- عشق والدینی
کلام پدر راستین
فرزندان تجسم واقعی فروگذاری و عشق والدینشان هستند. آنها تمدید یا توسعۀ زندگی والدینشان و تجسم ایدهآلهای آنها هستند. آنهائی که صاحب فرزند شده و به آنها عشق ورزیدهاند بر چنین چیزی واقف هستند. هر یک از آنها به فرزندانشان میگویند ”شما تجسم عشق من بوده، تمدید زندگی من و تحقق ایدهآلهای من هستی. شما من دوم هستی.“ به خاطر اینکه فرزندان براساس عشق، زندگی و ایدهآلهای والدین پا به عرصۀ وجود گذاشتهاند، آنها هر چه بیشتر به فرزندان نگاه میکنند، هر چه بیشتر آنها را دوست داشتنی میبینند، و زندگیشان از جنب و جوش بیشتری برخوردار خواهد بود و آنها هر چه بیشتر ایدهآل زوج مفعولی را در فرزندانشان کشف میکنند. (چان سانگ گیاگ 3.2.2:1)
با ارزشترین عشق، عشق والدینی است. به خاطر اینکه عشق راستین در یک خط مستقیم سفر میکند و عشق والدینی بیان عمودی عشق راستین است. عشق عمودی تنها یک نقطه را اشغال میکند و نمیتواند تجزیه و یا تقسیم شود. اگر شما آن موقعیت را تغییر بدهید، بهشت و زمین را واژگون خواهید کرد. صرف نظر از اینکه تا چه میزان مستعد هستید، یا صرف نظر از میزان توانائیهایتان، اگر عشق عمودی را جابجا کنید، باعث تاریک و سیاه شدن بهشت و زمین شده و آنجا را به جهنم مبدل خواهید کرد. چون عشق در کوتاهترین مسیر حرکت میکند در سطح افقی با زاویۀ عمودی تلاقی خواهد کرد. شما نمیتوانید به این عشق صدمه زده و یا آن را کنار بگذارید. این عشق مطلق بوده و تنها یکی است، به خاطر اینکه عشق والدین فرزندی عشقی عمودی است، هیچکسی یارای انفصال آن را ندارد. (چان سانگ گیانگ 3.2.2:3)
یک پدر و مادر هرگز میزان فداکاریهایشان را برای فرزندانشان محاسبه نمیکنند، اینکه چند ساعت در شب کار کردند، تا بچهها خود را تغذیه کرده و یا به مدرسه بفرستند. آنها فروگذاریهایشان را حساب و کتاب نکرده و هیچ انتظاری ندارند و نمیگویند ”من اینقدر برای شما هزینه کردم و در طی ده سال این مقدار خواهد شد و اینکه شما باید به آن سود اضافه کنید.” برعکس آنها بدون اینکه چیزی یادداشت کنند همه چیزشان را فدا کرده و تمامی کارهایشان را فراموش میکنند. اصل آفرینش به ما میگوید که تنها در فداکاری میتوان عشق را یافت. به این دلیلی والدین خوب هستند و عشق والدینی بهترین نوع عشق است. مردم بدون والدین یتیم خوانده میشوند و یتیم بودن بسیار غمگین کننده است. یک یتیم فاقد ریشه بوده و به همین خاطر نمیتواند مسیر خود را بدرستی بیابد. (چان سانگ گیانگ 3.2.2:5)
برای سیر کردن یک نوزاد گرسنه، پستانهای مادرش از شیر لبریز میشود و در این صورت یعنی انباشته شدن شیر در پستانها برای مادر بسیار دردناک بوده و بر تمامی بدن مادر فشار وارد میآید. احساس مادر وقتیکه نوزادش را در آغوش گرفته و او را تغذیه میکند غیرقابل بیان است. وقتیکه پستانهای مملو از شیر خالی میشوند، مادر چنان احساس راحتی و شادی میکند که نمیتوان آن را بیان کرد. تنها مادران بر چنین احساسی واقف هستند. بعلاوه همانطور که مادر در حین پرستاری از فرزندش در حین شیر مکیدن او را مورد نوازش قرار میدهد، عشق در قلبش شکوفا میشود. در آن لحظه، شادی و غم چنان در قلب مادر بهم بافته خواهند شد که تنها مادران آن را درک میکنند. (چان سانگ گیانگ 3.2.2,14)
تبادل نظر
یک رمان نویس معروف ژاپنی به نام ”کنزابورو اوعه ”که شناخته شده است، در جوانی وقتیکه در دانشگاه بود کار و آثار ادبی خود را بعنوان یک نویسندۀ جوان با آیندهای امیدوارکننده معرفی کرده بود. به محض اینکه استعداد و آثارش در جامعه جا افتاد، دیگر چیزی نبود که بخواهد حسرت آن را در دل داشته باشد.
اما در یک لحظه تمامی زندگی او بهم ریخت. بعد از اینکه ازدواج کرد، یعنی وقتیکه هنوز 26 سال سن بیشتر نداشت صاحب فرزندی با ناههنجاریهای مغزی (مادرزادی) شد. در یک لحظه تمامی زندگی امیدوارکننده و زیبای او خاکستری شد. پسرش زیر عمل جراحی رفت اما همچنان ناقص باقی ماند بگونهای که دیگر هرگز نمیتوانست از یک زندگی عادی برخوردار باشد. اما آقای ”کنزابورو اوعه” دلسرد نشد. او مصمم بود تا زندگیش را دوباره شروع کرده و با فرزند خودش در این دنیا یک زندگی تازه را پیش گیرد. در بیشتر رمانهائی که ایشان از آن به بعد نوشت، پسرش بنوعی ظاهر میشد، یکی از این رمانها در مورد زندگی خود و پسرش و شوکه شدنش در ارتباط با بیماری پسرش میباشد. آثار ادبی او بطور معمول با مشکلات زندگی، عشق و رستگاری بشری سروکار دارد اما تاثیرات آثارش دربارۀ پسرش به ورای ژاپن، به گوشه و کنار دنیا رفته است.
سرانجام او در سال 1994 جایزه نوبل در ادبیات را دریافت کرد. بواسطۀ وضعیت ناگوار فرزندش، زندگیش از این رو به اون رو شد. اما بعدها متوجه شد پسری را که او بسیار دوست میدارد، استعداد خاصی در موسیقی دارد. آن پسر اکنون آهنگساز مشهوری شده است.
با نگاه به این داستان میتوان دید که آقای ”کنزابورو اوعه” قبل از ازدواجش رویاها و آرزوهای بسیاری دربارۀ زندگیاش داشته است. اما بعد از ازدواجش وقتیکه صاحب فرزندی ناقصالخلقه شد، میبایست احساس ناامیدی بسیاری در خود داشته بگونهای که انگاری تمامی آسمان بر سر او خراب شده است. اما او راهی را انتخاب کرد که هر والدینی میبایست تقبل کند و بطور همزمان، او قادر بود تا بین نقش آگاهانۀ او بعنوان والدین و نوعی دورۀ زندگی شوم تمایز قائل شود. سرانجام او با بزرگ کردن پسرش به نتایجی دست پیدا کرد که پیش بینی آن را هم نکرده بود.
عشق والدینی تنها زمانی ممکن است که فرد با از خود گذشتگی، هر چه را که دارد فدا کند. عشق به فرزندانمان چیزی نیست که تنها از قدرت انسانی نشات گرفته باشد. این واقعیت باعث میشود تا با تجربۀ قلبی کاملا ناامید، شخصیت خود را پرورش بدهیم. با تولد دادن به فرزند و بزرگ کردن کسانیکه تجسم خود ما هستند، والدین تجربهای را بدست میآورند که انگاری برای بار دوم زندگی میکنند. والدین در حین دادن عشق قلبی به فرزندانشان، خود دورۀ رشد و نحوۀ رشد فرزندانشان را تجربه میکنند. اینگونه اگر والدین و فرزندان برای هم زیسته و همدیگر را دوست بدارند، به کمال نائل خواهند آمد. والدین به خودی خود والدین نمیشوند، بعبارت دیگر، این چیزی نیست که والدین خودشان بتوانند دراین باره تصمیم بگیرند. آنها میبایست صاحب فرزند شوند و وقتیکه کودکان پدر و یا مادر خود را صدا میکنند، آنها به جایگاه والدین دست پیدا خواهند کرد. صرف نظر از جایگاه و مقام برجستهای که فرد ممکن است به دست آورده باشد، بدون ازدواج و صاحب فرزند شدن، قادر نخواهد بود تا در مقام پدر یا مادر قرار بگیرد. سرانجام ارزش والدین در این نهفته است که آنها چگونه بطور کامل فرزندانشان را پرورش داده و تربیت کردهاند.
بنابراین بطورعمومی، والدین در تمامی نقاط جهان، وقتیکه موضوع فرزندان به میان میآید بطور کامل برای آنها زندگی میکنند. البته که آنها لباس، خورد و خوراک، سرپناه و تمامی مایحتاج زندگی را برای فرزندانشان فراهم کرده و هر چه که دارند برای آیندۀ فرزندانشان فدا میکنند. ولی چرا آنها چنین میکنند؟ به خاطر اینکه قبل از اینکه بتوانند اعلام کنند که زندگیشان را در مقام والدین به خوبی سرکردهاند، باید به فرزندانشان در نیل به کمال کمک کرده باشند. بطور معمول، در هر جائی براساس مقام و موقعیت موفقیت آمیز فرزندان، جایگاه و ارزش والدین را ارزیابی میکنند. بعلاوه، ما کسانیکه بسختی برای والدین بهشتی خود زندگی کرده و بسختی در ملازمت به آنها بسر میبریم، نمیتوانیم چیز زیادی بگوئیم. اما با توجه به این، والدین بهشتی ما همچنین بسوی ما آمده، تا ما در مقام فرزند در سطوح مختلف زندگی پاسخ مناسب بدهیم، تا جایگاه والدین بهشتی نیز بتواند به کمال نائل آید!
نکاتی برای تعمق
- چرا احساس میکنیم که عشق والدین بزرگ و عظیم و باشکوه است؟
- نویسندۀ ما آقایا کنزابورو چه نوع عشقی را در زندگیش به تصویر کشید؟
- چه زمانی ارزش عشق والدینی تشخیص داده میشود؟