پیام مادر راستین در نشست ویژه برای جوانان اروپای بهشتی و خاورمیانه به میزبانی والدین راستین بهشت و زمین که در اول سپتامبر 2023 در مرکز آموزشی چانبو برگزار شد
خیلی دوست داشتم تا شما را ببینم. دوستداشتنیترین، قدردانیترین و گرانبهاترین کلمه در تاریخ بشر، چه مرد و چه زن، چه پیر و چه جوان چیست؟ “والدین راستین” اصطلاحی است که از تاریخ مشیت الهی گرفته شده است، اما به طور کلی این کلمه “مامان” است. گرانبهاترین موجود، یعنی مادر، در تاریخ پنهان مانده بود.
از زمان سقوط آدم و حوا، تاریخ تحت سلطه مردان بوده است. به همین دلیل، جنگ و درگیری ادامه یافته و تعارضات فراوان بین ادیان، یکی شدن آنها را غیر ممکن ساخته است. این به ما میآموزد که مردان به تنهایی نمیتوانند بانی صلح باشند.
وقتی به اصل آفرینش نگاه میکنید، آفریننده مرد و زن را در تصور الهی آفریده است. خدا به انسانها مهلت داد تا رشد کنند و منتظر ماند تا به مرحله کمال شخصیت خود برسند. اما آنها در آن مسیر، فرمان را زیر پا گذاشتند و از باغ عدن بیرون رانده شدند. این نقطه آغاز بشریت امروز بود. خالق دانای مطلق و قادر مطلق نمیتواند شکست را بپذیرد. اگر خدا کاری را شروع کند، باید به نتیجه برساند. به همین دلیل است که خدا چارهای جز آغاز مشیت بازسازی یا رستگاری از طریق غرامت برای بازسازی بشریت به حالت اولیهاش نداشت.
از آن زمان تاکنون ملت های زیادی ظهور کردهاند. خدا قوم اسرائیل را برای انجام مشیت رستگاری و بازسازی از طریق غرامت برگزید. چهار هزار سال طول کشید و این چقدر باید سخت بوده باشد. مشیت والدین راستین، برای یافتن یک مرد و زن گمشده از طریق قوم اسرائیل آشکار شد. پس از چهار هزار سال، خدا عیسی مسیح را به دنیا آورد، یگانه پسری که میتوانست ادعا کند «این پسر من است». با این حال، مریم که عیسی را به دنیا آورد، خاندان زکریا، رهبران دینی و قوم بنی اسرائیل، بر ذات اصیل عیسی واقف نبودند. قرار بود قوم بنی اسرائیل و مریم محیط را برای عیسی آماده کنند، اما نتوانستند این مسئولیت را به انجام برسانند. به همین خاطر، عیسی بدون داشتن هرگونه پایهای، راهی صلیب شد، با این حال گفت: ”دوباره خواهم آمد.“
تاریخ دو هزار ساله مسیحیت با مردمی که منتظر عیسی بودند که به آنها گفته بود باز خواهد گشت، آغاز شد. من اغلب از مثال پولس رسول استفاده میکنم. او در آغاز برای دستگیری مسیحیان، یعنی کسانی که به عیسی ایمان آورده بودند، به این شهر و آن شهر میرفت. او یکبار در این سفرهایش در نزدیکی دمشق، از جانب عیسی فراخوانده شد. او بر این اساس زندگی خود را به عنوان یک بشارت دهنده و مبلغ آغاز کرد که در اعمال رسولان در کتاب مقدس ثبت شده است.
پولس حتی در شهر یونانی قرنتس موعظه کرد. وقتی به تاریخ یونان نگاه میکنید، آنها معابد زیادی ساختهاند که بیشترشان در بالای کوهها قرار دارند. تاریخ آنها مربوط به مردمانی است که آنقدر به خدا احساس نزدیکی میکردند که صرف نظر از شرایط سخت و بریده شدن از دنیا، حاضر بودند تا آخرین لحظه برای محافظت از معابد خود تلاش داشته باشند. با وجود سقوط نسل بشر، ذات اصیل مردم به سوی خدا متمایل است. تلاش آنها در زندگی مذهبی نشان دهنده تمایل آنها برای رفتن به مکانی نزدیک به خدا است، جایی که خدا میتواند آنها را به یاد آورد.
با این حال، مشکل این است که مسیحیت تا به امروز جوهر اصیل عیسی را درک نکرده است. علاوه بر این، جوهر اصیل خالق و آفریننده را درک نمیکند. از آنجا که عیسی بر روی صلیب جان سپرد و گفت: «دوباره خواهم آمد»، اما آنها در بلاتکلیفی منتظرند. عیسی در مکاشفه، به وضوح گفت که دوباره خواهد آمد و ضیافت نکاح بره را برگزار خواهد کرد.
مسیحیت پروتستان از آیین کاتولیک سرچشمه گرفت. مسیحیت در موقعیتی که مشیت الهی را درک نمیکرد، با توسل به اندیشههای انسان گرایانه سازماندهی خود را بر این اساس تطبیق داد. چگونه جهان بینی کمونیست که میگوید «خدا مرده است» از دنیای مسیحی معتقد به خدا پدید آمد؟ با گذشت زمان، کلیسای کاتولیک به دلیل ناآگاهی از مشیت الهی و بواسطه تفکرات انسان گرایانه، اشتباهات بسیاری مرتکب شد. در نتیجه این امر، اصلاحات مذهبی شکل گرفت که با مارتین لوتر آغاز شد و توسط جان کالوین تثبیت شد. استدلال کالوین این بود که کشیشها، بزرگان، شماسها و مؤمنین باید برای خدمت به خدا متحد شوند، اینگونه توسعه اجتناب ناپذیر بود.
جنبش پیوریتن نیز در جریان تاریخ مسیحیت اروپا پدید آمد. آنها برای ملازمت آزادانه به خدا، به سوی دنیای جدید حرکت کردند. این انگیزه مهاجرت پیوریتن ها به آمریکا بود. آنها پس از ورود به دنیای جدید، اولین چیزی که ساختند کلیسایی بود که در آن می توانستند خدا را پرستش کنند. سپس مدرسه برای آموزش نسلهای آینده ساختند و در آخر برای خود خانه ساختند. علیرغم وجود مردمان بومی در آمریکا، خدا از پیوریتنهایی که چنین زندگی با ایمانی را پیش گرفته بودند، حمایت کرد.
در آن زمان خاص، برای تکمیل مشیت الهی، خدا ایالات متحده را به عنوان محیطی بوجود آورد تا ناجی در ظهور دوباره بتواند بیاید و کارش را به انجام برساند. تا آن زمان، بسیاری از کشورها در اروپا دارای حکومت سلطنتی و یا جوامع فئودالی بودند. مردم در آن محیطها نمیتوانستند به درستی به خدا ملازمت کنند. به همین دلیل است که به جای سیاستی که تمام کنترل را به یک نفر، به پادشاه واگذار کند، دموکراسی مردم شکل گرفت.
وقتی ناجی گفت که دوباره از طریق مسیحیت خواهد آمد و ضیافت نکاح بره را برگزار خواهد کرد، منظورش این بود که والدین راستین گمشده، پدر و مادر راستین را خواهد یافت. مردم سقوط کرده نمیتوانند مستقیماً به حضور خدا بروند. آنها تنها با دریافت برکت و تولد دوباره از طریق والدین راستین میتوانند چنین کنند.
با توجه به ظهور والدین راستین، یگانه دختر خدا که قرار بود مادر راستین شود، نمیتوانست از طریق قوم اسرائیل-ملتی که عیسی، که قرار بود پدر راستین شود، در آن جان خود را از دست داد- بیاید. ما از رنجی که این ملت در طول تاریخ متحمل شد، یعنی سرگردانی دوهزار ساله آنها بدون داشتن کشور به خوبی آگاه هستیم.
رویای خالق، والدین بهشتی، زندگی در پادشاهی بهشتی بر روی زمین با والدین راستین و فرزندانشان است. خدا میخواهد با والدین راستین بر روی زمین زندگی نموده و سپس با آنها در دنیای ابدی زندگی کند. خدا بواسطه چنین رویا و آرزویی، مردم جدیدی را یافته و تأسیس کرد که در میان آنها والدین راستین میتوانستند پا به عرصه وجود بگذارند، و این مردم، مردم کره هستند.
جان کالوین ایدئولوژی خود را در سال 1543 با اصلاحات پایه گذاری کرد. یگانه دختر خدا براساس یک زمینه مسیحی در سال 1943 متولد شد، که 400 سال پس از اصلاحات مذهبی در اروپا بود. اما در آن زمان کره تحت تسلط استعمار ژاپن بسر میبرد. پس از آزادی کره در سال 1945، شبه جزیره کره به دو بخش شمالی و جنوبی، یک طرف کمونیست و طرف دیگر دموکراسی تقسیم شد. آنچه در اینجا باید بدانید اصل آفرینش خدا است. لازم بود تا خدا به یگانه دختر خود دوره زمانی برای دستیابی به بلوغ بدهد که در طی آن با خیال راحت رشد کند.
در آن زمان، در پیونگ یانگ و اطراف آن، مسیحیت به طور فعال از طریق روح و حقیقت در حال توسعه بود. و من در کره شمالی بودم،که مردم باور داشتند مسیح به پیونگ یانگ خواهد آمد. سپس شنیدیم دائیام که در خارج از کشور، در ژاپن تحصیل کرده بود، به زادگاهش [در کره شمالی] برنگشته و به ارتش کره جنوبی پیوسته است. در چنین شرایطی، اگر خانواده من – که براساس زندگی با ایمان خودش عمل میکرد – در کره شمالی میماندند، اعدام میشدند. به همین دلیل خدا ما را به سمت جنوب هدایت کرد. با نگاه به اوضاع آن زمان، کره جنوبی از بسیاری جهات، از جمله توانایی ارتش برای مقابله با نیروی ارتش کره شمالی، کمبود داشت. در حالیکه کره شمالی کاملاً آماده بود تا با حمایت اتحاد جماهیر شوروی و حتی با دخالت چین به کره جنوبی حمله کند.
درباره پدر در آن زمان بگویم که او در سن 16 سالگی توسط عیسی فراخوانده شد. عیسی از او خواست تا آنچه را که بر روی زمین ناتمام باقی گذاشته بود، به انجام برساند. عیسی چه چیزی را نتوانست به انجام برساند؟ او نتوانست به مقام والدین راستین دست یابد. مأموریت پدر، مأموریت مسیح در آخر زمان، یا ناجی در ظهور دوباره است. ناجی در ظهور دوباره میتواند مسئولیت خود را تنها در ملاقات با یگانه دختری که خدا به دنیا آورده تکمیل نماید.
به هر حال، خدا باید یگانه دختر را ایمن نگه میداشت تا زمانی که بتواند مطابق میل خود تصمیم بگیرد. در نتیجه 16 کشور عضو سازمان ملل در جنگ شرکت کردند و این چیزی بود که در آن زمان هیچکس نمیتوانست انتظارش را داشته باشد. این کار خدا بود. در طول جنگ جهانی دوم، از آنجایی که اتحاد جماهیر شوروی در همراهی با [متحدین] میجنگید، خدا برای لحظهای چشمان اتحاد جماهیر شوروی را بست و 16 کشور را برای محافظت از دموکراسی در جنوب کره بسیج کرد. اکثر جوانانی که در آن زمان در این جنگ شرکت کرده و خون پاکشان را ریختند 20 سال بیشتر نداشتند. آنها برای چه کسی چنین کردند؟ باید بدانید که آنها خون پاک خود را برای ظهور والدین راستین ریختند، که امید بشریت و والدین بهشتی ما بود.
از آنجایی که میدانستم خدا دیگر نمیتواند بیش از این صبر کند، در سال 1960 باید تصمیم خود را گرفته و مقام والدین راستین را به عهده میگرفتم. با این حال، این مردان بودند که نقشهای اصلی و کلیدی را در روزهای اولیه نهضت هماهنگ بر عهده گرفتند. چرا نهضت هماهنگ به آلت آزار و اذیت مسیحیان تبدیل شد؟ چرا مسیحیان نهضت هماهنگ را به عنوان یک بدعتگذار مورد آزار و اذیت قرار دادند در حالی که میتوانستند از والدین راستین استقبال کرده و آنها را بپذیرند؟
با توجه به ماهیت اساسی آفریننده ما و امیدهای عیسی، راه یکی شدن بشریت تنها از طریق مرد صورت نمیگیرد بلکه یک زن، یگانه دختر، یک مادر هم باید وجود داشته باشد. در آن زمان اگر مادر جایگاه برجستهای بعهده میگرفت، آیا نهضت هماهنگ مورد آزار و اذیت قرار می گرفت؟ آرزوی عیسی این بود که والدین راستین را از طریق ضیافت نکاح بره بوجود آورد. پیش از این، مجری برنامه امروز نام “Wang-Omma” (مامانِ بزرگ) را ذکر کرده بود. شصت سال طول کشید تا داستان وانگ اومما ”مامانِ بزرگ“ منتشر شود.
اکنون دوران چان ایل گوک است. چان ایل گوک چگونه آغاز شد؟ این مادر راستین، یگانه دختر خدا بود که روز بنیاد، روز ملی چان ایل گوک را اعلام کرد. سفر 53 ساله در بیابان بسیار طولانی بود. بنابراین، من باید نشان میدادم که این شکلی از بهشت روی زمین است که خالق ما، والدین بهشتی، رویای آن را در سر میپروراند. از بسیاری جهات، کنوانسیونهای این جهان به عنوان مانعی برای کار مشیت الهی عمل میکنند. با این حال، باید این را نشان میدادم.
بنابراین، مشیت الهی را از آفریقا آغاز کردم که دردناک ترین داستان را دارد. من در مورد جهان مسیحیت صحبت نمیکنم، بلکه روی سخنم با جهان اسلام است. وقتی به آنجا رفتم و اجلاس سران و مراسم برکت برگزار کردیم، گفتم: من یگانه دختر خدا هستم. رهبران مسلمان گفتند: ”ما به یگانه دختر خوش آمد میگوییم. ما در مورد مسیح چیزی نمیدانیم، اما به یگانه دختر نیاز داریم.“ و این امر از سنگال آغاز شد.
سیاه پوستان در جهان مسیحیت بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. سفید پوستان مسیحی سیاه پوستان را در کشورهای مختلف آفریقایی اسیر کرده و به عنوان برده میفروختند. در آن زمان اسیران آفریقاییهایی در یک جزیره به نام جزیره گوری نگهداری میشدند. به همین خاطر (در طی سفر به سنگال) به جزیره گوری رفتم و برای آنها مراسم آزادسازی ارواح برگزار کردم. در این مدت به موارد زیر اشاره کردم:
پس از سقوط، گسترش یک حوزه ایمان و مذهب، در سراسر جهان ما دشوار بود. بنابراین، خدا به هر منطقهای اجازه داد تا دین مناسبی داشته تا از این طریق آن مردم را به سوی خوبی هدایت کند. هدف اصلی دین یکی است، اما نه بنیانگذاران ادیان و نه کسانی که تاکنون به آن ایمان داشتهاند، بر جوهر اصلی آن واقف بودهاند. آنها باید در پی والدین راستین باشند. آنها باید بدانند والدین راستین از کجا ظهور کردهاند. خدا در مسیر آمادگی برای ظهور والدین راستین کار و تلاش بسیاری داشته است.
تاگور شاعر هندی زمانی که کره تحت تسلط استعمار ژاپن بسر میبرد، به ژاپن آمد، اما نتوانست به کره بیاید. با نگاه به آن سوی اقیانوس به کره، شعری سرود. در این سطر «و آن چراغ در انتظار است، تا بار دیگر برای روشنایی مشرق روشن شود»[1] منظور از چراغ چیست؟ این کلام حقیقت است، کلامی که از والدین راستین آمده است. نمیدانم که آیا تاگور 100 درصد میدانست یا نه، اما او پیشبینی کرد که والدین راستین در کره ظهور خواهند کرد. از این دست نوشتههای تاریخی بسیاری وجود دارد.
راه یکی شدن همه ادیان، یافتن والدین بشری، والدین راستین است. دین تحت تسلط مردان پیشرفت کرده است، و سیاست نیز همینطور، اما آنچه ما باید در دین پیدا کنیم یک شخصیت مادر، مامانِ بزرگ است. در ملاقات با مامانِ بزرگ همه چیز حل خواهد شد. مامانِ بزرگ یک فرد منحصر به فرد است. من برای نسل دوم، سوم و چهارم مامانِ بزرگ شده ام. من همچنین مامانِ بزرگ مون شین چول، مون شین هونگ (نوههای موالدین راستین) و دانشجویان UPA که در اینجا حضور دارند، هستم. شما باید با مامانتان یکی شوید، شما باید با من یکی شده و دنیا را عوض کنید!
اکنون دوره بیابان بسر رسیده و دوره چان ایل گوک فرا رسیده است. ما باید در یک دوره جدید تاریخ و فرهنگ جدید ایجاد کنیم و من به طرق مختلف اینها را بوجود آوردهام. یکی به موضوع برکت ارتباط دارد. در عصر چان ایل گوک، همه انسانها از یک فرهنگ برکت گرفته برخوردار خواهند بود، حلقه ازدواج یا منضمات آن باید ایگونه باشند. یعنی ما باید تضمین کرده و مطمئن شویم همه چیزهایی را که برای شروع یک دوره جدید و یک تاریخ جدید نیاز داریم جمعآوری کردهایم.
در گذشته، در طول دوره بیابان، اعضای نسل اول ما از سراسر جهان بسیار سخت کار کردند. به خصوص در سال 1975 که مبلغان بسیاری را به سراسر دنیا فرستادیم، نه تنها اعضای آمریکایی بلکه بسیاری از اعضای اروپایی نیز بسیج شدند. برخی از آنها با بالا رفتن سنشان، به دنیای روح رفتهاند، اما بسیاری هنوز با ما هستند. من مایلم سابقه آن اعضایی را که در اتحاد با والدین راستین برای مشیت الهی کار کردند، را حفظ و ثبت کنم.
بنابراین، در تقدیم و پیشکش حرم مقدس، چان وان گونگ جایی که مردم میتوانند به والدین بهشتی بر روی زمین ملازمت کنند، با افتخار گفتم: «من ”هان جو هیو دونگ وان“ (تالار خدمات و شخصیت هانجو) را برای حفظ نام کسانی که در طول تاریخ مشیت الهی کار و تلاش داشتهاند، بنا میکنم. من آنها را برای همیشه به یاد خواهم داشت.» ما در حال ایجاد مکانی هستیم که این تاریخچه را حفظ میکند.
اگر والدین شما تاکنون با من متحد بوده و از مشیت الهی حمایت کردهاند، نام آنها در این تالار خواهد بود. آیا متوجه میشوید؟ این بدان معناست که برای همیشه سابقه یا تاریخچهای از والدین شما وجود خواهد داشت که میگوید این شخص در کار اصلی مشیت الهی نقش داشته و این همان کاری است که او انجام داده است.
در عین حال، من اکنون اشخاص مرکزی مشیت الهی آینده را با تمرکز بر نسل سوم پرورش میدهم. خدا آدم و حوا را به دنیا آورد، اما آنها نتوانستند شخصیت خود را کامل کنند و سقوط کرده و از باغ عدن بیرون رانده شدند. این بدان معنی است که حتی کسانی که از خانواده والدین راستین، پسران و دختران والدین راستین هستند، نمیتوانند در مرکز مشیت الهی بایستند مگر اینکه با مادر راستین، یگانه دختر خدا، متحد شوند.
این تنها یگانه دختر خدا است که مشیت الهی را تکمیل کرده به انجام میرساند. از طریق یگانه دختر، مادر راستین، مامانِ بزرگ تکمیل میشود. با این حال، فرزندی که میگوید مامانِ بزرگ را نمیشناسد، فرزند من نیست. بنابراین، باید بدانید که من از طریق فرزندان هونگ جین و هیو جین، که از خانواده راستین به دنیای روح رفتهاند و چهار پایه اساسی را بنا نهادند، امور مشیتی را انجام میدهم. میخواهم بدانید که والدین راستین برای همیشه یکی هستند و مامانِ بزرگ نیز برای همیشه یکی است./
[1] در سطر قبل تاگور میگوید: در عصر طلائی آسیا، کره یکی از مشعل داران است.