از کتاب چان سانگ گیانگ
پس از اینکه خداوند همه چیز را در بهشت و زمین آفرید، قرار بود تا متمرکز بر آدم و حوا به استقبال روز بچهها برود. اگر او میتوانست در آن زمان چنین کند، پس از آن روز والدین، روز مخلوقات و روز خدا را تاسیس میکرد. با توجه به این امر، روز بچهها چه روزی است؟ روزی است که در آن میتوانیم به عنوان فرزند (خدا) پیروز شده و به مقام باشکوه جهانی نائل شویم. با این حال، از آنجا که اجداد بشری سقوط کردند، از زمان آدم حتی یک نفر نیز به جایگاه شکوه که خدا به آنها اجازه ورود داده باشد، در صورت موفقیت در همسویی با خواست خدا، وارد نشده است. تا آن روز، هدف از تاریخ بازگرداندن بشر یا نجات بشر، بازگرداندن و قرار دادن آنها در موقعیت اولیه در آغاز (تاریخ بشری) است. این تاریخ مشیت الهی برای بازسازی بوده است. ما نباید روز بچهها را به بسیار ساده جشن بگیریم، زیرا این روزی متفاوت با هر روز دیگری است. روز بچهها زمانی است که ما بچهها جشن می گیریم، ما که به دلیل سقوط نتوانستیم وارد جایگاهی بشویم که در آن بتوانیم در جلال خدا سهیم شویم، سرانجام برای اولین بار در تاریخ میتوانیم در جایگاه و وضعیتی قرار بگیریم که بتوانیم در جلال او مشارکت داشته باشیم.
برای داشتن روز بچهها، باید بتوانیم به فرزندانی که گمراه شدهاند، توانائی بدهیم تا از جایگاهی که در آن به گمراهی کشیده شدهاند تا زمانی که عمل نادرست خود را اصلاح کنند، به خدا بازگشته و به او پیوند بخورند. برپایی روز بچهها به معنای ظهور پسران و دخترانی است که قادر به اصلاح این واقعیت هستند که آنها خدا را به دلیل اعمال نادرست فرزندان خدا از دست دادهاند. به محض ظهور چنین فرزندانی، آنها باید با تعیین روز بچهها خدا را بیابند. آنگاه خدا می تواند به جایگاه جلال خود صعود نموده و شاد شود. وقتی خدا شاد شود، پسران و دخترانش شاد میشوند و مخلوقات نیز شاد میشوند.
چرا به روز بچهها نیاز داریم؟ ما به روز بچهها نیاز داریم زیرا آن روز را از دست دادیم. چه کسی آن روز را از دست داد؟ آدم و حوا آن را گم کردند. بنابراین، این آدم و حوا هستند که باید آن را بازسازی کنند. از آنجا که آدم و حوا اشتباه مرتکب شده و حفرهای ایجاد کردند، باید آن را ترمیم کنند. بنابراین در حالی که آدم اول کسی بود که همه چیز را خراب کرد، آدم دوم کسی شد که میبایست امور را اصلاح کند.
آدم اول پدری شد که همه چیز را به نابودی کشانید و آدم دوم عیسی پدری شد که نجات را به ارمغان آورد.
این که ما روز بچهها را در کانون خانواده افتتاح کردیم به این معنی است که ما بذرهای گناهکاری را که توسط آدم و حوا کاشته شده بود، از بیخ کنده و پایه برای رهایی بشریت از پلیدی را بوجود آوردیم. قبل از این، چون روز بچهها تأسیس نشده بود، مخلوقات نمیتوانستند رها شوند. آنها در قلمرو درد و اندوه بوده، و خود خدا نیز در آن قلمرو در افسردگی بود. تا زمانی که روز بچهها افتتاح نشد، ما نمیتوانستیم به جستجوی روز مخلوقات رفته و آن را بیابیم و جهان مخلوقات نمیتوانستند به جایگاه جلال و شکوه نائل شوند. این باعث رنجشی تلخ در تمامی مخلوقات شده بود. علاوه بر این، خدا از فرارسیدن روز جلال خود نمیتوانست خوشحال شود. همه این نتایج ناشی از عدم تاسیس روز بچهها بود.
برای انسانهای سقوط کرده، روز بچهها بزرگترین روز مقدس است. این روز بزرگتر از روز والدین است زیرا روزی است که براساس آن والدین میتوانند اقتدار خود را بازیابند. شیطان شش هزار سال تاریخ بشری را پایمال کرده بود، اما ما در روز بچهها او را بیرون رانده و پرچم پیروزی را بر سر دست میگیریم. اگر انسانهای سقوط کرده میخواهند وارد پادشاهی بهشتی شده و به والدین بهشتی ملازمت کنند، باید آن روز را دریافت کنند. ما اعضای کانون خانواده نمیتوانیم فقط خودمان به والدین بهشتی ملازمت کنیم. برای ملازمت به او باید پلی ایجاد کنیم تا دیگران نیز همین کار را انجام بدهند. بعلاوه، ما باید پلی برای کسانی که به دنیای روح رفتهاند اعم از زن و مرد ایجاد کنیم. این روز فقط برای اعضای کانون خانواده نیست. این روزی است که تمامی مردم دنیا برای همیشه بزرگداشته و جشن میگیرند. روز بچهها در واقع مبارکترین روز برای انسان سقوط کرده است.