سخنان پدر در 7 دسامبر 1980

مردم می خواهند به چیزی درباره خودشان افتخار کنند، هر چه که باشد. انسان به موقعیت خود افتخار می کند، زیرا در این صورت دیگر مردم ملزم به احترام به او هستند. اما ما برای ابدیت به چه موقعیت و وضعیتی می توانیم افتخار کنیم؟ مثلاً نمی‌توان تمام عمر خود را آموزگار بود، و همچنین نمی‌توان در تمام عمر رئیس جمهور ایالات متحده بود. همه این موقعیت ها موقتی هستند، پس واقعاً چه چیزی ارزشمند و ابدی است؟

حرفه والدینی وظیفه‌ای ابدی است. والدین از لحظه تولد فرزند، با تقبل مسئولیت از فرزندان خود مراقبت کرده و آنها را راهنمایی می کنند. حتی اگر فرزندانشان آنها را رها کرده باشند، والدین همیشه نگران سلامتی آنها هستند.

اگرچه والدین ممکن است زندگی کاملاً خوبی نداشته باشند، اما وقتی با فرزندان خود صحبت می کنند می خواهند بهترین چیزها را به آنها بگویند. حتی اگر فرزندانشان را سرزنش کرده یا کتک می‌زنند، انگیزه آنها خیرخواهی است. آنها هرگز بدخواه فرزندانشان نیستند. حتی یک قاتل می‌خواهد به فرزندان خود چیزهای خوب و مقدس بگوید.

والدین همیشه درگیر تسکین دردهایی هستند که ممکن است فرزندانشان متحمل شوند. آنها ترجیح می دهند خود آن دردها را به دوش بکشند. والدین با دیدن سخت درس خواندن فرزندانشان، احساس رضایت فوق العاده ای دست داده و می خواهند تا دیروقت بیدار بمانند و از آنها حمایت کنند. نهایت مراقبت والدین برای سلامتی فرزندانشان است. حتی زمانی که در اتاق خود تنها هستند، اولین نگرانی آنها وضعیت فرزندانشان است.

علاوه بر این، والدین هرگز از دعا برای فرزندان خود دست نمی کشند، زیرا والدین همیشه می خواهند که آنها بهترین باشند. حتی اگر فرزندانشان آنقدر کُند ذهن باشند که شانسی برای دستیابی به چیزی نداشته باشند، باز هم والدین برای آنها رویاهایی دارند!

احساس والدینی هرگز تغییر نکرده، بلکه برای همیشه باقی می ماند. ممکن است که شما حتی 12 بار در طول روز خلق و خوی‌تان را تغییر دهید، اما باید کیفیتهای تغییرناپذیری در درون داشته باشید. اگر همیشه همه چیز در زندگی شما موقتی است، چقدر باید ناراضی باشید! افکارتان ممکن است زودگذر باشد، اما عشق والدینی شما را برای همیشه احاطه کرده است.

والدین برای ما گرانبهاترین موجودات هستند و عشق‌شان را نمی توان با هیچ پولی خرید یا با عشق معلمان یا دوستان تعویض کرد. والدین شما باید از همسر، معلمان یا دوستانتان به شما نزدیکتر باشند.

وقتی معشوقتان به شما خیانت کند، می خواهید انتقام بگیرید. اما والدین وقتی فرزندشان به آنها خیانت می کند چه احساسی دارند؟ هنگامی که معشوقتان به شما خیانت می کند، شما احساس اندوه و ناراحتی می کنید، اما زمانی که فرزند به والدین خیانت می کند، والدین درد عظیمی را احساس می کنند. زن و مرد می توانند رابطه خود را با فرد دیگری تجدید کنند، اما والدین نمی توانند رابطه دیگری را با فرزندان دیگری شروع کنند. به عنوان یک قاعده، زنان آمریکایی نمی‌خواهند به همسر سالخورده خود خدمت کنند یا با مردی از خانه‌ای با چنین تعهدی ازدواج کنند. آنها فکر می کنند تنها چیزی که نیاز دارند شوهری است که از آنها مراقبت کند. اما وقتی دست ها و چهره های سالخورده والدین شوهرتان را مشاهده می‌کنید، باید فکر کنید که آنها در بکارگیری تمام تلاش خود برای فرزندانشان (از جمله شوهرتان) پیر شده‌اند. پدر و مادر مسن می خواهند نزد فرزندانشان بمانند، اما اگر عروس خانم بخواهد تا زمانی که او و شوهرش بیرون می روند، آنها در خانه مانده و از بچه ها نگهداری کنند، رفتار اشتباهی داشته و دل مادرشوهر را به درد می آورد.

آیا افراد مسن واقعاً دوست دارند با افراد مسن دیگر احاطه شوند یا ترجیح می‌دهند با فرزندان و نوه های خود زندگی کنند؟ حتی اگر محل اقامت سالمندان به اندازه یک قصر غنی باشد، افراد مسن ترجیح می‌دهند در کنار اعضای خانواده خود باشند، صرف نظر از اینکه خانه آنها آنقدر فقیرانه باشد که فقط یک وعده غذا در روز سِرو شود. ما برای خلاص شدن از خانه های سالمندان باید جنگ صلیبی راه بیاندازیم.

این طبیعت انسان است که بخواهد مورد استقبال و احترام قرار گیرد. چه کسانی در موقعیت مرکزی، نماینده گذشته قرار می گیرند و شما را مورد تحسین و ستایش قرار می‌دهند؟ والدین شما. والدین مشوق شما بوده، همیشه آماده هستند تا شما را تحسین کنند. آنگاه اطرافیانشان به آنها ملحق خواهند شد. تمام تاریخ بر این اساس درباره شما قضاوت خواهد کرد که آیا شما پسران و دختران نیکوکاری بوده‌اید یا نه. والدین درست پشت سر شما ایستاده و از شما حمایت می‌کنند و فراتر از آنها، اجدادتان و تمام دنیای روح و همچنین خدا آماده هستند تا بسان والدین‌تان در حمایت از شما پاسخگو باشند. تاریخ همیشه آماده ستایش از پسران و دخترانی است که نهایت وفاداری را در برابر والدین خود به تصویر می‌کشند.

وقتی فرزندانی پرهیزکار باشید، گذشته شما را تشویق می کند. عصر حاضر، زن و شوهری را که به عنوان یک زوج در خدمت به جامعه نمونه هستند، ستایش خواهد کرد. زن و شوهر سنگ بنای جامعه هستند، بنابراین وقتی واقعاً با هم متحد شوند، جامعه از آنها تمجید خواهد کرد. وقتی والدین و اجدادتان (به نمایندگی از خدا) از شما حمایت می کنند، وقتی مردم شما را به عنوان یک زن یا شوهر خوب مورد تائید قرار می‌دهند، و وقتی رابطه شما به اندازه عشق والدینی منحصر بفرد و تغییر ناپذیر است، جامعه شما را مورد تحسین قرار خواهد داد.

آینده چگونه شما را تشویق خواهد کرد؟ نسل‌های آینده شما را ستایش خواهند کرد، وقتی که شما به عنوان یک میهن‌پرست راستین، متواضع زندگی کرده باشید. میهن پرستی نه از سخنوری، بلکه از عشق است. اگر فقط دانش اندوخته یا شبانه روز سخت کار کرده باشید، میهن پرست نیستید. میهن پرست بودن با میزان عشق شما به کشورتان تعیین می شود.

زندگی مردان و زنان حول محور جستجو برای عشق می چرخد. مردان به دنبال زنان، زنان به دنبال مردان، و والدین و فرزندان به دنبال یکدیگر می‌گردند. عشق راستین که در یک خانواده راستین کاشته شده است، تصویر جهانی خدا را منعکس می کند که همه دنیا را در بر می گیرد.

این عشق از کجا شروع می شود؟ از والدین سرچشمه می گیرد. عشق والدین از کجا شروع می شود؟ از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و پدر و مادرشان قبل از آنها، و در نهایت از خدا می‌آید. چند نسل باید در اصل و نسب خود به عقب برگردید تا به خدا برسید؟ با گفتن “پدر بزرگ پدر بزرگ پدر بزرگ …” به مدت هزار سال، در نهایت می‌توانیم نسب خود را تا به خدا مشخص کنیم.

پس چگونه می توانید واقعاً خدا را در دسترس خود قرار دهید تا بتوانید او را ملاقات کنید؟ ساده است، با عشق. وقتی واقعاً مالک عشق بوده و با آن زندگی می کنید، هنگامی که با عشق منور شوید، فاصله بین شما و خدا فوراً پر می‌شود. اگر یک رادیو را با فرکانس صحیح تنظیم کنید، می‌تواند سیگنال‌ها را از فرستنده در دور دستها دریافت کند، البته تا زمانی که به درستی کار کند. چگونه می توانیم این خدای بسیار دور را با انسانها پیوند بزنیم؟ چگونه می توانیم با نسل های بیشمار در دنیای روح ارتباط برقرار کنیم؟ با فرکانس عشق.

ما مانند گیرنده های رادیویی هستیم و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که با شماره گیری فرکانس عشق، آن را دقیق تنظیم کنیم. خدا مانند یک ایستگاه پخش رادئویی است که سیگنال قدرتمندش همیشه در دسترس است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که خود را با فرکانس او تنظیم کنید.

اما نکته شگفت انگیز این است که در حالی که یک ایستگاه رادیویی معمولی، برنامه یکسانی در هر شبکه رادیویی پخش می کند، خدا طول موج متفاوتی را (بطور همزمان) برای افراد پخش می‌کند. اگر شما به موسیقی علاقه دارید، خداوند موسیقی برایتان پخش خواهد کرد. اگر دیگری عاشق ادبیات است، خدا برنامه ادبی برای او پخش خواهد کرد و غیره. در دنیای روح، همه با خدا هماهنگ هستند و در هر برنامه‌ای خدا عشقش را جاری می‌کند.

وقتی خدا نظاره گر لذت بردن شما از عشق راستین است، آیا فکر می کنید بعد از مدتی خسته می شود؟ نه، حتی پس از یک هزار سال، او همچنان سرشار از احساس شادی و وجد و هیجان است.

ما دنبال چه نوع والدینی هستیم؟ اجداد والدین راستین چه کسانی هستند؟ خدا پادشاه والدین راستین است. خداوند بر هر چیزی تواناست، زیرا او خالق همه جا حاضر است. با این حال، تنها چیزی که او نمی تواند خلق کند و فقط به آن پاسخ دهد، عشق است. حتی خدا در عشق درمانده است، زیرا باید عشق را داد، عشق متعلق به شما نیست. عشق حتی به مفعول هم تعلق ندارد; مفعول فقط کانالی است که از طریق آن عشق می تواند به شما برسد.

برخی از مردم ممکن است بگویند که از شنیدن در مورد عشق و خدمت فداکارانه خسته شده اند، اما ما باید اینگونه زندگی کنیم زیرا عشق از طریق مفعول می آید. برای توسعه عشق باید با خدمت و عشق ورزیدن ابتکار عمل را بدست گرفت. سپس مفعول را تحریک کنید تا عشق را به شما بازگرداند. فاعل باید به مفعول برای بازگرداندن عشق، انگیزه بدهد. خدمت و فداکاری کلمات شریفی هستند زیرا روشی برای دستیابی به ظرفیت بسیار بالای عشق هستند.

وقتی برای خود یک ظرف بزرگ درست می کنید، می توانید عشق خدا را بیشتر دریافت کنید. اما اگر ظرف کوچکی هستید، عشق بی پایان خدا نمی تواند به طور کامل به شما برسد. تلاش هر روز ما در راه زندگی این است که شبیه خدا شویم، بزرگتر و بزرگتر شویم و به ظرفیت عشق او نزدیک شویم. وقتی ظرفیت دریافت عشق بی نهایت در ورای خود را بوجود می‌آورید، آنگاه عشق بدون هیچ تلاشی از جانب شما، خود به خود به درون شما سرازیر می شود.

در اواخر نوجوانی خود، هیجان خاصی را در قلبتان احساس می کنید. همه در آن سن جادویی، شاعر و هنرمند و نوازنده هستند. چشمان شما بدنبال چیزی، پلک زده و به اطراف نگاه می‌کنند.

وقتی سفر خود را برای تبدیل شدن به ظرفی از عشق آغاز می کنید، کاملاً گرد نبوده، بلکه بیضی شکل هستید. هر چه بیشتر و بیشتر خود را پر می کنید، بعد از مدتی کاملاً گرد شده و شروع به چرخیدن می کنید. دو نفر یعنی یک مرد و یک زن در این دایره عشق قرار گرفته و آن را کاملاً پر می‌کنند.

زن و مرد در ابتدا غریبه هستند، اما هر چه بهم نزدیکتر می شوند، هر روز احساس شادی بیشتری داشته و عمیق تر در یکدیگر نفوذ می کنند. در ابتدا، این رابطه مانند یک توپ شکل می‌گیرد، اما هر روز عمیق‌تر و کامل‌تر و غنی‌تر و گردتر می‌شود. با این حال، اگر آنها قبل از رسیدن به هسته اصلی، جستجو برای عشق را متوقف کنند، شروع به جدایی خواهند کرد. هدف شما این است که کاملاً  گرد شوید، زیرا تنها در این صورت است که نیروهای عشق بیکران خدا شما را مانند یک بادکنک پر خواهند کرد. وقتی به چنین عشقی رسیده و بعد بچه دار شدید، بچه هایتان بی گناه خواهند بود.

با این حال، مردان و زنان قبل از اینکه از عشق خدا پر شوند، صاحب فرزند شدند. به همین خاطر، دنیای سقوط کرده (تا به این زمان) فاقد طعم عشق خدا بوده است.

هنگامی که زن و مرد با هم متحد شوند، شروع به چرخش می کنند. آنها برای چرخیدن به یک محور نیاز دارند و وقتی محور بزرگتر و طویل می شود، نه تنها آنها، بلکه خانه، جامعه، ملت و دنیایشان را نیز می چرخاند. همان محور همه آنها را می چرخاند. عشق به دنبال بخشش و فدا کردن هر چه بیشتر و بزرگتر است. وقتی خودخواهانه چیزهایی را جمع آوری می کنید، کوچک می شوید، اما وقتی به دیگران می دهید بدون هیچ محدودیتی بزرگ و بزرگتر می‌شوید.

خدا شما را آفرید تا یک زن و شوهر راستین باشید، تا با هم از سطحی به سطح دیگر جهیده، و با عشق خود هر لحظه بالاتر و بالاتر بروید تا زمانی که تمامی جهان هستی و در نهایت قلب خود خدا را در آغوش بگیرید. مهم نیست که موقعیت شروع شما چقدر کوچک است، باید یک دایره کامل باشد. اگر با گردی کامل حرکت کنید، سفر شما محدودیتی نخواهد داشت. با این حال، اگر عشق شما صاف باشد، هرگز به جایی نخواهد رسید، بلکه زمانی که بخواهید بپرید، از بین خواهید رفت. اصل الهی می‌گوید که وقتی یک فاعل و مفعول در داد و گرفت با هم متحد شوند، یک مدار بوجود می‌آورند و در نتیجه خدا در هر دوی آنها نفوذ می کند.

امروز ما در مورد کیفیت تغییرناپذیر عشق والدینی صحبت می کنیم. آن کیفیت تغییر ناپذیر از جانب خدا سرچشمه می گیرد. شما به عنوان یک مثبت کوچک برای پدر و مادر خود، در مقام یک مثبت و منفی بزرگ متولد می شوید. داد و دریافت شما با مادرتان یک دایره کوچک بوجود می‌آورد. وقتی عشق راستین را داده و دریافت کنید آنگاه به طور خودکار داد و دریافت نامرئی در دنیای روح نیز رخ می دهد. اعمال جسمی و اعمال روحی به هم نزدیک شده و به یکدیگر می پیوندند.

وقتی از مسیحیان معاصر می‌پرسید که چرا خدا انسان را آفرید، نمی‌توانند پاسخ درستی بدهند. اما ما می دانیم که خدا انسان را بطور ضروری برای تکمیل عشق خود آفرید. ممکن است فکر کنید افراد بی اهمیتی هستید، اما این قدرت را دارید که خدا را به خنده واداشته و یا او را به گریه بیندازید.

وقتی با چشمان خدا می بینید، دنیای روح به شکل دایره، مستطیل یا مربع نیست، بلکه به شکل یک انسان است و در درون دارای ماهیت دوگانه مرد و زن است. شما مانند یک سلول بدن هستید، مانند کودکی که بدنبال بهم پیوستن بخشهای کوچکی از بدن والدینش به دنیا آمده است. زنان طبیعت خدادادی پناه گرفتن دارند، در حالی که مردان همیشه در آغوش می‌گیرند، یکی درونی و دیگری بیرونی است، همانطور که داد و دریافت درونی و بیرونی وجود دارد. زنان صدای بلندتر و تیزتری دارند، در حالی که مردان صدای عمیق تری دارند.

با ورود هر چه بیشتر و بیشتر افراد به دنیای روح، کمال گسترش پیدا می‌کند، بدون اینکه هرگز مشکل انفجار جمعیت وجود داشته باشد. هنگامی که فقط یک مو از سر شما کنده شود، تمام بدنتان پاسخ می‌دهد. اگر گوش شما درد بگیرد، تمام بدنتان آسیب می بیند. در دنیای روح، شخصی که بیش از همه از شما متنفر است، نزدیکترین همسایه شما خواهد بود. از آنجایی که دنیای روح دنیای هماهنگی است، دورترین‌ها باید در عشق هماهنگ شوند. شخصی که بیشتر از همه دوستش دارید در آن سوی دنیای روح خواهد بود، در حالی که شخصی که بیش از همه از آن متنفرید در کنار شما خواهد بود. در دنیای روح نمی توانید بجنگید، بلکه باید هماهنگ شوید. ضرب المثلی وجود دارد که می گوید نوزاد در شکم مادر شبیه کسی است که واقعاً از او متنفر است. حقیقت جهانی نشان می دهد که ما باید همه را بدون قید و شرط دوست داشته باشیم. اگر از فردی متنفر هستید، کسی که آسیب می بیند نه او بلکه شما و فرزندانتان هستید. از طرف دیگر، فردی که می تواند هر کسی را دوست داشته باشد، می تواند به هر جایی برود.

دنیای روح چشم، بینی، دهان، گوش، بازو، و دست دارد. برخی از افراد در جایگاه دست بوده و همیشه در حال کار هستند. کسانی که حرفه آنها پیاده روی زیاد است در جایگاه پاها هستند. برخی دیگر در جایگاه گوش، مو، چشم و غیره هستند.

اگر شما یکی از سلول های خونی خدا هستید، وظیفه شما این است که در سراسر بدن گردش کنید. شاید یک فرد سفید پوست به عنوان یک گلبول خون نخواهد در بدن یک فرد سیاه پوست به گردش در آید. اما اگر اعتراض کند، فقط خودش را آزار می دهد. آیا یک سلول خونی می تواند بگوید که می خواهد در چشم بماند و دنیا را ببیند یا در زبان بماند و از همه طعم ها لذت ببرد؟

بنابراین، شما باید بتوانید به هر جایی بروید و هر کسی را در آغوش بگیرید. اگر این کار را نکنید، خواهید مرد. اگر رنج می برید، باید بدانید که در زمان حال، کسی سود خواهد برد، اما شما به مرور زمان آزاد خواهید شد.

یک سلول خونی چند کیلومتر را باید طی کند تا بتواند در میان میلیاردها سلول در یک بدن به گردش درآید؟ کائنات مانند بدن انسان است و شما مانند یک سلول هستید که در آن سفر می کند. شما باید یک سلول خونی باشید که مورد استقبال هر عضوی از بدن قرار می گیرد. اگر از شما متنفر بوده و دفع شوید، زندگی بسیار دردناک خواهد بود. شما نه تنها از محیطهای دشوار بلکه همچنین از قلب عاشق خدا نیز عبور خواهید کرد.

دکتر ”دورست“ یک استاد دانشگاه بود و اکنون در طی سفر زندگی‌اش تا به این زمان، مسئول کانون خانواده (در آمریکا) شده است. او همچنان ادامه خواهد داد و شاید روزی دوباره به جایگاه دانشجویی برگردد. آیا او می تواند بگوید که خواهان چنین چیزی نیست؟ من مطمئن هستم که او از پایین آمدن خوشحال خواهد شد، زیرا می داند که دوباره بالا خواهد رفت. اما برخی از رهبران احمقانه به انجام کارهای پست اعتراض می کنند و خواستار موقعیت خاصی هستند.

من یک سلول خونی هستم که به سرعت در حال حرکت است و می‌توانم هر کاری انجام دهم، چه موعظه کردن در مرکز آموزشی بلودیر در روز یکشنبه باشد، و چه صحبت کردن با دانشمندان یا کار کردن به عنوان کارگر، معدنچی یا ماهیگیر. حتی می توانم تور ماهیگیری درست کنم. جایی نیست که نتوانم سفر کنم. من برای مقابله با هر وضعیتی آماده هستم.

والدین برای خاطر فرزندانشان، دارای خصوصیات مخصوصی هستند و می توانند هر کاری انجام داده و به هر جایی بروند. چنین سلول های خونی بدشان نمی آید که به سراغ پاهای بدبو یا مغز بروند. حتی در دنیای سقوط کرده، خالص ترین کیفیت، عشق والدینی است، زیرا دارای بیشترین شباهت به جوهر خدا است. بهترین الگو برای عشق زناشویی، عشق والدینی، عشق بی قید و شرط والدین به فرزندان است. علاوه بر این، اگر می خواهید یک میهن پرست باشید، عشق والدینی را به عنوان تصویر خود در نظر بگیرید.

عشق ایده‌آل باید از عشق والدینی الگوبرداری کند، در این صورت، نمی توانید اشتباه کنید. وقتی از عشق والدینی پیروی می کنید، به عشق اصیل خدا نزدیک می شوید. کسی که عشق والدینی را احساس نکرده، بدبخت ترین انسان در تمامی جهان هستی است، زیرا هیچ الگویی برای هدایت او وجود ندارد. خدا شما را طوری طراحی کرده که والدین شده و بتوانید به عشق والدینی مسلح شوید. چون عشق والدینی در نهایت از جانب خداست، با دوست داشتن آنها و الگوبرداری از آنها به اصل نزدیک می شوید. وقتی واقعاً والدین خود را دوست بدارید، تحت حمایت بیشتری قرار می‌گیرید، این بهترین بیمه شماست. وقتی مردم جهان را دوست دارید، در سطوح مختلف در اطراف خود حصارهای عشق بوجود می‌آورید، آنگاه نقطه مرکزی خواهید شد. در این صورت، خدا در نهایت به کجا وارد خواهد شد؟ او به مرکز جهان خواهد آمد، یعنی او خواهد آمد و در کنار شما ساکن خواهد شد.

حرف امروز من این است که والدین نمایندگان خدا در دنیای فیزیکی هستند که بر عشق متمرکز شده اند. بنابراین، هنگامی که شما علیه عشق والدین شورش می کنید، در واقع کل دنیا را رد می کنید.

ویژگی منحصر به فرد من این است که بدانم راه عشق برای هر جامعه ای بسیار مهم است. من پیشگام راه حل هستم. به همین دلیل است که شما جوانان به سراغ من می آیید و به همین دلیل است که پدر و مادرتان که این حقیقت را درک نمی کنند، سعی در ربودن شما دارند. چیزهای باورنکردنی در نهضت هماهنگ رخ می دهد زیرا ما در مورد این عشق باور نکردنی صحبت می کنیم. اما والدین نه به خاطر کائنات بلکه به خاطر خود ،فرزندانشان را از این نهضت می ربایند. عمل آنها بر خودخواهی متمرکز است. اما من نه به نفع خودم بلکه برای ملت و دنیا و خدا کار می کنم.

من به این اصل پایبند هستم که حتی اگر من و نهضت هماهنگ قربانی شویم، این ملت و دنیا همچنان تحت تسلط خدا باقی خواهند ماند و موفق خواهند شد. هر کس بر زنده ماندن و شکوفایی خود تمرکز کند دوام نخواهد داشت.

عنوان سخنان امروز صبح، “جستجوی والدین راستین” را می توان به “جستجوی عشق راستین” تغییر داد، زیرا والدین الگو و نماینده عشق راستین هستند. چگونه خدا را دوست خواهید داشت؟ همانطور که والدین فرزندشان را دوست دارند. آنگاه پادشاهی بهشتی از شما خیلی دور نیست. وقتی مردم از عیسی پرسیدند پادشاهی بهشت کجاست، او پاسخ داد: «پادشاهی بهشت در شماست»، یعنی در عمق وجود شما، در عشق والدینی است. به راستی، شما در عشق والدینی شکل گرفته و وجود دارید. در عشق والدینی همه چیز می تواند یکی شود.

امروزه آمریکایی ها در مورد موضوع بد و خوب گیج شده اند. ما باید مشعلی باشیم تا راه را برای آنها روشن کرده و انقلاب عشق را در این ملت و در نهایت در کل جهان به وجود آوریم. خانواده ایده آل در واقع کارگاه عشق والدینی است که در آن می توان عشق را تجربه کرد. بنابراین جامعه بهشتی چیزی جز بسط و توسعه خانواده نیست. وقتی یک شهروند سالخورده را می بینید، همانطور که نسبت به والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ خود احساس می کنید نسبت به او احساس خواهید کرد. احساس شما نسبت به یک کودک مثل احساس شما به پسر و دختر خودتان خواهد بود.

وقتی با آن فلسفه و تعهد زندگی می کنید، هیچ سرزمینی برای شما بیگانه نیست. هر جا که می روید با والدین و برادران و خواهران خود ملاقات می کنید و هر کشوری سرزمین مادری شماست. عشق والدینی ستون مرکزی حمایت از کل جهان است. به خاطر عشق والدینی همه چیز را بدوش کشیده و فداکاری های بیشتری را متحمل خواهید شد و تمام دنیا در برابر شما سر تعظیم فرود خواهد آورد. ابتدا با تبدیل شدن به یک فرزند وارسته تمرین می کنید و سپس فرزندان خود را با عشق والدینی در آغوش می‌گیرید.

در حالی که من در طول سالها در جستجوی اصل الهی بودم، در نهایت از جانب خداوند پاسخ دریافت کردم که حقیقت اصلی جهان، رابطه والدین فرزندی است. اما خدا نیمه دیگر پاسخ را آشکار نکرد که اساس آن رابطه عشق است. او این بخش را به عنوان مسئولیتم به من واگذار کرد تا کشف کنم. جوهر جهان رابطه والدین فرزند بر اساس عشق راستین است. هر چیز دیگری در این حقیقت قرار می گیرد. حتی پس از گذشت یک میلیون سال از تاریخ، این حقیقت به هیچ وجه قابل تغییر نیست. تمام تاریخ حول این حقیقت می چرخد و هیچ کسی نمی تواند آن را تغییر دهد.

هر کس که عشق را در مقیاس جهانی اجرا کند، مردم جهان از او پیروی خواهند کرد. او میزبان یا ارباب جهان خواهد بود. هیچ کس نمی تواند تنها به واسطه شهروندی، ارباب آمریکا باشد. مرد و زنی باید باشند که این کشور را از نقطه نظر والدینی بیشتر از هر چیزی دوست بدارند.

توصیه من به شما این است که برای پدر و مادر خود پسران و دخترانی وارسته باشید، همسر خود را به طور واقعی دوست داشته باشید و کشورتان را به عنوان یک میهن پرست دوست بدارید. در نهایت، بهترین توصیه این است که به یک قدیس تبدیل شوید که به عنوان فرزند خدا، انسان و دنیا را دوست دارد. این حقیقت، جریان اصلی است که از طریق آن همه چیز تحقق خواهد یافت. بدون والدین، هیچ چیز قابل تحقق یا کامل شدن نیست. به همین دلیل است که نهضت هماهنگ بر والدین راستین به عنوان راس ایدئولوژی ما متمرکز است. من از این منظر به آمریکا و دنیا نگاه کرده و به این حقیقت عمل می کنم.

والدین کانون قدردانی شما هستند، زیرا آنها محافظ شما، حصاری تاریخی در اطراف شما هستند. شما باید از همسر خود به عنوان کانون قدردانی سپاسگزار باشید، زیرا او محافظت معاصر را برای شما فراهم می کند. وقتی یک وطن پرست هستید و به خوبی به کشور خود خدمت می کنید، نسل های بعدی به نشانه قدردانی از شما، برایتان دست می‌زنند.

والدین موجودات مرکزی هستند. وقتی بچه دار می شوید، خدا شما را به شناخت قلب والدینی ارتقا می دهد. خدا به شما زن یا شوهر می دهد زیرا می خواهد عشق والدینی را بیاموزید. از طریق تمام این تجربیات، خدا از شما می خواهد که ببینید والدین چقدر فرزندان خود را دوست دارند.

خانواده و خانه مرحله مرکزی جهان هستی و پادشاهی بهشت بر روی زمین هستند. سه نسل در یک خانه یک خانواده معمولی را تشکیل می دهند. هنگامی که با بوجود آوردن آن استاندارد، در آن عالم صغیر یعنی خانواده، مورد استقبال قرار گرفتید، آنگاه مورد استقبال همگان در همه جا خواهید بود، دیگر فرقی نمی‌کند که در کجا زندگی کنید. زمانی که یک آمریکایی دارای این استاندارد باشد، در آفریقا از او استقبال خواهند کرد. یک آفریقایی باید در آمریکا به همین ترتیب مورد استقبال قرار گیرد. اگر این کار را بر روی زمین انجام دهید، در دنیای روح پذیرفته خواهید شد.

چیزی که بیش از همه باعث افتخار شماست داشتن والدین فوق العاده، همسر فوق العاده و فرزندان فوق العاده است. چیز دیگری برای افتخار کردن وجود ندارد. اینکه چقدر آنها را دوست دارید، معیار غرور شما خواهد بود. پادشاهی خدا بر روی زمین با این اصل پیروز خواهد شد.

من هر روز شما را تحت فشار قرار داده، بیرون رانده و برایتان مصیبت‌بار عستم، نه به این دلیل که از شما سوء استفاده کنم، بلکه به این دلیل که می‌خواهم اصل را به شما بیاموزم و پادشاهی را به شما بدهم. مظهر یک حقیقت زیبا، یک کودک سه ساله است که از مادرش کتک خورده و گریه می کند، اما همچنان می خواهد با مادر باشد. این زیبایی جهانی است. کودکان نمی توانند والدینشان را ترک کنند، حتی زمانی که آنها را کتک می زنند. آنها فقط به والدینشان می‌چسبند

شهروندی شما در پادشاهی بهشتی در دنیای ابدی توسط والدین شما امضا می شود، سپس توسط همسر و در نهایت فرزندان شما تایید می‌کنند. اما والدین قاضی نهایی هستند. شما در جستجوی والدین سرگردان بوده اید و اکنون پاسخ به سوالها و والدین را یافته اید. با دوست داشتن والدین راستین می‌توانید این الگو را زندگی کنید و سپس همین کار را برای والدین خود انجام دهید. در نهایت، به همان اندازه که مرا دوست دارید، کشورتان و بشریت را دوست داشته باشید. به همین دلیل است که شما اینجا هستید و این هدف نهضت هماهنگ است. این تنها یک مرکز آموزشی است که در آن والدین راستین بودن را تمرین می‌کنید.