[su_button url=”https://my.pcloud.com/publink/show?code=XZsJlE7ZNybH75TAjFFTyK9CSFVdvLCLcNrX” target=”blank” style=”soft” background=”#efb02d” size=”5″ center=”yes”]پادکست خانواده ابراهیم قسمت سوم: ابراهیم، اسحق و یعقوب[/su_button]

 

 

حال که نور شکوه مثل خورشید از بالا طلوع می‌کند

حال با آزادی بیدار شویم زنده کن جانها را زنده کن

کوهها و دره‌ها را بهار را به اینجا بیار

تا ابد تا تولد خود نوریده (2)

 

خوانده شده‌ایم تا شکوه را به خدای خود بدهیم

حال او با عشق عمیقش همه  جا را پر می‌کند

همیشه روح‌ها را برای آزادیشان می‌خواند

چطور خدمت کنم به او که مرا ندا داده؟ (2)

 

از تاریکی مرگ بیدار شدم و شادم در شکوه نور

وقتی که مرا نجات داد در آغوش نرم خود فشرد

شادم که با عشق او احساس آرامش می‌کنم

چه برکت باشکوهی تا به ابد شاد باشیم (2)

 

حالا مرا سرافراز می‌کند با برکت دادن به من

چه برکت پرشکوهی که با عشق الهی داده

چطور برکت را برگردانم تمام سعی‌ام را کنم

چطور فراموش کنم من چقدر کوچک هستم (2)