به منظور دمیدن عشق راستین

فکر می کنید والدین بهشتی چگونه پادشاهی بهشتی را بر روی زمین و در دنیای روح ​​طراحی کرده‌اند؟

والدین راستین فرمودند: بهشت چگونه مکانی است؟ هیچ دشمنی و حسادت در بهشت ​​وجود ندارد. آنجا دنیای آزادی است که مردم از یکدیگر مراقبت کرده و از آنها مراقبت می‌شود. آنجا  دنیایی نیست که توسط پول، افتخار یا قدرت اداره شود. آنجا دنیایی است که وقتی یک نفر کار خوب انجام می‌دهد، آن کار را به نیابت از کل انجام می دهد، و وقتی یک نفر چیزی را دوست دارد، برای خاطر دیگران است و وقتی یک نفر خوشحال می شود، همه با هم خوشحال می شوند.

بهشت دنیایی پر از هوای عشق واقعی است. آنجا دنیایی است که با دمیدن عشق راستین در آن زندگی می کنید. آنجا دنیایی است که در هر زمان و مکانی مملو از زندگی است. آنجا دنیایی است که تمامی اعضای آن به نسب خونی والدین راستین بهشتی مرتبط می شوند. آنجا مکانی است که تمامیدنیا بسان سلولهای بدن ما در یک رابطه جدایی ناپذیر هستند. بهشت دنیایی است که فقط عشق راستین آن را اداره می کند، که همان عشق اصیل والدین بهشتی است. بنابراین، والدین بهشتی نیز به خاطر عشق راستین زندگی می کند.

ناجی قبیله ای بهشتی کسی است که به نمایندگی از جانب والدین راستین، به عنوان والدین راستین قبیله‌اش عمل می‌کند. بنابراین، آنها باید عشق والدین راستین را دریافت نموده و آن را بطور بی حد و حصر و گسترده تکثیر کنند. آفرینندگی زمانی امکان پذیر است که من در عمل، قلب شخص مقابل را قلب خود قرار دهم و علاوه بر این، از چشم انداز دیدن با عشق والدین برخوردار باشم. این اشاره به قلبی دارد که هر وقت احساس کند که قبیله، مفعول همیشگی‌ او، منتظر است، احساس ترحم کرده و می خواهد فدا کند. والدین بهشتی پادشاه بزرگ عشق، کسی است که قلب عشق دارد. وقتی او آن قلب را تحریک می کند، انفجاری از عشق بی نهایت رخ می دهد. به همین ترتیب، اگر انسان سقوط نمی کرد و صاحب آن قلب و عشق می‌شد، تجسم قلب والدینی می‌شد که اعضای قبیله را در سطحی مشابه دوست دارد.

والدین راستین فرمودند که آنها هر روز صدای تمامی انسانها روی زمین را می‌شنوند که فریاد می‌زند: “عجله کن و مرا نجات بده!” آنها وقتیکه چنین صداهایی را می‌شوند، پاسخ می‌دهند، “چگونه می‌توانم راحت بخوابم؟” آنها به عنوان والدین راستین بشریت، که مسئولیت نجات تمامی انسانها را بر عهده دارند، زندگی می کنند با این دیدگاه که “حتی یک نفر نمی‌تواند در کره زمین در نسب خونی شیطان باقی بماند.” می‌توانیم ببینیم که آنها با عشقی بی‌پایان بشریت را در آغوش گرفته و برای نجات آنها، حتی همین امروز در خط مقدم جبهه سخت در کار و تلاش هستند.

ناجیان قبیله‌ای بهشتی آن دنیای عشق راستین را سهیم می‌شوند که به خاطر خوشبختی قبیله با اعضای قبیله‌شان تجربه کرده‌اند. آنها باید اعضای قبیله را راهنمایی کرده تا آنها نیز بتوانند همان تجارب را کسب کنند. خوب است که فرصتی را برای اعضای قبیله آماده کنیم تا هر بار که عشق به والدین راستین را تجربه می کنند، تستیمونی بدهند.

ممکن است مواردی پیش آمده باشد که ما می‌خواستیم با قلب والدین بهشتی برای خوشبختی قبیله هر آنچه لازم است انجام بدهیم اما نمی‌دانستیم که چگونه می‌توان چنین کرد. هر وقت که چنین چیزی پیش می‌آمد، پدر راستین می گفت باید به آنچه که او در آن شرایط انجام داده فکر کنیم. ایشان می‌گفتند که وقتی گام نهادن  در راه انجام خواست خدا را پیش گرفتند، مواقعی وجود داشت که با دشواریهای بسیاری روبرو می‌شد و نمی‌توانست راه پیشرفت را ببیند. در این صورت، صدای والدین بهشتی را به یاد می‌آورد که می گفت: “من نمرده‌ام!”

والدین راستین فرمودند: هر از گاهی با موانعی سیاه روبرو می‌شدم. هر وقت این اتفاق می‌افتاد، صدای خدا را به یاد می‌آوردم که به من میگفت، “من زنده‌ام”. شما نمی‌دانید که صدای او تا به امروز در مغز استخوانهایم باقی مانده است. من آن وضعیت غم انگیز خدا را فراموش نکرده‌ام، که وقتی مرا صدا زد، با من در میان گذاشته بود. من نمی‌توانم درخواست خدا را فراموش کنم، “تو فقط باید بر رابطه خود با من تمرکز کنی، و نباید مرا ترک کنی. ” بعضی اوقات برای وضعیت خودم متاسف می‌شوم، اما بعد یادم می‌آید که وضعیت خدا از من ناراحت کننده‌تر است.

در مواقعی که روح و جسم ما خسته و کوفته است، می‌توانیم با شنیدن صدای والدین راستین قدرت بگیریم، صدائی که از ما می‌خواهد “مسئولیت خوشبختی قبیله خود را بعهده بگیریم”. حتی وقتی می‌خواهیم تسلیم شویم، والدین راستین تسلیم نخواهند شد. چنین فکری به ما کمک می‌کند تا بدون هر گونه تسلیم شدنی به پیشروی ادامه بدهیم.

آیا ایمان دارید، شناخت دارید یا با هم زندگی می کنید؟

ناجیان قبیله‌ای بهشتی خوشحالی و سعادت خانواده خود را فدا کرده و خوشبختی و سعادت قبیله را در درجه اول اهمیت قرار می‌دهند. آنها با چنین زندگی، والدین راستین قبیله می‌شوند. این بدان دلیل است که آنها می‌دانند وقتی به خاطر خوشبختی قبیله زندگی کنند، خوشبختی خانواده‌شان نیز تامین خواهد شد. خوشبختی، زندگی مشترک با والدین بهشتی و والدین راستین است. ناراحتی از زمانی آغاز می‌شود که در جدایی از والدین بهشتی و والدین راستین زندگی کنیم. خوشبختی، ملازمت به والدین بهشتی در قبیله و زندگی با یکدیگر در آمد و رفتها، خوردن و خوابیدن‌ها، در تمامی افت و خیزها است.

در سال 1997 والدین راستین عصر حوزه قلمرو آدم چهارم را اعلام کردند و یکبار در حین تدریس پنج مرحله از زندگی یک خانواده برکت گرفته را روی تخته سیاه نوشته و بعد آنها را یکی یکی توضیح دادند.

  1. به والدین راستین ایمان داشته باشید.
  2. والدین راستین را بشناسید.
  3. با والدین واقعی زندگی کنید.
  4. یگانگی عشق با خانواده راستین را بواقعیت درآورید.
  5. سبک زندگی پادشاهی بهشتی را بر روی زمین آغاز کنید.

در اینجا ما می‌خواهیم در مورد سه مورد نخست نگاه عمیق‌تری بیاندازیم.

نخست این که “به والدین راستین ایمان داشته باشید”. ایمان داشتن به والدین راستین به معنای باور داشتن آنها است. باور کنیم که سان میونگ مون پدر راستین من است و دکتر هاک جا هان مادر راستین من است و این دو نفر، که در سال 1960 ازدواج مقدس داشته‌اند، والدین راستین من هستند. این بدان معناست که باور کنیم این دو با هم والدین راستین هستند، نه اینکه فقط یکی از آنها را والدین راستین بدانیم.

اعضای کانون خانواده از والدین راستین برکت ازدواج دریافت کرده‌اند. آنها برکت دریافت کردند زیرا به پدر راستین، سان میونگ مون و مادر راستین، هاک جا هان ایمان داشته‌اند. والدین بهشتی کسی است که جایگاه والدین راستین را تعیین می کند. بشر نمی‌تواند آنچه را که والدین بهشتی تصمیم گرفته تغییر بدهد. اگر بگوییم که ایمان داریم، نتیجه این است که ما والدین راستین را به وضوح نمی‌شناسیم. والدین راستین گفتند که وقتی آنها را به روشنی بشناسیم، دیگر به آنها ایمان نداریم، بلکه به مرحله شناخت آنها نائل می‌شویم و سبک زندگی ملازمت به آنها را آغاز میکنیم.

دوم شناخت والدین راستین است. وقتی به خوبی نمی‌دانیم والدین راستین چه کسانی هستند، در مرحله اعتقاد گیر کرده متوقف شده‌ایم. اما پس از کسب آگاهی و شناخت، می‌توانیم به ورای ایمان برویم. پس از شناخت، می‌توانیم آن را عملی کنیم. من باید آنچه را که می‌دانم برداشته و فرآیند یکی کردن آن با سبک زندگی‌ام را طی کنم. نوع شناختی که ما در اینجا به آن اشاره می کنیم شناخت از طریق تجربیات بسیار مشخص است. این شناخت نه براساس شنیدن سخنان شخص دیگری، بلکه از طریق تجربه مستقیم آن توسط خود ماست. از آنجایی که ما به این شناخت نائل آمده‌ایم که والدین راستین چه کسانی هستند، از طریق آنها والدین بهشتی، جهان هستی، دنیای عشق، دنیای روح، تاریخ و ارزش خانواده راستین را شناخته‌ایم.

سوم زیستن با والدین است است. والدین راستین گفتند که وقتی والدین راستین را باور داشته و آنها را می‌شناسیم، باید با آنها زندگی کنیم. ما باید به والدین راستین ملازمت کرده، ضربان قلب آنها را شنیده و با آنها همراه شویم. والدین راستین با والدین بهشتی یکی هستند. حتی در این زمان، والدین راستین خانواده‌های برکت گرفته چان ایل گوک را فرامیخوانند: تا “بیایید با هم زندگی کنیم.” آنها گفتند که ما باید دروازه‌های خانواده‌هایمان را بگشاییم تا والدین راستین بتوانند بیایند و در کنار اعضای خانواده هایمان زندگی کنند. آنها می گویند که ما باید از همان استاندارد قلب والدین راستین برخوردار بوده و در کنار آنها زندگی کنیم.

برای ناجیان قبیله‌ای بهشتی، که برای خاطر خوشبختی قبیله خود زندگی می کنند، بسیار مهم است که به ناجی خانوادگی درون قبیله کمک کنند تا به والدین راستین ایمان داشته، والدین راستین را شناخته و با والدین راستین زندگی کنند. یک خانواده واقعاً خوشبخت خانواده ای است که در مرکز خانواده به والدین راستین ملازمت کرده و همیشه با آنها مشورت کند. والدین راستین می پرسند، “در حال حاضر، در چه موقعیتی کنار من ایستاده‌اید؟” چگونه می‌خواهیم به این سوال پاسخ دهیم، “آیا شما ایمان دارید، آیا شناخت دارید یا با آنها زندگی می کنید؟”

  • آیا به پدر و مادر مون به عنوان والدین راستین خودتان ایمان دارید؟
  • آیا از دوره زندگی و تعالیم پدر و مادر مون در مقام والدین راستین آگاهی و شناخت دارید؟
  • آیا از یک زندگی براساس مشورت با والدین راستین برخوردار هستید؟