در زمانی که مرزها با انفجار لرزیدهاند و سکوت شب با صدای جنگ شکسته، کجا میتوان پناه برد جز به خانهای که دل در آن مأمن دارد و عشق در آن جاریست؟
اما همه میدانیم، حتی این پناهگاه نیز از درد و اضطراب بینصیب نمانده است. امروزه استرس، ترس، نگرانی و خستگی روانی همچون موجی سهمگین به درون خانهها نفوذ کرده. پس سوال اینجاست: چگونه میتوان در این تلاطم، خودمان را و خانواده را استوار نگاه داشت؟
والدین راستین که خود در شرایط سخت جنگ داخلی کره در آغاز ماموریتشان قرار داشتند همیشه با آرامش قلبی و تلاش برای ارتباط قلبی هر چه عمیقتر با خدا، در تلاش برای ابلاغ حقیقت تازه به مردم بودهاند، به ما چنین آموختهاند قلبی که با دعا آرام گیرد، روحی که با عشق و محبت روشن شود، خانهای میآفریند که حتی تاریکترین شبها را نیز از پس میگذراند. به همین خاطر نخست با دل خود آغاز کنیم. هنگامی که اضطراب فراگیر میشود، یاد بگیریم که:
- نفسی عمیق بکشیم، نه فقط با شُش، بلکه با قلب.
- دعا کنیم، نه تنها برای صلح بیرونی، بلکه برای آرامش درونی.
- با هم صحبت کنیم، نه از سر شکایت، بلکه از سر همدلی.
در این مسیر، خانواده نهتنها پناه ما، بلکه میدان تمرین نور و عشق الهی میشود. هر پدر، نمایندهای از صبر خداوند، هر مادر، آینهای از شفقت بهشتی و هر فرزند، بذر امیدیست برای جهانی بهتر.
عیسی میگوید: دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید؛ به من نیز ایمان داشته باشید. (یوحنا ۱۴:۱)
و والدین راستین فرمودند: معنای بزرگترین امید بشریت چیست؟ این بخش از کتاب مقدس که میگوید: «و حال، این سه چیز باقی میماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.(اول قرنتیان ۱۳:۱۳) کاملاً درست است. اما مردم هنوز محتوای این پیام را بهدرستی درک نمیکنند. شما باید بهخوبی درک کنید که جهان، آنچه را که نیکوست، حمایت و پرورش میدهد؛ و آزادی، رهایی و صلح، در آن ساکناند. چرا که در جایی که اخلاص وجود دارد، نیروی جاذبهای بهوجود میآید.
از این رو، هر کجا که هستید، هر چند که اوضاع سخت باشد، بیایید همچون سفیران خدا و والدین راستین باشیم:
- اگر همسایهای گریان دیدید، نوازشگر باشید.
- اگر دوستی دلسرد دیدید، دلگرمش کنید.
- اگر کودکی بیپناه دیدید، پناه باشید.
همانگونه که مادر ترزا گفت: ما فراخوانده نشدیم که کارهای بزرگی انجام دهیم، بلکه فقط کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام دهیم. و این عشق، حتی در سادهترین نگاه، در یک جملهی «حالت خوبه؟» یا یک لیوان چایِ گرم، جریان مییابد.
بیایید خانوادهی خود را کارگاه تبدیل رنج به معنویت، نگرانی به توکل، و درد به مهر بسازیم. ما شاید مسئول صلح جهانی نباشیم، اما مسئول نوری هستیم که در خانهمان میتابانیم. و چه کسی میداند؟ شاید همین نور کوچک، روشنایی راه صدها دل دیگر شود.
فرزندان نور، سفیران حقیقت در عصر تاریکی
در جهانی که سایهی جنگ بر دیوار خانهها افتاده و صدای انفجار، لالایی شبهای کودکان شده، ما دعوت شدهایم نه برای ترسیدن، بلکه برای برخاستن در عشق و کلام خدا، نه برای پنهان شدن، بلکه برای درخشید با نور خدا.
والدین راستین فرمودهاند: انسانها در آغاز برای زندگی با عشق راستین خدا در روح و جسم خود آفریده شدند و قرار بود مستقیماً با عشق او همآوا شوند. روح باید بر محور عشق راستین خدا با او همنوا میشد، و جسم نیز با روح هماهنگ میبود. ریشهی اتحاد واقعی—یعنی حالتی که در آن روح و جسم در تعارض نیستند—از زمانی آغاز میشود که ما عشق راستین خدا را همانگونه که هست، به ارث برده و تجربه کنیم. ایدهآل انسانیِ یگانگی روح و جسم زمانی محقق میشود که ما کاملاً عشق راستین خدا را در اختیار داشته باشیم. هنگامی که روح و جسم ما بر پایهی عشق راستین متحد شوند، آرمان آزادی و صلح راستین میتواند آغاز گردد. بر پایهی یگانگی روح و جسم، انسانهایی آزاد و صلحطلب، خانوادهها، قبایل، ملتها و در نهایت جهانی پر از آزادی و صلح پدید خواهد آمد.
بیاد داشته باشیم که در این لحظههای دشوار، ما تنها نجاتیافتگان نیستیم، بلکه فرستادگان هستیم. فرستادگان عشقی بیپایان، حقیقتی تازه، و امیدی که مرز نمیشناسد.
همانگونه که مارتین لوتر کینگ جونیور گفت: «تاریکی نمیتواند تاریکی را بیرون کند؛ تنها نور میتواند. نفرت، نفرت را از بین نمیبرد؛ تنها عشق میتواند. و نور این عشق، از قلبهایی میجوشد که با ایمان به حقیقت تازه زندهاند. سی. اس. لوئیس میگوید: من به مسیحیت ایمان دارم، همانگونه که به طلوع خورشید ایمان دارم؛ نه فقط چون آن را میبینم، بلکه چون به واسطهی آن، همه چیز را میبینم.
این نگاه و طرز تلقی است که ما باید نسبت به کلام و حقیقت تازه از جانب والدین راستین داشته باشیم. ما باید به واسطه کلام و حقیقت والدین راستین همه چیز را ببینیم. بیایید با چنین نگاهی، به اطرافمان بنگریم. آنگاه خواهیم دیدکه هر همسایه، هر همکار، هر رهگذر، میتواند کسی باشد که در انتظار تولد تازه است—تولد از حقیقت و از والدین راستین. و این من و شما هستیم که با جاری ساختن عشق و کلام والدین راستین در تمامی اطرافمان میتوانیم انتظارها رو برآورده کنیم.
پاپ ژان پل دوم گفته بود: هر انسانی که حقیقت را میپذیرد، حامل مسئولیتی برای ابلاغ آن است.
ما باید خود را نه فقط نماینده، بلکه فرزند خلف و وفادار خدا و والدین راستین بدانیم. فرزندی که نه تنها میراث میگیرد، بلکه آن را زنده نگاه میدارد و در تمامی جهان گسترش میدهد. بیایید حقیقت تازه را، که از طریق والدین راستین به ما رسیده، با فروتنی و شجاعت به دیگران برسانیم. نه با تحمیل، بلکه با دعوت. نه با قضاوت، بلکه با آغوشی باز. با این باور که در این مسیر، خداوند با ماست. همانگونه که در کتاب مقدس آمده: «… اگر خدا با ماست، کیست که بتواند بر ضد ما باشد؟ (رومیان ۸:۳۱)
والدین راستین بصورتهای مختلف به ما آموختهاند زمانی که فرزندان خدا با قلبی خالص و نگاهی روشن به سوی مردم میروند، خداوند از طریق آنان عمل خواهد کرد. بیایید حاملان نور باشیم نوری که راه را نشان میدهد، نوری که گرما میبخشد.
به یاد داشته باشیم: حقیقت، حتی اگر تنها باشد، همچنان حقیقت است — مهاتما گاندی
و ما، اگر با این حقیقت باشکوه از جانب والدین راستین زندگی کنیم، هر روز را به تولدی تازه بدل خواهیم کرد—برای خود، برای خانوادهمان، و برای جهانی که در انتظار نجات است.