تدریس 15: رستاخیز قسمت اول
مفهوم مرگ و زندگی و معنای رستاخیز
در قسمت قبلی به این نتیجه رسیدیم که جهالت و بیایمانی یحیی تعمید دهنده مسبب رنج و عذاب و مرگ عیسی بر روی صلیب و همینطور مسبب رنج و عذاب تمامی بشریت تا به عصر حاضر بود. البته ما نمیتوانیم دست روی دست گذاشته و تنها به سرزنش کردن یحیی تعمید دهنده و مردم زمان او بسنده کنیم. چرا که شناخت نجات دهنده و پیروی از او هرگز کار آسانی نبوده و نیست. نکته مهم برای ما این باید باشد که من در این زمان وقتیکه نجات دهنده بیاید، چگونه میتوانم او را تشخیص داده و چگونه میتوانم از او پیروی کنم؟ برای پاسخ به این سوال نخست اجازه بدهید تا به رستاخیز عیسی یعنی آنچه که بعد از مرگ او بر روی صلیب رخ داد نگاهی بیاندازیم.
در کتاب مقدس اینطور آمده: وقتی پولس فهمید كه بعضی از آنان صدوقی و بعضی فریسی هستند، با صدای بلند گفت: ای برادران، من فریسی و فریسیزادهام و مرا بهخاطر ایمان و امید به رستاخیز مردگان در اینجا محاكمه میکنند. با این سخن میان فریسیان و صدوقیان اختلاف افتاد و مردم به دو دسته تقسیم شدند. صدوقیان منكر روز قیامت و وجود فرشته یا روح هستند ولی، فریسیان به وجود اینها اعتقاد دارند. (اعمال رسولان 23:6)
این موضوع برای ما هم صادق است، بطور معمول ایده رستاخیز یا معاد تعهد و اعتقاد ما به علم را به چالش میکشد. اگر قرار باشد که آیات کتاب مقدس را بطور تحتالفظی تفسیر کنیم، آنجا که میگوید: و قبرها باز شدند و بسیاری از مقدّسین كه خفته بودند برخاستند و از قبرهای خود بیرون آمده، بعد از رستاخیز عیسی به شهر مقدّس وارد شدند و بسیاری از مردم آنان را دیدند (متی 27:52) این برای انسان مدرن امروز معنی ندارد. در نتیجه فکر می کنید چگونه یک انسان معقول میتواند به چنین مذهبی ایمان بیاورد؟ اصل الهی با بررسی دقیق آیات کتاب مقدس، این مسائل را برای ما مرتب و مشخص میکند. رستاخیز به معنای بازگشت به زندگی است. در نتیجه فرد مرده است که به چنین بازگشتی نیاز دارد. با توجه به این امر بایستی دقت بیشتری در چگونگی مفاهیم مرگ و زندگی عنوان شده در آیات کتاب مقدس داشته باشیم.
ما در بررسی آیات کتاب مقدس به وجود دو مفهوم متفاوت از مرگ پی میبریم. آنجا که یکی از حواریون عیسی از او اجازه میطلبد تا برای دفن کردن پدرش به خانه برود، عیسی میگوید: «بگذار مردگان، مردگان خود را به خاک بسپارند، تو باید بروی و پادشاهی خدا را در همهجا اعلام نمایی. (لوقا 9:60) در این آیه، فردی که مرده و قرار است دفن شود، بطور جسمی مرده و این یک معنای مرگ است. در ارتباط با این مفهوم مرگ، زندگی به معنای حرکت داشتن و عملکرد بیولوژیکی بدن جسمی است. اما مردهای که عمل دفن کردن را انجام میدهد، بوضوح انسانی است که بدن جسمیاش حرکت میکند و در نتیجه بطور جسمی نمرده است. در این صورت، چرا عیسی او را مرده نامیده است؟
در رساله مکاشفه عیسی به افراد بیایمان ساردیس میگوید: … کارهای تو را میدانم و اگرچه همه میگویند تو زنده هستی ولی مردهای. (مکاشفه 3:1) با بررسی این بخش از کتاب مقدس میتوان دید که مرده عنوان شده در اینجا اشاره به کسانی است که عیسی را انکار کردند، کسانیکه از خدا جدا شده و تحت تسلط تاثیرات شیطان قرار گرفتهاند. یعنی آنها بطور روحی مردهاند. زنده از این نقطه نظر اشاره به کسانی است که در عشق خدا از طریق عیسی قرار دارند. همانطور که در رساله یوحنا آمده است: عیسی گفت: من قیامت و حیات هستم. کسیکه به من ایمان بیاورد حتّی اگر بمیرد، حیات خواهد داشت… (یوحنا 11:25)
در این صورت، مرگ نتیجه شده از سقوط آدم و حوا چه معنائی دارد؟ خدا بدن جسمی انسان را به عنوان بخشی از جهان طبیعت با همان خصوصیاتی آفرید که ما در دیگر موجودات جهان طبیعت مشاهده میکنیم. در نتیجه رشد کرده و بمرور پیر شده و میمیرد. به همین دلیل، مرگ آدم در سن 930 سالگی نه نتیجه سقوط بلکه امری طبیعی بود. بدن جسمی بسان لباس برای بدن روحی ما میماند و همانطور که اگر کثیف شود آن را از تن خود درمیآوریم، بدن روحی ما نیز بدن جسمی را وقتیکه پیر میشود، رها کرده و بطور ابدی در دنیای روح به زندگی ادامه خواهد داد.
در آغاز آفرینش خدا آدم را امر کرده و گفت: تو میتوانی از هر یک از درختان باغ آزادانه بخوری؛ اما از درخت شناخت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن بخوری به یقین خواهی مرد. مرگ اشاره شده در این پیام خدا به آدم، اشاره به جدائی از خدا و مرگ روحی به واسطه عدم اجرای فرمان خدا است. این مرگ بلافاصله بعد از سقوط شکل گرفت یعنی آدم و حوا بطور روحی مردند اگر چه به شکل جسمی تا سن 930 سالگی به زندگی ادامه دادند. در طی این مدت آنها بدون هرگونه ارتباطی با خدا تحت تسلط شیطان صاحب فرزند شده و خانواده تشکیل دادند.
عیسی میگوید کسانی که عشق ورزیدن نمیدانند، مردهاند. به عبارت دیگر، اگر شما ندانید که چگونه همسایه خود را دوست بدارید، صرف نظر از اینکه از چه زندگی خوبی بر روی زمین برخوردارید، شما مردهاید. یا در جای دیگر در کتاب مقدس در نامه به رومیان آمده، زیرا مزدی که گناه میدهد مرگ است، امّا خدا به کسانیکه با نجات دهنده متّحد هستند، به رایگان حیات جاودان میبخشد. در قسمت دیگری از همین نامه اشاره شده که عاقبت دلبستگی به امور نفسانی، مرگ و عاقبت پیروی از امور روحانی، حیات و آرامش است.
از طرف دیگر، حتی با به پایان رسیدن زندگی جسمی، اگر بدن روحی فرد در حوزه عشق خدا در بهشت است، او درواقع زنده است. وقتی که عیسی گفت: «من قیامت و حیات هستم، کسیکه به من ایمان بیاورد حتّی اگر بمیرد، حیات خواهد داشت؛ هر کسی که زنده باشد و به من ایمان بیاورد، هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور میکنی؟ منظور عیسی این بود که کسی که با ایمان تحت تسلط خدا زندگی میکند در مرگ جسمی وقتیکه بدنش به خاک مبدل میشود، روحش بطور ابدی در حوزه خدا تحت تسلط عشق راستین به زندگی ابدی ادامه خواهد داد.
در نتیجه رستاخیز به معنای بازگشت بدن جسمی نیست. حتی عیسی در رستاخیزش به عنوان ماموریتی ویژه به مدت چهل روز نه جسمی بلکه بطور روحی به میان حواریونش آمد، که در این مورد در قسمتهای آینده صحبت خواهیم کرد. رستاخیز مفهوم بزرگتری دارد و آن این است که مردمی که بواسطه سقوط از خدا جدا شده و مردهاند، بازسازی شده و به حوزه خدا بازمیگردند. یعنی شما هر روز با توبه به خاطر گناهان فردی و اجدادی، و پیش گفتن یک زندگی برای دیگران، فرد بهتری نسبت به روز گذشته خواهید شد. همانطور که عیسی گفت: یقین بدانید، هرکه سخنان مرا بشنود و به فرستندهٔ من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و هرگز محکوم نخواهد شد، بلکه از مرگ گذشته و به حیات رسیده است. (یوحنا 5:24) این بروشنی معنای رستاخیز را تشریح میکند.
در طول تاریخ مردم بسیاری باور داشتند که مرگ جسمی طبیعی نبوده و بواسطه سقوط آدم و حوا بوجود آمده است. و از آنجائیکه کتاب مقدس رستاخیز را بازگشت از مرگ به زندگی معرفی کرده است، مومنان فکر میکردند که در رستاخیز مقدسینی که مردهاند بطور جسمی زنده خواهند شد. اما با کمی دقت میتوان دید که کتاب مقدس به ما میگوید که مرگ جسمی امری طبیعی است و رستاخیز به معنای جدائی از حوزه شیطانی و تولد دوباره به عنوان فرزند خدا، و رشد و شکوفائی روح از طریق رفتار ،گفتار و کردار خوب در جهت زیستن برای دیگری است. این چگونگی و مراحل رستاخیز است.
اما درباره کسانی که قبل از این مرده و به دنیای روح رفتهاند، چطور؟ آیا مراحلی برای تولد دوباره و رستاخیز آنها وجود دارد؟ آیا چنین چیزی به زندگی انسانهای روی زمین ارتباطی دارد؟ در قسمت بعدی به این سوالات میپردازیم.
تشکر فروان از اینکه به این گفتار توجه فرمودید.