تدریس 20: مقدمه مشیت بازسازی: اصل بازسازی از طریق غرامت

در قسمتهای قبلی آموختیم که چون جریان سقوط از طریق یک مرد و یک زن بطور روحی و جسمی صورت گرفت، بازسازی به حالت اولیه نیز می‌بایست از طریق یک مرد و یک زن بصورت روحی و جسمی انجام بگیرد و این تنها از طریق مراسم برکت ازدواج امکان پذیر می باشد.

در اینصورت، ما چگونه میتوانیم خود را برای انجام درست این امر آماده کنیم؟ در این جلسه در مورد مراحل انجام این امر صحبت خواهیم کرد. درواقع ما اصول بازسازی یا اصول آمادگی برای دریافت والدین راستین از طریق مراسم برکت ازدواج مقدس را که تنها راه شادی است، برای شما توضیح خواهیم داد.

از این به بعد ما وارد قسمت دوم اصل الهی شده‌ایم که به آن مشیت بازسازی می‌گوئیم. این درواقع مشیت بازآفرینی است که در تلاش برای بازآوردن و تکمیل هدف آفرینش است. در این بخش سعی می‌کنیم تا با نگاه بازتری نسبت به آیات کتابها مقدس، به شناخت بهتری از تمامی امور بازسازی دست پیدا کنیم. همانطور که خدا براساس اصل همه چیز را آفرید، بازسازی یا بازآفرینی نیز از طریق اصل انجام می‌گیرد. و این موضوع را ما بدنبال سقوط اولین اجداد بشری، در مسیر بازسازی مشاهده می‌کنیم.

ما از این صحبت خواهیم کرد که چگونه باید خود را از شیطان جدا کرده و حتی بر او غلبه کنیم. و این به معنای غلبه بر خودمحوری و پلیدی در تمامی روابطمان، و ایجاد ارتباط دوباره با خدا است. در مسیر بازسازی و بعبارتی در مراحل قبل از کمال، یعنی مراحلی که در آن خدا بطور غیر مستقیم بر انسان تسلط دارد، انتظار کمال وجود نداشته، و کارها بطور شرطی اجرا می‌شود، به همین خاطر از کلمه شرط استفاده می‌کنیم. درواقع کارهای ما سمبولیک یا همانند ایده‌آل هستند، با توجه به اینکه ما هنوز ایده‌آل نیستیم بلکه در مسیر نیل به ایده‌آل در حرکت هستیم. اصل الهی آنها را شرطهای غرامت می‌نامید. 

غرامت دادن یعنی اینکه شما مغروض بوده و بدهی دارید، و توانائی پرداخت کامل آن را ندارید و طلبکار شما با دریافت یک مقدار شرطی، از بدهی شما می‌گذرد. به همین خاطر شرطها غرامت هدیه‌ای بزرگ برای انسانهای سقوط کرده محسوب می‌شوند، با اینحال تلاشی بسیار را از جانب انسان طلب می‌کند.

از طرف دیگر، چون آدم و حوا در بالای مرحله رشد سقوط کردند، ما می‌بایستی شرطهای غرامت را بگونه‌ای مرتبط با همان مرحله به انجام برسانیم تا با نیل به آن سطح، بتوانیم والدین راستین را ملاقات کرده، و با دریافت برکت ازدواج مقدس، تولد دوباره یافته و گناه اصیل را در خود از بین ببریم. بدنبال از بین بردن گناه اصیل ما قادر خواهیم بود تا به مقام آدم و حوا قبل از سقوط  دست پیدا کنیم. و بعد از آن باید با پیروی از والدین راستین، به رشد خود ادامه داده و هدف آفرینش را تکمیل کرده به انجام برسانیم. این اصل بازسازی است.

ما نخست از مقام اصیل خود قبل از سقوط صحبت کردیم. اگر سقوطی صورت نمی‌گرفت ما می‌توانستیم با نیل به کمال بطور قلبی با خدا یکی شویم. اما سقوط در یک ارتباط عشقی با شیطان، ما را در جایگاهی قرار داد که در آن بطور قلبی با شیطان یکی شدیم. به همین خاطر است که آدم و حوا بدنبال سقوط در یک جایگاه میانه بین خدا و شیطان قرار گرفتند. یعنی جایگاهی که در آن انسان اگر بیشتر به پلیدی تمایل نشان دهد بسوی شیطان می‌رود و اگر به خوبی تمایل نشان دهد به سوی خدا می‌رود. این موضوع بطور کامل به اراده و تصمیم گیری انسان بستگی دارد. با توجه به این نکته، در یک چنین موقعیتی، جدائی از شیطان و بازگشت به خدا، و قرار گرفتن در جایگاهی که بتوانیم با خدا روبرو شویم بر هر کار و تلاش دیگری اولویت دارد.

در این صورت برای جدا شدن از شیطان چه باید کرد؟ در آغاز تاریخ بشر، ما با شیطان یک رابطه براساس عشق بوجود آوردیم، بنابراین باید شرطی برای عشق به خدا بوجود آوریم که او بتواند پذیرا شود. ما براساس شرطهایی که قبل از این بوجود آورده ایم از خدا جدا و دور شده‌ایم. یعنی شرطهای خوب میتوانند ما را بسوی خدا سوق بدهند و شرطهای بد ما را بسوی شیطان هدایت خواهند کرد. در این صورت شرطهای خوب برای جدای از شیطان چه چیزهایی هستند؟

اگر حالت اصیل چیزی خسارت یا صدمه دیده است، برای بازسازی به حالت اولیه اش باید میزان خسارت یا صدمه را ارزیابی کرده و آن را جبران کنیم. بعنوان مثال اگر در جائی کاری کردیم که به آبروریزی ختم شده است، ما باید رفتار خود را عوض کنیم، یا برای جبران افت منزلت خود باید کار و تلاش سختی را برای کسب نتایج بهتر در زندگی پیش بگیریم. یا برای رفع یک بیماری باید با استفاده از دارو استراحت کنیم. به همین صورت، برای بازسازی جایگاه  خود در برابر خدا و یا در برابر یکدیگر، ما باید شرطهایی بوجود آوریم که در آن از جانب خدا مورد عفو قرار بگیریم، که به این موضوع بازسازی از طریق غرامت می‌گوئیم و شرطهایی که این امر را ممکن می‌سازند، شرطهای غرامت نامیده می شوند. در همین مسیر امور مشیت شده ای که ما را از طریق تاسیس شرطهای غرامت به جایگاه خود قبل از سقوط بازسازی می کند، مشیت بازسازی از طریق غرامت می‌نامیم. این چیزی است که در تمامی طول تاریخ مشاهده می‌کنیم.

شرطهای غرامت سه حالت و یا سه شکل دارند: شرط غرامت با ارزش مساوی، شرط غرامت با ارزش کمتر، و شرط غرامت با ارزش بیشتر.

اول، شرط غرامت با ارزش مساوی به این معنا است که چیزی را با پرداخت غرامتی با ارزش مساوی با موقعیت اصیلش،‌ بازسازی کنیم. بعنوان مثال موسی با برپا کردن یک شرط چهل روز روزه در بالای کوه از جانب خدا ده فرمان را بر روی دو لوحه سنگی دریافت کرد، اما در بازگشت به پایین کوه وقتیکه با بی ایمانی مردمش روبرو شد، از فرط عصبانیت دو لوحه را بر روی زمین پرتاب کرده و آنها شکست. آنگاه او برای دریافت دوباره ده فرمان می بایست یک شرط چهل روز روزه دوباره برپا کند. همانطور که در آیات کتابهای مقدس آمده  که … زندگی به جای زندگی، چشم به جای چشم، دست بجای دست و پا بجای پا بدهید. این موضوع درواقع اشاره به غرامت با ارزش مساوی است.

دوم، شرطهای غرامت با ارزش کمتر به این معنا است که ما چیزی را با پرداخت غرامتی با ارزش پایین‌تر یا کمتر از ارزش اصیلش به جایگاه اولیه‌اش بازسازی کنیم. بعنوان مثال وقتیکه کسی بدهی بسیاری دارد و طلبکار بواسطه قلبی بزرگ تنها به مبلغ کمی قانع است، آنگاه بدهکار با پرداخت آن مقدار کمتر می‌تواند تمامی بدهی خود را پاک کند. بعنوان مثال ما با ایمان آوردن به اشخاص مرکزی در تمامی مذاهب قادر خواهیم بود تا به منفعت بزرگ رستگاری نائل شویم. مثلا در مسیحیت با غسل تعمید تولد دوباره خواهیم یافت یا در اسلام با پذیرش خدای بزرگ واحد و اینکه محمد سول اوست ما رستگار خواهیم شد که البته در تمامی ادیان چنین شرطهای با ارزش کمتر بصورتهای مختلف دیده می‌شود.

سوم، شرط غرامت با ارزش بیشتر زمانی ضروری می‌شود که ما در برگزاری شرط غرامت با ارزش کمتر یا مساوی شکست بخوریم. که در این صورت ما باید شرطی برپا کنیم که از طریق آن هم غرامت آن چیز در جایگاه اصلیش را پرداخت کنیم و هم غرامت شکست را پرداخت کنیم. بعنوان مثال وقتیکه ابراهیم در حین پیشکش پنج قربانی، پرنده‌ها را بدرستی پیشکش نکرد، مجبور شد برای جبران آن پسرش را قربانی کند. یا اینکه اسرائیل در زمان موسی در بیابان وقتیکه در انجام شرط چهل روز جاسوسی شکست خوردند مجبور شدند به ازای هر روز یک سال و در جمع چهل سال در بیابان سرگردان شوند.

سوال در اینجا این است که اکنون چه کسی باید شرطهای غرامت برپا کند؟ اصل آفرینش به ما می‌آموزد که ما برای تحقق هدف آفرینش خدا، بایستی سهم مسئولیت خود را به انجام برسانیم. اما اولین اجداد بشری در انجام این امر شکست خورده و تحت تسلط شیطان قرار گرفتند. به این خاطر، این سهم مسئولیت ما است که خود را از شیطان جدا ساخته و به جایگاهی بازسازی شویم که در آن خدا بر ما و بر دنیا تسلط داشته باشد. و در نتیجه این مسئولیت ما است که شرطهای ضروری غرامت را برپا کنیم.

این موضوع به ما بستگی دارد و برای همین بهتر است تا چگونگی انجام این شرطها را درک کنیم. در این مورد در بخش بعدی صحبت خواهم کرد.