- چگونگی کار بازآفرینی
کلام والدین راستین
ما میدانیم که مشیت الهی مشیت بازسازی است. مشیت بازسازی چیست؟ دست به عمل شدن برای بهبودی و تثبیت کردن چیزی است که از دست رفته است. به عبارت دیگر، کار بازآفرینی بشریت از طریق کلام خدا است. به خاطر اینکه انسانهای آفریده شده توسط خدا، بطور کامل کلام او را از دست دادند، لازم است که دوباره باز آفریده شوند. ما انسانهای سقوط کرده، کلامی را از دست دادیم که از طریق آن میتوانیم روح و جسممان را هماهنگ کرده و لذتی پایدار را در قلبمان تجربه کنیم. از اینرو، ما بایستی کلام خدا یعنی حقیقت را بیابیم. کلام خدا همچنین حقیقت نامیده میشود. حقیقت، اصولی برای کنترل هر سیستمی است. بطور همزمان، حقیقت، ریشه اصل خدا است. به این دلیل است که تا به امروز دنیا در پی حقیقت بوده است. اما کلام راستین هنوز بصورت کامل آشکار نشده است و از آنجائیکه کلام راستین وجود نداشته، کسی هم وجود نداشته که تجسم زندگی راستین باشد. از آنجائیکه هیچکسی تجسم زندگی راستین نبوده است، کسی هم وجود نداشته که تجسم عشق راستین باشد. و از آنجائیکه کسی تجسم عشق راستین نبوده، جهان هستی راستین، بهشت و زمین راستین هنوزشکل نگرفتهاند.
مشیت بازسازی از جانب خدا یک کار حدسی نیست. از آنجائیکه مشیت بازسازی کار بازآفرینی است و همچنین کار بازیافتن آن چیز از دست رفته است، خدا بایستی آن را براساس اصول مشخص و معینی به انجام برساند. والدین بهشتی آن را براساس اصل آفرینش به انجام میرساند. اگر چه خدا انسانها را آفریده بود، اما به واسطه سقوط آنها را از دست داد، و در نتیجه آنها در جایگاهی قرار گرفتند که انگاری خدا کار آفرینندگی آنها را به اتمام نرسانده است. به همین خاطر، والدین بهشتی باید آنها را در جایگاه شرطی قرار دهد که در آن آنها را دوباره آفریده است. مشیت رستگاری مشیت بازسازی، و مشیت بازسازی مشیت بازآفرینی است. مشیت بازآفرینی چگونه به انجام میرسد؟ در طی آفرینش، خدا چه چیزی را نخست آفرید؟ او نخست دنیای فرشتگان را آفرید، و سپس تمامی مخلوقات را آفرید و پس از آن آدم و حوا را آفرید. اینها سه مرحله آفرینش او بودند. به همین صورت، تاریخ نیز تا به امروز از طریق اصل سه مرحله توسعه پیدا کرده است. به خاطر اینکه تمامی تاریخ در درون حوزه کار بازآفرینی بوده است، خدا میبایست برای نجات انسانهای سقوط کرده در پی دورههائی براساس کار بازآفرینی باشد. (چان سانگ گیانگ 1.4.1:66)
تبادل نظر
چون ورزشکاران بدنبال آسیبهای بدنی بر روی زمین افتاده و برای مدتها برای مداوی خود سختیهای بسیاری را تحمل میکنند، درد تمرینات توانبخشی و بازسازی بدنشان را به خاطر دارند. بطور معمول، وقتیکه آنها بشدت آسیب میبینند، پزشک اعلام میکند که ”تو ممکن است که دیگر نتوانی راه بروی“ یا ”تو ممکن است که دیگر نتوانی ورزش کنی“. اما حتی بدنبال چنین تشخیصاتی از جانب پزشک، ورزشکاران بسیاری هستند که به تمرینات توانبخشی ادامه میدهند به خاطر اینکه نمیتوانند از امید به تحقق رویاهای هنری و ورزشی خود دست بردارند.
یک مشتزن آمریکائی به نام وینی پازینزا که پیروزیهای بسیاری در تمامی بازیهایش داشت، یک روز در یک تصادف با اتومبیل در خیابانی، سر و گردنش چنان دچار شکستگی میشود که پزشک به او گفته بود که دیگر نمیتواند به میدان ورزش بازگردد. اما او انسانی نبود که زیر بار چنین چیزی برود. بعبارت دیگر چیزی وجود نداشت که بتواند وینی پازینزا را در تصمیمی که در زندگیش برای تحقق رویاهایش گرفته بود متوقف کند. او با جدیت بسیار به تمرینات توانبخشی خود ادامه داد و سه ماه بعد بشکلی معجزه آسا به میدانهای ورزشی بازگشت. داستان زندگی معجزهآسای او بعنوان یک بکسر بعدها در قالب یک فیلم سینمائی به نام بلید یا خونریزی بروی پرده سینماها رفت.
یک ژیمناست کرهای به نام یونا کیم، که به خاطر کارهای جدید و هنرمندانهاش بازی اسکیت را در سطحی کاملا نوین متحول کرد، مورد ستایش ورزش دوستان است. او هم در گذشته زمانی به خاطر آسیب دیدگی بدنش از پزشک این پیام را دریافت کرده بود که دیگر نمیتواند راه برود. اما او بدنبال تمرینات مداوم توانبخشی بازگشت باشکوهی داشت و خود را حتی به سطح یک اسکیت باز جهانی مطرح بالا کشاند.
مراحل توانبخشی مراحل دردناک بازآفرینی است. به خاطر اینکه نه تنها آن قسمتهای آسیب دیده بدن جسمی بلکه تمامی قسمتهای اطراف آن نیز باید بازآفرینی شوند. برنامه توانبخشی با بکاری گیری تمامی منابع علمی و داروئی تنظیم شده و به این ترتیب مراحل بهبودی براساس آنها صورت میگیرد. بعلاوه، فرد باید بدنبال ملاقات و گفتگو با متخصصین در مسیر توانبخشی گام برداشته، بطور مرتب با پزشکانش دیدار داشته تا بتواند با دریافت تشخیص دقیق از برنامههای توانبخشی و بازآفرینی خود تبعیت کند.
در این مسیر، دو عمل باید با هم مطابقت داشته باشند: نخست اراده فردی که در برنامه توانبخشی قرار میگیرد و دوم ایمان کامل داشتن و اتحاد با برنامه توانبخشی که توسط متخصص برنامه ریزی شده است. وقتیکه فرد بتواند در طی این مراحل دردناک از خود پایداری و استواری نشان بدهد، حتی میتواند در پایان تمرینات وضعیت جسمی و روحی بهتری قبل از آسیب دیدگی داشته باشد. اما اگر فرد نتواند چنین مراحل دردناکی را تحمل کند، قادر نخواهد بود حتی یک زندگی معمولی را پیش گرفته و در نتیجه هرگز نمیتواند به میدان بازی و ورزش بازگردد.
درد توانبخشی و بازآفرینی ورای تصورات ما است، به همین خاطر در میان مردم بسیاری که در این مسیر گام برداشتهاند خیلیها نتوانستند این دوره را با موفقیت به انجام برسانند. به همین دلیل، آن دسته از ورزشکارانی که با موفقیت این دوره را به انجام رسانیدهاند همیشه مورد تشویق قرار گرفتهاند، چرا که آنها در یک موقعیت مملو از تردید و اضطراب درباره آینده، با این ذهنیت که خود را دوباره بازآفرینی کنند، با به چالش کشیدن روزانه خود، بر دردی عظیم غلبهکردهاند.
انسانها در طول تاریخ و عصر حاضر بسان ورزشکاران آسیب دیده هستند به خاطر اینکه سقوط کرده و از هویت واقعی خود و یا از هدف زندگیشان بیخبر هستند. وقتیکه بدنی جسمی آسیب میبیند، برای ترمیم و شفای آن میتوان علوم و تکنولوژی را بکار گرفت و سرانجام آن را به حالت اولیهاش بازسازی نمود که به طور معمول آن را مراحل بهبودی میگویند. اما در انسانهای سقوط کرده این روح ما است که آسیب دیده است و چون پزشک بر چگونگی و یا راه و روش ترمیم و شفای آن به حالت اصیلش آگاهی ندارد، تنها کاری که میکنیم، سرگردانی و نگرانی محض است. برای اینکه روح انسان بتواند به حالت اولیه و اصیلش بازسازی شود، نخست باید برای انجام چنین چیزی مصمم شود، سپس باید با برنامه بازسازی تنظیم شده توسط والدین راستین، که در مقام متخصص و پزشک برای شفای انسانها سقوط کرده آمدهاند، بطور کامل هماهنگ و متحد شوند.
آنها برای نجات انسانهای سقوط کرده درست در چنین موقعیتی قرار دارند. والدین بهشتی در تمامی طول تاریخ کار رستگاری را بطور مداوم رهبری و هدایت کردهاند. این راه و این برنامه نمیتواند تنها با یک تعهد و یا تصمیم گیری مبهم یا از طریق معجزه به انجام برسد، به خاطر اینکه مشیت بازآفرینی در مراحلی در تبعیت از اصل الهی و مراحل مشیت بازسازی است. تا به این زمان، والدین بهشتی در طی مشیت بازسازی، با انسانهائی روبرو بودهاند که در میانه راه تسلیم شده یا به خاطر درد غیرقابل تصور و اضطراب درباره آیندهای غیرقابل فهم شکست خوردهاند. اما او به خاطر عشق عظیمش، هرگز از انسان دست بر نداشت و بطور مداوم در پی رویای بازسازی و بازآفرینی بشریت به مردمی که ایدهآل آفرینش را به انجام رسانیدهاند، در تلاشی بی وقفه بوده است. او برای تحقق آن رویا، مشیت الهی را با برنامه مشیت بازسازی متمرکز بر والدین راستین به پیش برده است. در نتیجه ما در مقام ورزشکاران آسیب دیده بایستی، با دریافت عشق و قلب او، در برنامه مشیت بازسازی بطورمستقیم و واقعی مشارکت کنیم.
نکاتی برای تعمق
- برنامه مشیت بازسازی من از جانب خدا چه میتواند باشد؟
- با اندیشیدن به اشخاص مرکزی (مثلا ابراهیم، اسحق، یعقوب و غیره) که در طول تاریخ خواست خدا را به انجام رسانیدهاند، شما فکر میکنید که آنها چگونه توانستند مسئولیتهایشان را به انجام برسانند؟
- هدف مشیت بازسازی از جانب والدین بهشتی و یا آرزوی والدین بهشتی که ما بایستی در این زمان به انجام برسانیم چیست؟