های اصیل را در نسل هفتم به دنیا خواهند آورد. و این تنها زمانی ممکن است که تمام آن هفت نسل با جدیت تمام یک زندگی با ایمان را پیشه کنند، حتی تا حدی که زندگی خود را به خطر بیندازند. این همچنین بدان معناست که نسل اول، اجداد آن خانواده، ناگزیر به زندگی خود بر روی زمین پایان می دهند، بدون اینکه به عنوان انسان های اصیل بازسازی شوند. به طور خلاصه، این قبیله در نهایت تنها پس از هفت نسل می تواند به درستی ثبت نام کند که همچنین به این معنی است که اجداد باید پس از نسل هفتم خود ثبت نام شوند.

2) کلید ایمن سازی هفت نسل عمودی با یک نسل افقی

در زندگی با ایمان، آمادگی خوب برای آینده مهم است. مقصود از زندگی با ایمان این است که مقدمات خوبی در زمین فراهم شود تا وقتی به دنیای روح یا عالم ابدی می رویم دچار مشکل نشویم. این شبیه به نوزادی است که در رحم مادرش در مسیر آماده شدن برای زندگی روی زمین رشد می کند. با این حال، مردم روی زمین مایلند تا زمانی که هنوز روی زمین زندگی می کنند، تضمینی در مورد جهان بعدی دریافت کنند. این بیشتر برای اعضای کانون خانواده است، که به خوبی واقفند که باید استاندارد کمال را در طول زندگی خود بر روی زمین برپا کنند. این واقعیت که یک انسان اصیل تنها پس از هفت نسل می تواند در خانواده برکت گرفته پا به عرصه وجود بگذارد، بسیار مهم است. پس موقعیت من به عنوان یک عضو برکت گرفته نسل اول که روی زمین زندگی می کند چیست؟ اگر نتوانم به عنوان یک انسان اصیل در نسل خود متولد شوم – زیرا این تنها پس از هفت نسل اتفاق می افتد – چه کار باید بکنم؟ اینها سوالاتی هستند که ممکن است در حال حاضر بپرسید.

پاسخ والدین راستین به این سوال این است: “بسته به مسئولیت شما، کلید دستیابی به کمال در یک نسل وجود دارد.” این کلیدی است که به وسیله آن حتی اعضای نسل اول خانواده های برکت گرفته در حالی که هنوز روی زمین زندگی میکنند، می توانند به عنوان انسان های اصیل بازسازی شوند. والدین راستین نیز این روش را کاملاً واضح به ما آموزش دادند. آنها می گویند آنچه ما باید انجام دهیم این است که با اتصال هفت نسل افقی که نماینده هفت نسل عمودی هستند، مسئولیت خود را انجام دهیم. سپس اعضای یک خانواده برکت گرفته می توانند به عنوان انسان های اصیل در طول زندگی خود متولد شوند. روند این امر چیست؟ هنگامی که هفت نسل عمودی به صورت افقی گسترش می یابند، خویشاوندان تا درجه دوازدهم را تشکیل خواهند داد. به طور خلاصه، آنچه یک خانواده برکت گرفته باید انجام دهد این است که اقوام و خویشاوندان تا درجه دوازدهم را ویتنس نموده و به آنها برکت بدهد و بدین ترتیب در طول عمر خود قبیله تشکیل دهد.

حتی در مورد خانواده های برکت گرفته که به عنوان انسان های اصیل بازسازی شده اند، کاملاً به حصار محافظتی که توسط قبیله‌شان شکل گرفته نیاز دارند تا از محیط سقوط کرده در امان بمانند زیرا آنها در تلاش برای تکمیل خانواده خود هستند. به همین دلیل هفت نسل عمودی یک خانواده برکت گرفته به هفت نسل افقی تبدیل شد و تعداد 430 زوج تعیین گردید. حتی اگر اولین نسل از یک خانواده برکت گرفته باشید، وقتی 430 زوج را بر روی زمین ویتنس نموده و به آنها برکت می دهید، می توانید به عنوان خانواده ای متولد شوید که حوزه قلب انسان اصیل را که در اصل می‌توانستند بعد از هفت نسل متولد شوند، بازسازی کنید.

بنابراین خانواده ای که به صورت افقی گسترش یافته است، هم بر روی زمین و هم در دنیای روح، با هم زندگی می کنند. زندگی کردن این هفت نسل با هم نشان دهنده این است که یک قبیله که به صورت افقی گسترش یافته، یک خانواده بزرگ را تشکیل داده‌اند و هم در زمین و هم در بهشت با هم زندگی می کنند.

3. حوزه خانواده سلطنتی و راه ناجیان قبیله‌ای بهشتی

1) از هفت نسل عمودی تا یک نسل افقی تا درجه دوازدهم

یک ناجی قبیله‌ای بهشتی که با پشت سر گذاشتن مراحل همچرچ، ناجی قبیله ای، نهضت خانواده هون دوک هه و ناجی قبیله‌ای بهشتی، برکت 430 زوج را تکمیل کرده است، می تواند ماموریت تاسیس خانواده سلطنتی در طی هفت نسل عمودی در یک نسل افقی به انجام رسانیده و به رسمیت شناخته شود. یک طایفه با خویشاوندان درجه دوازدهم 430 زوج را تشکیل می‌دهد. سپس به عدد سیزده منتهی می شود. عدد سیزده نشان دهنده عددی است که عیسی نتوانست آن را بازسازی کند زیرا نتوانست با دوازده حواری خود یکی شود. به عبارت دیگر، عددی است که با آن می توان از قله غم و اندوه عیسی یعنی غم تلخ ازدواج نکردن و در عوض اجبار برای گام نهادن در راه صلیب عبور کرد. کسب اعتبار برای تکمیل مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی از طریق برکت دادن به 430 زوج، ارزشی برابر با به رسمیت شناخته شدن برای تولد بعنوان انسان اصیل دارد، که در غیر این صورت تنها پس از هفت نسل می تواند حاصل شود.

ناجی قبیله‌ای بهشتی راه کمال را از طریق مشیت بازسازی اقتدار پسر ارشد، اقتدار والدین، اقتدار پادشاه و اقتدار خانواده سلطنتی دنبال می کند که بواسطه سقوط آدم و حوا، شیطان آنها را از والدین بهشتی ربود. او ضمن پیمودن آن مسیر، قبیله بهشتی ​​را نیز سازماندهی می‌کند و بدین ترتیب در فرآیند بازآفرینی اعضای آن به‌عنوان انسان‌های کامل و خانواده‌های ایده‌آل کامل در پیشگاه خدا ​​مشارکت می‌کند. یک ناجی قبیله‌ای بهشتی که در آن فرآیند بازآفرینی شرکت کرده است، وارث کار عظیم خلقت والدین بهشتی شده و مالک آفرینندگی می شود. به طور خلاصه، او آفریننده دوم می شود که مالک واقعی مشیت الهی است و با تاسیس پایه ایمان و پایه واقعیت، سهم مسئولیت خود را برای مشیت الهی به انجام رسانده است. حتی اگر تمام خواسته ها، شرایط و قلب خدا ​​را درک نکنید، وقتی بلافاصله، با ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق، از دستورالعمل های دریافتی، پیروی کنید، خواهید دید که موقعیت خود را به عنوان یک ناجی قبیله‌ای بهشتی، بدون اینکه متوجه شوید، کامل کرده اید. در نهایت کار و ماموریت یک ناجی نجات دادن مردم، والدین روحی مردم بودن، اتصال مردم به والدین راستین که به عنوان ناجی بشریت به روی زمین فرستاده شده اند، و برقراری رابطه والدین و فرزند با والدین بهشتی است. کسی که این وظایف را در حوزه قبیله ای انجام می دهد، ناجی قبیله‌ای بهشتی است.

والدین بهشتی ما را راهنمایی کرد و می دانست از زمانی که او از اصطلاح «ناجی قبیله ای» استفاده کرد، مقصد ما چه خواهد بود. این برکت او بود که به ما اجازه داد تا با تکمیل هفت نسل عمودی در یک نسل افقی، جایگاه انسان های اصیل را بازسازی کنیم. والدین بهشتی در قالب هدیه ای به نام مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی، راهی را نشان داد که از طریق آن می توان خانواده های برکت گرفته را به عنوان انسان های اصیل بازسازی کرد. والدین بهشتی با امید پرشور خود، خانواده های برکت گرفته را راهنمایی کرده است تا با طی کردن راه ناجی قبیله‌ای بهشتی، وارد حوزه خانواده سلطنتی خدا شده و با او زندگی کنند.

همانطور که یک ناجی قبیله‌ای بهشتی به مبارزه برای انجام مأموریت اعطا شده خود مطابق با پیشرفت مشیت الهی ادامه می دهد، متوجه می شود که مفهوم “خود” به تدریج ناپدید می شود و فضای تهی با والدین بهشتی و والدین راستین پر می شود. به عبارت دیگر، او در این زمان و مکان در قالب انسان اصیل ظاهر می شود، هر چند در ابتدا هفت نسل عمودی طول می کشید. بنابراین، خدا ​​می تواند به او اجازه دهد که به حوزه خانواده سلطنتی ملحق شود.

2) برکت قرار گرفتن در حوزه خانواده سلطنتی

هنگامی که یک ناجی قبیله‌ای بهشتی مأموریت برکت دادن به 430 زوج را به پایان می رساند، همراه با قبیله وارد حوزه خانواده سلطنتی می شود. حوزه خانواده سلطنتی به فرزندان والدین بهشتی اشاره دارد. این واقعیت که یک ناجی قبیله‌ای بهشتی این مأموریت را انجام داده است نشان می دهد که او حق ورود به حوزه خانواده سلطنتی را به دست آورده است. والدین راستین می گویند که ما باید به زادگاه خود رفته و اجداد قبیله خود شویم تا راه ورود به حوزه خانواده سلطنتی را به آنها بیاموزیم. اصطلاح “زادگاه” همچنین ممکن است به محل ماموریتتان اشاره کند که در آن قبایل می توانند تولد دوباره بیابند. به این معنا که مکان هایی هستند که در آن محیط باغ عدن قبل از سقوط را بوجود آورده و قبایل از نو شکل گرفته و تکمیل شده اند. به ما گفته شده است تا اجدادی شویم که می توانند شیطان را در آن مکان به تسلیم داوطلبانه وادار کنند و والدین بهشتی را از ذوق به گریه بیاندازند. در واقع، ما باید کاری کنیم که والدین بهشتی با چشمانی پر از اشک به ما بگویند: “متشکرم!” [پدر راستین 3 ژوئن 1992] علاوه بر این، والدین راستین به ما برکت دادند و گفتند که ما باید والدین، معلم و مالک قبیله خود شویم.

خانواده سلطنتی خدا که هرگز در دنیای سقوط کرده وجود نداشته است، از خانواده والدین راستین آغاز می شود. اگر آدم و حوا سقوط نمی کردند، خانواده سلطنتی خدا ​​و اولین اجداد راستین می شدند و همه مردم روی زمین از نوادگان مستقیم آنها بودند. همه انسان ها اعضای خانواده سلطنتی می شدند و یک خانواده بشریت را با محوریت والدین بهشتی تشکیل می دادند.

پس چگونه تمامی انسانها می توانند به آن خانواده سلطنتی بپیوندند؟ راه اول مبتنی بر این واقعیت است که خانواده سلطنتی از یک قبیله سرچشمه می گیرد. و تنها راه پیوستن به آن قبیله ازدواج است. راه دوم ورود به حوزه خانواده سلطنتی است که در نکته سوم پیمان خانواده بیان شده است. حتی اگر به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی به دنیا نیامده باشیم یا با یکی از آنها ازدواج کرده باشیم، راهی برای ورود ما به حوزه خانواده سلطنتی وجود دارد. زیرا حوزه خانواده سلطنتی شامل همه خانواده های برکت گرفته می شود. اگرچه برای عضویت در خانواده سلطنتی باید از اصل و نسب مستقیم والدین راستین یا ازدواج با یکی از فرزندان مستقیم آنها باشیم، دروازه های حوزه خانواده سلطنتی به روی همه خانواده های برکت گرفته باز است. همه خانواده های برکت گرفته که به مسئولیت خود مبنی بر برکت دادن به 430 زوج به عنوان ناجیان قبیله‌ای بهشتی عمل می کنند، می توانند وارد حوزه خانواده سلطنتی شوند. این را می توان به دو معنا تفسیر کرد.

یکی اینکه وقتی 430 زوج را ویتنس کرده و به مقام والدین دست پیدا می‌کنیم، طبیعت سقوط کرده ای که هنوز در ما باقی مانده، به کلی از بین می رود و می توان گفت ما به عنوان یک انسان اصیل دوباره آفریده شده ایم. یعنی با تلاش خودمان در یک نسل از شر طبیعت سقوط کرده خلاص شده ایم، در حالی که قرار است هفت نسل عمودی طول بکشد. از آنجا که ما به عنوان والدین اعضای قبیله خود به زندگی ادامه داده‌ایم، با قلب والدین راستین هماهنگ بوده‌ایم و زندگی ما مطابق با خصوصیات والدین بهشتی بوده است، و بنابراین تغییر شکل داده‌ایم. مهمتر از همه، این زمانی آشکار می شود که اعضای قبیله ما را به عنوان والدین راستین خود برسمیت بشناسند. هنگامی که آن استاندارد را برپا می کنیم، همچنین مورد تصدیق قرار می‌گیریم که روح و جسم ما متحد شده‌اند. با آن مدال که به گردن ما آویزان شده و با شهادت کسانی که به ما گواهی داده اند مسلح می شویم، می توانیم همراه با قبیله خود وارد حوزه خانواده سلطنتی شویم.

دیگر اینکه ما قبیله خود را تشکیل داده و با تلاش خود به والدین بهشتی ملازمت می‌کنیم. صرف نظر از اینکه دیگران چه می‌گویند، قبیله ای که ما سازماندهی کرده ایم پایه و اساس ماست. هیچ آزادی بدون نتیجه وجود ندارد و هیچکس نمی تواند این نتایج را از ما بگیرد. این نتایج با این واقعیت ثابت می‌شود که پایه‌ای گذاشته شده است که خد ​​می‌تواند از سطح خانواده فراتر رفته و در سطح قبیله هر طور که می‌خواهد کار کند.

ما با قلب والدین راستین آشنا خواهیم شد که آرزو دارند تمام انسانهای ساکن روی زمین را تا آخرین فرد در حوزه خانواده سلطنتی در آغوش بگیرند. فعالیت‌های ناجی قبیله‌ای بهشتی باید از سطح قبیله به سطح قوم و بعد به سطح ملی و سپس به سطح جهانی گسترش یابد تا مشیت الهی ​​به طور خودکار انجام شود.