اولین سالگرد تاسیس کنفرانس رهبری مسیحی جهانی، که بصورت آنلاین در 6 دسامبر 2020 برگزار شد.

در حالی که اولین سالگرد تأسیس کنفرانس رهبری مسیحیان جهانی را جشن می گیریم صمیمانه به تمامی روحانیون از سراسر جهان و اعضای کنفرانس رهبری روحانیون آمریکا سلام می‌گویم. همانطور که در کتاب مقدس آمده است، شراب تازه باید در مشکهای تازه ریخته شود، امروز، ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که باید با آگاهی از حقیقت مشیت الهی، دوره جدیدی را آغاز کنیم.

امروزه جهان با مشکلات وصف‌ناپذیری روبرو شده‌است که کلمات قادر به بیان آن نیست و با ادامه شیوع ویروس کرونا، با شرایطی روبرو هستیم که ارتباطات رو در رو بین افراد به شدت محدود شده‌اند. حتی در چنین شرایطی، امید خدا و بشریت دیدن دنیایی یکپارچه و متحد است.

مایل هستم تا درباره حقیقت مشیت الهی صحبت کنم. من از شما درخواست کرده‌ام که به مردم صالح این زمان تبدیل شوید. آفریننده ما می‌خواست رویای خود را همراه با بشر، بر روی زمین بواقعیت درآورد، به همین دلیل، به انسانها مسئولیت داد تا آن را در دوره زندگی خود تکمیل نمایند. او می‌خواست که ما بطور قلبی رشد نموده و عشق خود را کامل کرده، سپس با آفریننده خود زندگی کنیم. با این حال، آدم و حوا، اولین اجداد بشری، نتوانستند این کار را انجام دهند و در نهایت آنها جهانی غیر مرتبط با خدا را به وجود آوردند.

آفریننده ابدی است و هر آنچه که او آفریده است نیز ابدی است. با نگاه از این نقطه نظر، خدا مجبور بود تا مشیت رستگاری -که آرزو می کرد کاش نیازی به آن نبود – را به انجام برساند. ما می‌دانیم که آن تاریخ چقدر دشوار بوده است، یکی از این موارد تاریخ 4000 ساله مردم اسرائیل بود.

خداوند اشخاص مرکزی و پیامبران خود را مطابق با هر زمان فرستاد و قول داد که نجات دهنده را بفرستد. اما این روند که 4000 سال بطول انجامید چقدر باید برای خدا سخت بوده باشد. زمانی بود که قوم بنی اسرائیل بعنوان برده در مصر اسیر بودند و آزادی خود را با کمک موسی بدست آوردند. خدا بنی‌اسرائیل را با معجزاتی چون ستون ابر و ستون آتش راهنمایی کرد.

بنی‌اسرائیل می‌بایست عازم کنعان می‌شدند، اما چرا، باید 40 سال را در بیابان تلف می‌کردند؟ این نتیجه عدم توانایی آنها در اتحاد کامل با شخص مرکزی خود بود، یعنی کسی که اتحاد با او از ضروریات مطلق محسوب می‌شد.

به عبارت دیگر، بنی‌اسرائیل فاقد احساس مالکیت موقعیت خود به عنوان قوم برگزیده بودند. با این حال، پس از 4000 سال، خداوند توانست نجات دهنده، مسیح را از طریق قوم اسرائیل بفرستد. او  گفت، این پسرم، یگانه پسر من نامید. چرا خداوند پسر خود را نزد ما فرستاد؟

در آن زمان، مریم مادر عیسی و رهبران مذهبی بعنوان مردم مرکزی در مشیت الهی مسئولیتهای کلیدی مهمی بعهده داشتند، اما متأسفانه نتوانستند آنها را به انجام برسانند، و در نتیجه، عیسی هیچ پایه‌ای نداشت که بر اساس آن بتواند کار کند. به همین خاطر چاره‌ای جز رفتن به راه صلیب نداشت. با این حال قول داد که برمی‌گردد.

عیسی گفت که دوباره خواهد آمد تا ضیافت نکاح بره را برگزار کند. پیروان اولیه بر اساس قول عیسی منتظر بازگشت او بودند و این آغاز مسیحیت بود.  اما آنها نه از جوهره راستین عیسی و نه از ایده‌آل آفریننده برای بشریت اطلاع و آگاهی داشتند.

مسیحیت با حواریون عیسی آغاز شد، اما با تداوم اجرای ایمان در یک مدت زمان طولانی، تاکید بر نطام ایمانی انسان محور باعث بروز مشکلات بسیاری شد. اما همانطور عیسی گفته بود که ظهور دوم قطعاً از طریق مسیحیت رخ خواهد داد، به همین خاطر خدا اجازه داد تا اصلاحات (در دروه آمادگی برای ظهور دوباره) بوجود آید.

مارتین لوتر اصلاحات را آغاز کرد و جان کالوین آن را به ثمر رسانید. همانطور که مارتین لوتر راسله 95 ماده‌ای خود را منتشر کرد و  به روم ابلاغ کرد، همزمان در مورد ظلم به ایمان مردم سخن می‌گفت و از آنجا بود که کلیسای پروتستان شکل گرفته و آغاز به کار کرد.

در آن زمان، پیوریتنها در اروپا در این آرزوی آزادی مذهب و ایمان داشتن بودند تا از این طریق بتوانند آزادانه خدا را ستایش کنند. این امر آنها را واداشت تا به دنیای جدیدی بروند که در نهایت آزادانه بتوانند ایمانشان را ابراز کنند.

آنها در سال 1620 در سفر خود به آمریكا اولین كاری كه كردند ساختن اطاق دعا (کلیسا) بود كه بتوانند در آن خدا را عبادت كنند. آنها سپس مدارسی تأسیس کردند که در آن بتوانند نسلهای آینده را آموزش بدهند. تنها پس از آن بود که شروع به ساختن خانه‌های خود کردند.

این نکته به این معنا است که نقطه شروع آمریکا عزم مردم برای ساختن ملتی بود که در خدمت به خدا باشد. به همین دلیل است که امروز جمله “به خدا اعتماد داریم” را حتی روی اسکناسهای دلار آمریکا می‌بینیم. با این حال، ایالات متحده طوفانهای زیادی را در طول تاریخ 400 ساله‌اش پشت سر گذاشته است.

با شکل گیری جنبش پروتستان شمالی در ارتباط با کلیسای پروتستان کانادا، جنبشی آغاز شد که بر اساس آن تمامی کشیشان، دیاکونها و مومنان کلیسای پروتستان توانستند آزادتر از آنچه در کلیساهای کاتولیک در زمانهای گذشته صورت می‌گرفت، به خدا ملازمت کنند. بنابراین، از آن زمان، بسیاری از کشیشان سفر به اقصا نقاط جهان را آغاز کردند.

در همین حال در کره، براساس مشیت الهی کلیسای پروتستان در پیانگ یانگ شاهد یک رشد انفجاری بود. در آنجا بود که مسیحیت در موقعیتی ایستاد که بتواند شاهد تحقق مشیت الهی وعده داده شده باشد. عیسی، که همه بشریت منتظر او بودند، گفته بود که دوباره می‌آید و ضیافت نکاح بره را برگزار می‌کند. تولد زوج سرور در ظهور دوباره، قرار بود تا 400 سال پس از اندرزهای کالوین برای اصلاحات در سال 1543انجام پذیرد: یگانه دختر خدا در سال 1943 متولد شد.

مشیت الهی عمیق و مرموز است. کره و مسیحیت در کره، درست پس از جنگ جهانی دوم، با آغاز جنگ سرد بین شمال و جنوب تقسیم شدند. این تقسیم بندی بین دموکراسی و کمونیسم بود. دموکراسی در جنوب هنوز در حال توسعه بود. با این وجود شمال کاملاً آماده بود و برای حمله به جنوب آماده می‌شد. کره در سال 1945 آزاد شد و جنگ کره در سال 1950 شکل گرفت. با این وجود شواهدی وجود دارد که خدا با ما همراه بود.

جنگ کره براستی یک جنگ مقدس با حضور خدا بود. پس از آن در سال 1960، ظهور والدین راستین اتفاق افتاد. بسیاری از کشورهای تحت استعمار، به ویژه کشورهای آفریقایی، استقلال یافته و آزاد شدند.

از طریق ظهور والدین راستین بر روی زمین، تحقق آرزوی بشریت و امید والدین بهشتی امکان پذیر شد و همه مردم خواهر و برادری تحت تسلط والدین راستین شدند. از این رو، کشورها دیگر نباید بر دیگران حکمرانی کنند.

در این موقعیت که مشیت خدا از حمایتهای مسیحیت چیزی نصیبش نشد، مسیر و دوره والدین راستین در 60 سال گذشته مانند دوره بیابان بود. با این حال، ما به عنوان والدین تمام تلاشمان را به انجام رسانده، و از این طریق خانواده‌های برکت گرفته بسیاری را در سراسر جهان پرورش داده‌ایم.

فقط از طریق والدین راستین می‌توان بشریت را به خدا، آفریننده ما بازگرداند. به عبارت دیگر، مردم باید از طریق والدین راستین دوباره متولد شوند. این از طریق فرایند برکت ازدواج، تحت نظر آفریننده ما، خدای ما امکان پذیر است. خدا والدین بهشتی بشر است. و راه تبدیل شدن به فرزندان والدین بهشتی توسط والدین راستین در طی 60 سال گذشته هموار شده و گسترش یافته است.

و لی هنوز، هفت میلیارد و هشتصد میلیون نفر (انسان روی زمین) در مورد والدین راستین شناخت ندارند،کسانی که والدین بهشتی و بشریت در آرزوی آنها بوده‌اند، یعنی والدینی که تمامی مردم باید آنها را یافته و ملاقات کنند. در این صورت، چه کسی باید به آنها در مورد والدین راستین اطلاع دهد و همه را به جایگاه فرزندان والدین بهشتی شدن هدایت کند؟ آنها کسی جز شما، به ویژه روحانیون در آمریکا و سراسر جهان نیستند. شما وظیفه دارید تا با یک قلب واحد همه مردم را در آغوش گرفته و هدایت کنید.

انجام این مسئولیت توسط شما آغازگر تاریخ جدیدی خواهد بود. همانطور که قبلاً اشاره کردم، کتاب مقدس می‌گوید که شراب تازه باید در مشک تازه ریخته شود. فقط وقتیکه بتوانیم تمامی چیزهای انسان محور در گذشته را رها کرده و به موقعیتی به پیش برویم که فقط متمرکز والدین راستین و والدین بهشتی باشیم، آنگاه خدا می‌تواند با ما باشد.

می‌خواهم موارد زیر را بگویم: به همه مردم اجازه دهید قلب عاجلی را که خدا با آن در انتظار بوده است، بشناسند. بعلاوه، هر اتفاقی که امسال افتاده هشداری از طرف خدا بود به این معنا  که دیگر فرصتی وجود ندارد. ایالات متحده باید با جشن گرفتن 400 سال تاریخ خود، به روحیه بنیانگذاری اولیه خود بازگردد.

ایالات متحده نباید به کشوری تبدیل شود که والدین بهشتی دیگر نتواند در آن زندگی کند. خداوند به ایالات متحده برکت داد و آن را به عنوان یک کشور قدرتمند در برابر جهان قرار داد تا بتواند تمامی هفت میلیارد و هشتصد میلیون  نفر انسان روی زمین را در آغوش بگیرد.

از این رو، دیگر نباید اجازه دهیم کار سخت خدا و والدین راستین بی ثمر بماند. درست پس از جنگ جهانی دوم، پیروزی ایالات متحده، امید عظیمی برای جهان آزاد به ارمغان آورد. با این حال، وقتی ایالات متحده آنچه را که باید حفظ می‌کرد فراموش کرد، وقتی خدا را فراموش کرد و با افتخار به خود متمرکز شد، بسیاری از مشکلات سربرآوردند.

فروپاشی خانواده، هرزگی جنسی و مشکلات مواد مخدر، نشانه‌هایی بودند که امپراتوری روم، که جاده‌هایش به سراسر جهان کشیده شده بود، هنگام فروپاشی نشان می‌داد. با مشاهده این موارد در آمریکا، به خاطر اینکه ما والدین راستین هستیم، به ایالات متحده رفتیم و به مدت چهل سال، بطور مداوم تمامی تلاشهایمان را بکار گرفتیم.

ما به دست و پای خدا که در حال ترک آمریکا بود افتاده و با اشتیاق از او التماس می‌کردیم که به این ملت فرصتی دیگر برای انجام مسئولیت خود بدهد. در آن روزها، وقتی در خیابانهای منهتن قدم می زدیم، اشکهای زیادی ریختیم. بسیاری از جوانان در ایالات متحده – حتی هیپی‌ها – از والدین راستین پیروی کرده و یک تاریخ تازه نوشته شد.

آنها در عشق خود بالغ شدند و در سال 1975 برخی به عنوان مبلغ به جهان رفتند. در این میان، بسیاری هنوز به انجام مأموریت در کشور خود ادامه می‌دهند. به عنوان افرادی که قلب والدین بهشتی و والدین راستین را عمیقا درک می‌کنند، آنها تا امروز به کار خود ادامه داده و تصمیم دارند پسر و دختری شوند که رویای والدین بهشتی را تا آخرین نفس برآورده خواهند کرد.

از این رو، ایالات متحده آمریكا امروز، كه خدا به آنها بركت داده است، باید بتواند از طریق انجام مسئولیت و به ارمغان آوردند نتیجه، تاریخ تازه‌ای بنویسد. از این رو، می‌خواهم بگویم: لطفا سیاستمداران آمریکایی را مورد عفو قرار داده و با هم متحد شوید. لطفاً به یاد داشته باشید که تنها راه برای حفظ موجودیت ایالات متحده، هماهنگی و اتحاد است. خداوند منتظر بوده‌است تا ایالات متحده، ملتی که به او برکت داده، در موقعیتی بایستد که بتواند حتی تا آخرین نفسهایش، مسئولیت خود را به انجام برساند.

بنابراین برای تمامی اعضای کنفرانس رهبری روحانیت در آمریکا و سراسر جهان سخن می‌گویم: امروزه در جهان ما مذاهب زیادی وجود داشته و تمامی آنها یک هدف دارند – همه آنها دارای یک خواست مشابه برای خدمت و ملازمت به وجود مطلق، آفریننده ما هستند.

از این رو، من صمیمانه امیدوارم که شما تمامی مردم را بدرستی از وجود آفریننده ما مطلع کرده و در جهت تحقق یک دنیای صلح‌آمیز، دنیایی که در آن تمامی مردم در اتحاد با هم به عنوان یک خانواده بزرگ بشری تحت تسلط خدا زندگی می‌کنند، با یکدیگر کار کنید. لطفا صدایتان را بلند کرده و با هم کار کنید. برکات خدا همیشه شامل حال شما باد.