• پایه برای ظهور ناجی

کلام والدین راستین

رستگاری به معنای بازگشت فرد به حالت و وضعیت اصیل اوست. در این صورت، استانداردی باید وجود داشته باشد که که معنای بازسازی فردی به حالت و وضعیت اصیلش را تعیین کند. آن استاندارد چیست؟ بشریت از دو ماهیت مرد و زن تشکیل شده است. بنابراین نخستین استاندارد بازسازی نه تنها نیل به مقام پسر و دختر خدا است، بلکه آنها بعد از تقبل نقش فرزند، باید زن و شوهر شده و والدین راستین بشوند تا بتوانند یک نسب خونی تازه را بنا کنند. این هدفی است که خدا برای نیل به آن ما را آفرید و استانداردی است که تاریخ ما براساس آن می‌تواند یک شروع تازه داشته باشد. بنابراین، مسئله کشور، یا جامعه و یا قبیله نیست، مسئله همچنین یک دختر و پسر خاص هم نیست. مسئله این است که ما بطور مطلق به والدین راستین نیاز داریم. بزرگترین مسئله برای خدا یافتن و تاسیس (جایگاه) والدین راستین است که ظهور خدا در قالب جسمی محسوب می‌شوند. بزرگترین مسئله و هدف بشریت، چگونگی ملاقات با والدین راستینی است که خدا بنا نهاده است. (چان سانگ گیانگ 2.2.1:23)

والدین راستین نماینده بزرگترین امید و بزرگترین پایه پیروزی در تاریخ هستند. همانطور که آنها نقطه مرکزی امید تاریخ محسوب می‌شوند تمامی مردم بایستی در پی آنها باشند. جایگاه تاریخی امید نه کشور و نه دنیا است. در ظاهر ممکن است که اینطور بنظر برسد که کشور و یا دنیا است، اما شما نمی‌توانید مشکلات دنیای بیرونی را تنها با کار و تلاش دنیای بیرونی حل و فصل کنید. هدف مشیت الهی، نجات دنیا است و برای انجام چنین چیزی والدین بهشتی می‌بایست برای تاسیس پایه تکمیل شده والدین خوبی را بر روی زمین بفرستد. بدون چنین پایه‌ای راه برای آفرینش یک کشور کامل و یا راه برای نجات دنیا وجود ندارد. بنابراین، تمامی امید تاریخ نه کشور و نه دنیا بلکه والدین راستین است. (چان سانگ گیانگ 2.2.1:9)

هدف ناجی در ظهور دوباره چیست؟ هدف به ارمغان آوردن والدین راستین است. سرور در ظهور دوباره و عروس او والدین راستین هستند. نجات دهنده یعنی والدین راستین، کسانیکه مقصد نهائی تاریخ بشری محسوب می‌شوند. یک دنیای متحده تنها زمانی بواقعیت درخواهد آمد که تمامی مردم سرگردان بسان یتیمان فاقد کشور، بسوی والدین راستین بشتابند. دنیا در یک چنین مسیری به یک خانه مبدل می‌شود. در این دنیای والدین راستین، پلیدی جائی ندارد. این براساس دیدگاه اصل الهی است. وقتیکه والدین راستین ظاهر شوند، شیطان سرانجام عقب نشینی خواهد کرد. خدا می‌خواهد تا برای شکست شیطان، والدین راستین بر روی زمین آشکار شوند و او می‌خواهد این پایه را برپا کند. (چان سانگ گیانگ 2.1.1:25)

تبادل نظر

هدف نهائی تاریخ بشری چیست؟ در کلام فوق از والدین راستین، پاسخ بطور ساده اما عمیق داده شده است. ما به والدین راستین نیاز داریم که وجودشان بطور مطلق برای بشریت ضروری بوده و از طریق آنها والدین بهشتی می‌توانند بر روی زمین و در قالب بدن جسمی ظاهر شوند. در دوره‌های مختلف تاریخ تا به این زمان، مردم بسیاری بدنیا آمده و مرده‌اند، قبایل، ملتها و کشورهای بسیاری سربرآورده و از بین رفته‌اند، مذاهب بسیاری پا به عرصه وجود نهاده و ناپدید شده‌اند، اما هدف و علت این تقلاها و کشمکشهای بی‌پایان در تاریخ بشری چه چیزی بوده است؟ هدف تاریخ هیچوقت امور و چیزهای تصادفی بی‌معنی نبوده و نیست و نخواهد بود. یک هسته مرکزی برای هدف و جهت تاریخ بطور حتم وجود دارد و این به خاطر وجود خواست خدائی است که از همان آغازین آفرینش در پی ظهور والدین راستین بوده است. خواست اندوهبار والدین بهشتی برای بازسازی بشریت از طریق ظهور والدین راستین در تمامی طول تاریخ جای گرفته است.

حکایت صاحب باغ انگور و باغبانهایی که باغ او را اجاره کرده بودند، در کتاب مقدس این نکته را برای ما به تصویر کشیده است. شخصی تاکستانی درست کرد و آن را به چند باغبان اجاره داد و خودش به سرزمین دوردستی سفر کرد و در آنجا به زندگی مشغول شد. در فصل چیدن انگورها، یکی از خدمتکاران خود را فرستاد تا سهم خود از محصولات تاکستان را بگیرد. اما باغبانها فرستاده او را کتک زده و سرانجام او را دست خالی بازگرداندند. صاحب باغ دوباره یک نفر دیگر را فرستاد، اما متاسفانه باز هم بیفایده بود چون او نیز کتک خورده، ناسزا شنیده و دست خالی بازگشت. صاحب باغ نفر سومی را فرستاد که باغبانها او را نیز به باد کتک گرفته، زخمی کرده و از باغ بیرون کردند.  

اینبار صاحب باغ با خود فکر می‌کرد که چه باید بکند. او بعد از کمی تعمق به این نتیجه رسید که پسر عزیزش را بفرستد با این فکر که آنها بطور حتم به او احترام خواهند گذاشت، اما وقتیکه باغبانها پسر صاحب باغ را دیدند، با خود فکر کردند که این بهترین فرصت است، چون بعد از مرگ صاحب باغ، تمامی باغ به این پسر خواهد رسید، پس باید او را بکشیم تا باغ به خود ما برسد. بنابراین او را گرفتند و کشان کشان از باغ بیرون برده و کشتند….

این یک داستان، یک تصویر باور نکردنی از جزئیات مشیت بازسازی در طول تاریخ بشری است. صاحب باغ در این داستان سمبول والدین بهشتی است، خدمتکارانی را که او برای گرفتن سهمش فرستاد، پیامبران بودند، پسر صاحب باغ که کشته شد، عیسی بود و مستاجرین یا باغبان‌ها انسانهای سقوط کرده بودند. والدین بهشتی برای نجات بشریت سقوط کرده پیامبران بسیاری و حتی فرزند عزیزش را فرستاد اما در تمامی طول تاریخ نتیجه مهیب و دهشتناک بوده است. بشریت از خواست والدین بهشتی تبعیت نکرده و برعکس بشدت پیامبران و فرستادگان خدا را بارها و بارها تحت رنج و آزار شدید قرار داده و حتی پسرش را کشتند.

همانطور که می‌توان دید، والدین بهشتی مجبور بود تا با قلبی مملو از درد و رنج همراه با فداکاریهای بسیار مسیر پر از فراز و نشیب و دشوار بازسازی را طی کند. اما با تمامی اینها هرگز چیزی باعث نشد که از کاری را که آغاز کرده بود و از خواستش دست بردارد. حتی وقتیکه بشریت بسان آن باغبانهای شرور، بارها و بارها خدا را به چالش کشیدند، او حتی با مچاله شدن قلب نگرانش در تمامی درگیریها هرگز نظرش را در نجات بشریت تغییر نداد و از تلاش برای نجات تمامی آنهائیکه به شکلهای مختلف به او ضربه می‌زدند، دست برنداشت. او سرانجام راه برای فرستادن پسر و دختر عزیزش را یافت که توانستند با تاسیس پایه‌های بسیار به مقام والدین راستین نائل شوند.

لازم است تا ما این حکایتها درباره قلب مملو از اندوه و درد والدین بهشتی را درک کرده و بطور عمیق در این نکته تعمق کنیم که او چگونه در تمامی طول تاریخ تا زمانیکه والدین راستین بر روی زمین آشکار شدند، بی‌وقفه برای نجات بشریت در تلاش بوده است. ما کسانیکه امروز بر روی زمین زندگی می‌کنیم، هرگز نبایستی اشتباهات آن باغبانهای شرور و به عبارتی اشتباهات تمامی اجدادمان در طول تاریخ را تکرار کنیم. لطفا این جمله را در عمق قلبتان هک کنید که :”والدین راستین بزرگترین امید تاریخ بشری هستند.“ سرانجام والدین راستین بر روی زمین آشکار شده و لازم است تا ما مردمی بشویم که به عنوان پسران و دختران شایسته خدا با تشکیل خانواده‌های ایده‌آل با تمامی قلب و وجودمان در ملازمت محض به والدین راستین بوده و اینگونه به عنوان فرزندانی خلف دست والدین بهشتی را در تمامی امور بازسازی بگیریم.

کلام والدین راستین

سقوط بشر بذر عشق کاذب، زندگی کاذب و نسب خونی کاذب شیطان پلید را کاشت. مردم دارای عشق، زندگی و نسب خونی هستند که از اجدادشان به ارث برده‌اند. هر کسی ثمره عشق، زندگی و نسب خونی ارثی اجدادش در تمامی طول تاریخ است. به خاطر اینکه ما عشق شیطان، زندگی شیطان و نسب خونی شیطان را دریافت کرده‌ایم، هر کدام از ما در مقام دشمن خدا قرار گرفته‌ایم. صلح به واقعیت درنخواهد آمد مگر اینکه ما از ارتباطمان با شیطان دست کشیده، مالکیت آن را بر خود انکار کرده و خود را از شر آن خلاص کنیم. به این دلیل، من ایده‌آل والدین راستین را به ارمغان آوردم. والدین راستین در نبرد هستند تا بطور کامل این عشق کاذب را بطور کامل از بین برده و عناصر پلید مانع ایجاد صلح را بطور کامل پاکسازی کنند تا بدینوسیله افراد، خانواده‌ها، قبایل، جوامع و کشورها بتوانند از شیطان جدا شوند. (چان سانگ گیانگ 2.1.1:15)

اگر چه انسانها توسط خدا آفریده شدند، اما ما نتوانستیم به عنوان دختران و پسران او عمل کنیم. اولین دلیلش این است که خدا از دوست داشتن آزادانه ما به عنوان دختران و پسرانش منع شد. از آنجائیکه نتوانست در این مسیر ما را دوست بدارد ما نیز نتوانستیم به عنوان دختران و پسران او عشق دریافت کنیم. دومین دلیل این است که ما نتوانستیم به عنوان دختران و پسران محبوب خدا ازدواج کنیم. سومین دلیل آن است که ما نتوانستیم متمرکز بر عشق خدا خانواده بهشتی تشکیل بدهیم. اگر انسانها قادر بودند این سه را به انجام برسانند، به انسانهای بدبخت امروز مبدل نمی‌شدند. بنابراین، مردم بایستی در پی جائی باشند که در آن سرانجام همه دوباره متحد شده، جائیکه همه پایدار خواهند ماند. کشورها و دنیا بایستی موطن اصیل را بیابند، مردم بیشمار دنیا بایستی به زادگاه اصیلشان نائل شوند، قبایل بیشمار بایستی والدین اصیلشان را پیدا کنند و این هدف و منظور مشیت الهی تا به این زمان بوده است. (چان سانگ گیانگ 2.1.1:22)

نکاتی برای تعمق

  1. براساس اصل الهی آموختیم که تاریخ بشری یک تصویر تمام عیار از مشیت رستگاری و مشیت بازسازی است، در این راستا ظهور والدین راستین برای شما به چه معنا است؟
  2. همانطور که می‌دانیم والدین بهشتی، والدین راستین را برای نجات انسانها بر روی زمین فرستاده است، در این صورت، ما چگونه باید در ملازمت به آنها قرار گرفته و از آنها پیروی کنیم؟