–        فهم درست معنای خانواده

کلام والدین راستین

در بررسی کلمۀ خانواده، در زبان کره‌ای، خانواده یعنی ”کجانگ“، و بخش دوم این کلمه یعنی ”جانگ“ به معنای باغ است. والدین و فرزندان در یک خانواده مثل انواع گلهای جورواجور و رنگارنگ در یک باغ هستند. خانواده باید جائی باشد که هر یک از اعضای آن، بتواند در شادی ترانه خوانده و برقص درآید. اگر اعضای خانواده با هم در جنگ و ستیز باشند، آن باغ به یک بیابان مبدل می‌شود. یک گل با شنیدن نوای موسیقی هماهنگ و موزون به خوبی و زیبائی رشد می‌کند اما وقتیکه موسیقی ناموزون باشد، رشدی صورت نخواهد گرفت. این موضوع برای خانواده هم صادق است. اعضای خانواده با شنیدن ملودی عشق بشکلی شگفت‌انگیز رشد خواهند کرد. چیزی که باعث انجام چنین تحولی می‌شود، قلب عشق راستین است.  (چان سانگ گیاگ – 5.1.1:1)

تنها با حرف زدن نمی‌توان خانواده را متحد ساخت، تنها با پول نمی‌توان اعضای خانواده را بسوی همدیگر کشانید، و نه حتی ضرورت زیستن و خورد و خوراک باعث چنین چیزی می‌شود. اشتراک یک خانۀ مشابه، هرگز تضمین کنندۀ سازگاری اعضای خانواده با هم نیست. اعضای خانواده باید با غلبه کردن و رفتن به ورای تمامی افت و خیزها، متمرکز بر محبت متقابل، با هم یکی شوند. آنها باید متمرکز بر عشق با هم یگانه شوند. در یک خانواده، نه تنها عشق پدر و مادر، زن و شوهر و عشق برادر و خواهر بلکه همچنین با عشق پدربزرگ و مادربزرگ در نقطۀ مرکزی تمامی روابط بالا و پایین، راست و چپ، عقب و جلو هماهنگ خواهند شد. خانوادۀ متمرکز بر عشق، دارای پایه‌ای است که براساس آن، هر یک از اعضا می‌توانند با دیگری پیوند خورده، حرکت کرده و دست به عمل بشوند. خانواده متمرکز بر عشق بنا می‌شود.  (چان سانگ گیانگ 5.1.1:2)

تبادل نظر

هیچ کلمۀ دیگری بسان کلمۀ خانواده احساس برانگیز و الهام بخش نیست، چرا که در خانواده، مادران و پدران برادران و خواهران خونگرم و مهربان داریم. خانواده لانه و پایۀ زندگی ما است. اگر خانوادۀ ما از دست برود و یا اینکه از خانه فرار کنیم، از همان لحظه زندگی ما با یک سری شدواریها و سختیای بسیار زیاد روربر خواهیم شد.

یک نقاشی بود که می‌خواست زیباترین اثر جهانی را در کار هنری خود عرضه کند، به همین خاطر بارو بندیلش را بست و از خانه‌اش بیرون زد تا با گشت و گذار به اقصا نقاط جهان سوژه‌ای برای آن زیباترین اثر هنری بیابد. در مسیر راه با تمرکز بر تمامی چیزهای زیبا در اطرافش، از مردم در اطرافش پرسید. یک روحانی به او گفت که زیباترین چیز در جهان و زندگی ما ”ایمان“ است، یک زن به او گفت که زیباترین چیز عشق است و یک سرباز که تازه از جبهۀ جنگ بازگشته بود به او گفت که زیباترین چیز در جهان صلح است.

او به سفر به نقاط مختلف ادامه داد تا بتواند تصاویری براساس پاسخهای مردم به سوالش یافته و آن را بر روی تابلوی نقاشی‌اش بیاورد. یعنی بدنبال تصاویری برای ایمان، عشق و صلح می‌گشت اما نتوانست تصویری دلنیشین و رضایت بخش بیابد. وقتیکه تمامی پولی را که با خود بهمراه آورده بود، ته کشید، و دیگر توانائی خرید غذا و یا خرید بلیط برای ادامۀ سفر نداشت، از طرفی هم که نتوانسته بود در این سفر نسبتا طولانی سوژه‌ای رضایت بخش برای تابلویش بیاید، هم بطور ذهنی و فکری و همینطور بطور جسمی بسیار خسته شده بود.

به همین راه خانه را پیش گرفت با این نیت که کمی استراحت کرده و بعد به سفرش در جهتی دیگر ادامه بدهد. حوالی غروب بود که به خانۀ خود رسید. وقتیکه زنگ خانه را بصدا درآورد، صدای فرزندانش را در داخل خانه شنید که می پرسیدند، کیه؟ بچه ها وقتیکه صدای پدرسان را شنیدند، همگی با هم فریاد زدند وای پدر اومده! و سریع در را باز کردند. فرزندانش که چند روزی بود او را ندیده بودند، با شادی و فریاد به آغوش او پریدند، صورتش را نوازش کرده و هر چه بیشتر در آغوش او فرو می‌رفتند. وقت شام بود و میز غذا هم آماده بود و همسرش گفت بعد از یک مدت طولانی خلاصه به خونه اومدی، خسته و گرسنه هستی، اینطور نیست؟ بجنب و بیا که غذا آماده است!

در آن لحظه چشمهای نقاش برقی زد، چرا که تصویری را که بدنبالش بود یافته بود. نقاش بعد از صرف شام، تصویری از خانواده و خانه‌اش را بر روی تابلو ترسیم کرده و آن را زیباترین اثر نقاشی جهان نامید.

از آنجائیکه خانواده، متمرکز بر عشق به یکدیگر، جائی برای جریان‌یابی عشق است، توانائی به آغوش گرفتن هر چیزی را دارد. همانطور که والدین راستین فرمودند، پول و قدرت و افتخار نمی‌توانند خانواده را متحد سازند، یا اینکه اعضای خانواده تنها به خاطر اینکه با هم غذا خورده و زیر یک سقف زندگی ‌می‌کنند، با هم متحد نمی‌شوند. حتی تمامی افت و خیزهای موجود در درون خانواده دلیلی برای ایجاد اتحاد و هماهنگی نیستند و نخواهند بود. یک خانوادۀ شاد زمانی متحد خواهد شد که اعضای آن با محبتی قلبی با یکدیگر یکی شوند.

بعلاوه، خانواده جائی است که در آن انواع عشق (یعنی جاری شدن عشق والدین نسبت به فرزندانشان، عشق بین زن و شوهر، عشق بین برادران و خواهران، عشق پدربزرگ و مادربزرگ به فرزندان و نوه‌هایشان، و عشق فرزندان به والدین و پدربزرگ و مادربزرگشان) در هماهنگی است. در این مسیر، تمامی خانواده متمرکز بر عشق و محبت با هم متحد شده، به پیش خواهند رفت.

اعضای خانواده به جای اینکه به خاطر این و یا آن اشتباه یکدیگر را مورد مؤاخذه قرار بدهند، به یکدیگر دلگرمی داده، یکدیگر را مورد عفو قرار داده و به یکدیگر کمک و یاری خواهند رسانید. ضرب‌المثلی است که می‌گوید، ”ستایش حتی نهنگ را به رقص درمی‌آورد.“ و خانواده‌ای که اعضایش یکدیگر را در آغوش گرفته و به یکدیگر دلگرمی می‌دهند، می‌تواند بر هر مشکلی غلبه کرده و هر چه پرانرژی‌تر به پیش بتازد. چرا که چنین آغوش گرم و دلگرمی مؤثرتر از هر داروئی است.

نکاتی برای تعمق

1.      به نظر شما خانواده چیست؟

2.      به نظر شما و با توجه به تجربۀ شما، چه چیزی یا چه کاری از جانب شما باعث شادی و خوشحالی خانواده‌تان می‌شود؟

3.      برای اینکه خانوادۀ ما بتواند در ملازمت به والدین بهشتی و  والدین راستین قرار بگیرد، چه تغییرات و آمادگی‌هایی باید در ما صورت بگیرد؟