• یک زندگی با ایمان دوره‌ای با تجربیات روحی است

کلام والدین راستین

همدلی عمیق با خدا یک ضرورت برای زندگی با ایمان است. ما از طریق تجربیات عمیق می‌توانیم شخصیت خدا را درک کرده و پیوند عمیق قلبی با او را احساس کنیم. ما تنها از طریق تجربیات روحی می‌توانیم این چیزها را احساس کنیم. ما از طریق زندگی روحی خود می‌توانیم احساس بی‌نظیری را تجربه کنیم. بعلاوه تا زمانیکه نتوانیم چنین تجربیاتی داشته باشیم، نمی‌توانیم لبریز از امید برای (تحقق) ایده‌آل بشویم. مسیحیان اولیه علیرغم رودرروئی با اذیت و آزار از جانب روم حتی وقتیکه سربازان رومی آنها را مثل یک تکه گوشت جلوی شیرهای گرسنه پرتاب می‌کردند،‌ در راه ایمان خود استقامت بخرج می‌دادند. این امر نه به خاطر یک ایمان انتزاعی، بلکه به خاطر این بود که آنها تجربیات روحی عمیقی را تجربه کرده ‌بودند که به آنها رخصت می‌داد تا به ورای سختی‌ها و دشواریهایی بروند که با آن روبرو می‌شدند. (چان سانگ گیانگ 8.1.5:15)

آیا در زندگی با ایمان خود تجربیات عرفانی یا تجربیات روحی از حضور خدا داشته‌اید؟ در میان شما کسانی هستند که اغلب در حین دعا یا در خواب مرا بصورت روحی دیده و یا اینکه از من دستورالعمل دریافت می‌کنند. این امر باید در همه احوال اتفاق بیافتد. این نیرو، افتخار و گنجینه‌ای است که ما داریم. تا به این زمان، هیچ مذهبی از چنین مراحل تجربی طی طریق نکرده است، به همین خاطر آنها سردرگم و سکولار شده‌اند. اما نهضت هماهنگ می‌داند که سرانجام همه چیز به خدا ختم می‌شود. حتی اگر طوفان و سیلابهای زندگی برعلیه ما قیام کرده و ما در حال مرگ باشیم، واقعیت شگفت‌انگیز این است که ما مردان و زنانی شده‌ایم که می‌توانند از خود میراث امید برای فردا بجای بگذارند. (چان سانگ گیانگ 8.1.5:1)

تبادل نظر

زندگی با ایمان مراحلی با تجربیات روحی است. یعنی مراحلی که در طی آن ما با تجربه روحی قلب و وضعیت والدین بهشتی با او یکی می‌شویم و همینطور مراحلی است که در آن ما با تجربه روحی خواست و آرزوهای والدین راستین، با آنها یگانه و همگام می‌شویم. تنها در چنین مسیری، همراه با تجربیات روحی است که ما می‌توانیم درباره وجود راستین والدین بهشتی و والدین راستین بیاموزیم. ما از طریق این تجربیات روحی است که می‌توانیم با شادی و اندوه والدین بهشتی و والدین راستین آشنا شده و در شادی و اندوهی که آنها تجربه می‌کنند، سهیم شویم. ما برای اینکه بتوانیم چنین کنیم لازم است، تا در درون به والدین بهشتی ملازمت کنیم، و در عین حال، باید بتوانیم به قلب خدا راه پیدا کرده و با او زندگی کنیم.

یک فیلم سینمائی قدیمی به نام ”کوو وادیس“ به کارگردانی مروین له روی و آنتونی مان هست که حوالی سال 1951 در آمریکا ساخته شده است. نام این فیلم به زبان لاتین به معنای این است ”کجا می‌روی؟” این فیلم درباره دوره زمانی بعد از مرگ عیسی بر روی صلیب است، یعنی زمانی که حواریونش به روم رفته و در مسیر گسترش کلام خدا و معرفی عیسی و کارهایش به مردم، به سختی تحت رنج و آزار از جانب رومی‌ها قرار گرفته بودند.

با گسترش مسیحیت در روم، مردم کم کم از ستایش امپراطور روم خودداری کرده و از هر گونه رنج و ‌آزار وارد آوردن به دیگران و یا آلوده کردن دستشان به خون دیگران خودداری می‌کردند. به همین دلیل دولت روم با وحشت از شیوع و گسترش چنین چیزی، به سرکوب مسیحیت دست زد و به همین جناب امپراطور روم، مجازات سنگینی را برای مسیحیان وضع کرده بود. از جمله اعلام کرده بود که برای اینکه درس ادبی برای دیگران باشد آنها را جلوی شیرهای گرسنه بیاندازند.

در روم نیز کلیسائی به نام دامین کوو وادیس وجود دارد. یکی از حواریون عیسی بنام پطرس بواسطه تشدید اذیت و آزار از جانب رومی‌ها دست به فرار زده بود. او در مسیر راهش در مکانی به نام کمپانیان پلین، به صورت روحی با عیسی روبرو شد. او در روز روشن عیسی را دیده بود که صلیب به دوش به در مسیری در حرکت بود. پطرس مبهوت از او پرسید بود، سرورم به کجا می‌روی؟ و عیسی به او پاسخ داده بود، چون تو گوسفندهای مرا رها کردی، من به روم می‌روم تا دوباره به صلیب کشیده شوم. پطرس با شنیدن این جمله تحت تاثیر قرار گرفته و به توبه نشست و به روم بازگشت تا به تبلیغ کلام خدا ادامه بدهد. او متاسفانه توسط نیروهای حکومتی رومی دستگیر شد و سرانجام بطور وارونه به صلیب کشیده شد و به شهادت رسید. مسیحیت بعدها برای یادبود چنین چیزی کلیسای دامین کوو وادیس را ساختند.

همانطور که می‌بینید، راه حقیقت و روشنگری راهی راحت و آسان نیست بلکه راهی دشوار و مملو از درد و سختی است. اما این مسیری است که در آن فرد می‌تواند با ایمان، دلگرمی و عشق به نقطه‌ای بازگردد که قبل از این از آن روی برگردانده بود. و این یعنی انتخاب راه مملو از خار در مقابل راه پیروزی و شکوه است. با این همه، این راه وجدان است نه راه وابستگی‌های دائمی به زندگی بر روی زمین، راهی است که در آن عشق از طریق وجود روحی ما به کمال می‌رسد.

برای اینکه بتوانیم در چنین مسیری گام برداریم، لازم است تا ما در زندگی روزانه خود، والدین بهشتی را بطور روحی تجربه کنیم که این تنها در یک زندگی با ایمان جدی و راستین میسر می‌باشد. لازم است تا ما بدون اینکه حتی در زندگی روزانه خود متوجه بشویم، در حین انجام وظایف روزانه خود بی هیچ محدودیتی اشک بریزیم، به خاطر اینکه ناگهان قلب والدین بهشتی و اندوه تلخ والدین راستین در حین نجات و پاکسازی ما از گناه اصیل را احساس کرده‌ایم. این اشکها نباید به خاطر اینکه ما احساس می‌کنیم اشتباهی مرتکب شده‌ایم و یا اینکه از جانب تمامی دنیا مورد رنج و آزار قرار گرفته‌ایم، ریخته شوند. ما بایستی به خاطر نگرانی درباره وضعیت لحظه به لحظه والدین بهشتی، کسی که در تمامی طول تاریخ با قلبی مملو از غم و اندوهی تلخ در پی نجات ما بوده است، چنین اشک بریزیم. لازم است تا ما در زندگی با ایمان خود در یک چنین مسیری، با کسب تجربیات روحی وضعیت واقعی خدا و والدین راستین را بطور مستقیم تجربه کنیم. لازم است تا ما به حدی به چنین تجربه‌ای دست پیدا کنیم که در وضعیت و غم و اندوه تلخی که خدا و والدین راستین تجربه کرده‌اند، غرق شده و این ما را به چنان گریه‌ای بنشاند که قادر به درک آن نباشیم. ما می‌بایست چنان تحت تاثیر قرار گرفته باشیم که از اشک و اندوه و گریه به حق حق افتاده و قادر نباشیم از تکانهای شدید درحین فرو شدن در دنیای اشک خودداری کنیم.

در این صورت است که ما می‌توانیم با تجربیات روحی در حین فرو شدن در دریای اشک توبه، قلب و موقعیت جدید و واقعی خدا را در حین تلاشهای بی‌وقفه‌اش برای نجات بشریت درک کنیم. آن تجربیات انعکاسی از قلب او در زمانی است که او بدون توقف با یک فداکاری بی‌حد و حصر در پی نجات ما بوده و در عین حال با قلبی مملو از عشق می‌خواهد همه چیز را بطور بی‌نهایت به فرزندانش بدهد. والدین راستین قبل از هر کس دیگری در تمامی طول تاریخ چنین چیزی را تجربه کرده‌اند و ما می‌بایست در مقام فرزندان آنها پا جای پای آنها نهاده و بطور روحی همه چیز را خود تجربه کنیم.

وقتیکه بتوانیم در طی زندگی با ایمان خود در یک چنین مسیری قرار بگیریم، بطور معمول در موقعیتهای حساس و بسیار مهم چنین تجربیاتی را کسب خواهیم کرد. در آن زمان، با دعا در همراهی با حرکت و تلاش در انجام ماموریتهایمان، درک خواهیم کرد که آیا اعمال و رفتار ما به موفقیت و یا به شکست ختم خواهند شد. با انجام چنین چیزهائی، بطور قلبی احساس شادی داشته و بطور جسمی احساس تجدید حیات خواهیم داشت. چنین تجربیاتی باید ما را بطور کامل از خود بیخود کرده احساس تاسف داشته باشیم از اینکه چرا بیشتر از این زندگیمان را فدا نکرده و نتایج بهتری نداشته‌ایم، در حالیکه در طی زندگی با ایمان خود همه چیزمان را بر روی میز پیشکش بطور کامل در اختیار خدا و الدین راستین نهاده‌ایم. این براستی مهمترین بخش از تجربیات روحی است که لازم است هر کدام از ما در زندگی با ایمان خود به آن دست پیدا کرده باشیم.

کلام پدر راستین

در مسیر یک زندگی با ایمان شما نمی‌توانید یک ناظر باشید. شما از من پیروی می‌کنید اما نباید زندگی با ایمان خودتان را متمرکز بر من قرار بدهید، بلکه باید متمرکز بر خودتان چنین کنید. بنابراین شما باید قطع نظر از کاری را که دیگران انجام می‌دهند، راه زندگی با ایمان خودتان را حفظ کنید. بر خلاف هر تجربه‌ای که شما ممکن است با فردی بسیار نزدیک به خود داشته باشید، یک زندگی با ایمان متمرکز بر والدین بهشتی، یک زندگی سراسر قدردانی و رضایت در عمیق‌ترین حوزه قلبی‌ است. زندگی با ایمان ما می‌بایست چنان باشد که صرف نظر از اینکه دنیا چقدر در پلیدی فرو شده باشد، ما بتوانیم به تمامی بهشت و زمین نگاه کرده و بگوئیم من قدردان و بسیار خوشحال هستم!“ اگر نمی‌توانیم چنین احساسی داشته باشیم، در این صورت در این وضعیت غم‌انگیز، می‌بایست برای یک شروع تازه مصمم شده و در دعا بگوئیم ”من یک گناهکارم، لطفا به من شجاعتی بدهید که ندارم.“ (چان سانگ گیانگ 8.1.1:1)

تا به این زمان یک زندگی با ایمان جستجو برای یافتن خود راستین و همچنین تلاش برای رفتن به ورای مقام آدم وحوای سقوط کرده و آفرینش نفس اصیل فاقد گناه بوده است. اکنون، آرزوی نهائی خدا چیست؟ نخست، افراد فاقد گناه متمرکز بر عشق او خانواده تشکیل بدهند. آنگاه از طریق چنین خانواده‌هائی که خدا می‌تواند آنها را دوست بدارد، قبیله، کشور و دنیا رها و آزاد می‌شوند. این آرزوی بی‌اندازه و بینهایت خدا است. (چان سانگ گیانگ 8.1.1:4)

با ایمان، هیچ چیزی غیر ممکن نیست. ما به ایمان نیاز داریم. لازم است بیاندیشیم که زوج فاعلی اولیه خدا است و من مفعول او هستم. مثبت کامل منفی کامل را بوجود می‌آورد، از اینرو، من آفریده شدم تا به مقام دومین خدا، دومین عیسی و دومین والدین راستین دست پیدا کنم و من می‌توانم به چنین جایگاهی نائل شوم. ممکن است در شگفتی بوده‌اید که من چگونه می‌توانم فعالیتهای جهان شمول را به تنهائی هدایت کنم. من چنین می‌کنم چون دارای چنین فلسفه‌ای هستم و در سطح ملی کار می‌کنم. به همین خاطر، شما باید بطور آشکار به من قول بدهید که ”ما فلسفه تو را به ارث برده و براساس آن زندگی خواهیم کرد!“ (چان سانگ گیانگ 8.1.1:3)

نکاتی مهم برای تعمق

  1. به نظر شما برای کسب تجربیات روحی، ما چه نوع زندگی با ایمانی را باید پیش بگیریم؟
  2. به نظر شما برای بالاتر بردن سطح تجربیات روحی‌مان متمرکز بر کلام والدین راستین ، چه باید انجام بدهیم؟