سخنان مادر راستین در افتتاحیه نشست سران آفریقا 2019 در سائو تومه

پنجم سپتامبر 2019 – ساختمان مجلس نمایندگان

میهمانان برجسته داخلی و خارجی، مسئولین برجسته کنونی و اسبق، سفیران صلح، رئیس جمهور سائو تومه و پرینسیپ، وزیران دولت و میهمانان گرامی از تمامی قاره آفریقا، شما امروز برای تعمق درباره چگونگی نیل به صلح جهانی در اینجا گردهم آمده‌اید.

وقتیکه به تاریخ بشری نظر می‌افکنیم، تا به این زمان هرگز زمانی وجود نداشته است که در آن به صلح جهانی دست یافته باشیم. بشریت در پی صلح بوده است، اما اگر ما نتوانیم روح و جسممان را متحد کنیم، نمیتوانیم امیدی به ایجاد صلح داشته باشیم. در تمامی طول تاریخ تمدن بشری، رهبران مذهبی صالح و افراد درستکار بسیاری وجود داشته‌اند، اما روزی را که آنها در پی تحقق صلح بوده‌اند هرگز طلوع نکرده است. چرا چنین شد؟ امروز ما میدانیم که افکار بشری محدود است به این خاطر، ما بایستی به شناخت سرشت اصیل و اساس و بنیان خدا، مالک و آفریننده تمامی جهان هستی نائل شویم.

او تمامی مخلوقات را در بهشت و زمین در تصور خود آفرید و سرانجام یک مرد و زن را آفرید که قرار بود اجداد بشریت بشوند. او به آنها مسئولیت داد و آنها در طی دوره رشدشان می‌بایست کامل می‌شدند، ولی در انجام چنین چیزی شکست خوردند. در نتیجه نژاد بشر سقوط کرده امروز، مردمی بدون هرگونه ارتباط با خدا شدند.

از آنجائیکه خدا آفریننده ما، همه چیز را براساس پایه ابدیت آفرید، بسادگی نمی‌تواند به خاطر اشتباهی که آنها مرتکب شده‌اند، آفرینش خود را تغییر بدهد. و از آنجائیکه خدا نمی‌تواند بشریت سقوط کرده را رها کند، مشیت رستگاری آنها را آغاز کرد. او مشیت رستگاری را تا زمانی ادامه داد که مردم برگزیده او توانستند پایه تاسیس نموده و آن را در سطوح خانواده، قبیله، جامعه و سرانجام کشور گسترش بدهند. تنها بدنبال یک دوره طولانی چهار هزار ساله است که خدا سرانجام توانست عیسی مسیح، یگانه پسرش را بفرستد، پسری را که توانست بطور مستقیم با او رابطه برقرار کرده و صحبت کند. کسی که توانست او را در میان بشریت ”پسرم“ صدا بزند.

بدبختانه، بنی‌اسرائیل مردم برگزیده خدا، در درک و پذیرش عیسی مسیح شکست خوردند. اگر چه خدا بعد از چهار هزار سال سرانجام یگانه پسرش را فرستاد، اما در میان رهبران یهود، اسرائیلیان و حتی مریم کسی که به عیسی تولد داد، (عیسی را درک نکرده) و عاقبت او را به بالای صلیب کشاندند. در دو طرف عیسی دو دزد نیز به صلیب کشیده شده بودند. دزد سمت چپ عیسی را مسخره کرد، در حالیکه دزد سمت راست او را سرزنش کرده و گفت ما را به خاطر اعمالمان منصفانه مجازات کرده‌اند، اما این مرد هیچ اشتباهی مرتکب نشده است…. و عیسی به دزد سمت راست خود گفت تو براستی امروز با من در فردوس خواهی بود. او گفت فردوس!

خدای آفریننده، تامی مخلوقات آفرینش را در تصور خود آفرید. با توجه به این نکته، کسی که به عنوان مرد و یگانه پسر خدا متولد شده بود، می‌بایست همچنین یگانه دختر خدا را نیز در کنار خود داشته باشد. اما متاسفانه، چنین محیطی برای او بوجود نیامد. پادشاهی بهشتی جائی است که یک مرد به همراهی یک زن به عنوان زن و شوهر می‌توانند به آن پا بگذارند. و عیسی گفت که او برمی‌گردد اما مردم در حوزه فرهنگی مسیحی که بدنبال مرگ عیسی شکل گرفت از اساس و بنیان عیسی بی‌خبر بودند.

بعد از اینکه مسیحیت در سال 313 بعد از میلاد به عنوان مذهب ملی ثبت شد، مسیحیت توانست به یک سطح تازه پا بگذارد. از شبه جزیره ایتالیا گرفته تا جزایر بریتانیا، مردم بسیاری با کتاب مقدس به سرتاسر دنیا رفتند. من این دوره را حوزه فرهنگی آتلانتیک نام گذاشته‌ام. آنها بشکلی اندوهبار، بدون درک عصاره عیسی جهتی خودخواهانه در تلاشهایشان پیش گرفتند. بنیان کلام عیسی زندگی برای دیگران و زیستن برای عشق راستین را میطلبد، و این چیزی نبود که میسیونرها در آن زمان پیش گرفته بودند. تمامی کشورهای مرتبط با حوزه فرهنگی آتلانتیک، از اساس عیسی آگاهی نداشته و به جای آن به منفعت ملی خودشان اولویت داده بودند. چنین خودمحوری باعث بوجود آمدن ضرر و آسیبهای بسیار، مخصوصا در قاره آفریقا شده بود.

حقیقت درباره مشیت الهی اکنون باید شناسانده شود. شش هزار سال تاریخ بشری تشریح شده در کتاب مقدس تا به این زمان با دیوارهای جنگ و درگیری مذاهب و فرهنگها و دیوارهای مانع اتحاد ما شکل گرفته است. و این بواسطه شکست ما در شناخت درست خدا است. ما امروز دارای چهار مذهب بزرگ جهانی هستیم ولی آنها هم نمی‌دانند که چگونه می‌توانند یکدیگر را پذیرا شده و با خدا یکی شوند.

خدا می‌بایست کشوری را می‌یافت که در آن یگانه دختر و مادر راستین بشری را برای موفقیت و انجام مسئولیت ناجی در ظهور دوباره‌اش به ارمغان آورد. یگانه دختر خدا نمی‌توانست در اسرائیل در میان مردمی متولد شود که مسئولیتهایشان را به انجام نرسانده بودند. به خاطر اینکه آنها هنوز می‌بایست غرامتهای بجا مانده‌ای را پرداخت می‌کردند. بنابراین خدا برای تکمیل مشیت الهی یگانه دختر خود را در کشور آسیائی کره فرستاد. اگر یگانه دختر آشکار نمی‌شد، ما نمی‌توانستیم شاهد انجام مشیت الهی و همچنین تاریخ بشری باشیم.

آفریننده ما خدا یک مرد و یک زن را در تصور خود آفرید. بنابراین برای اینکه بتوان شاهد تکمیل مشیت الهی بود، والدین راستین به عنوان اجداد پیروز بشری، در میان تمامی انسانهای سقوط کرده، بایستی ظهور کنند. خدا دوهزار سال پیش عیسی مسیح، یگانه پسر خود را بدون هرگونه ارتباطی با نسب خونی سقوط کرده فرستاد، به همین صورت، یگانه دختر خدا نیز بایستی بدون هرگونه ارتباطی با نسب خونی سقوط کرده متولد شود تا سرانجام والدین راستین بتوانند بر روی زمین ظاهر شوند. تنها در این صورت می‌توان شاهد تحقق مشیت الهی بود.

به این دلیل، امروز با جستجو در هر گوشه تاریخ بشری، نمی‌توان امیدی یافت. اما از آنجائیکه یگانه دختر خدا متولد شده است، امید برای بشریت بوجود آمده است. خدا بدنبال شش هزار سال سرانجام والدین راستین را آورده است، کسانیکه از طریق مراسمهای برکت ازدواج راه برای پیوستن هفت میلیارد و شش میلیون انسان روی زمین به خدا را گشوده‌ و انسانهای سقوط کرده اکنون می‌توانند در مقام فرزندان خدا، سروران آفرینش قرار بگیرند.

دویست کشور در سطح جهانی داریم و تنها در آفریقا کشورهای بزرگ و کوچک بسیاری وجود دارند. مردم در این کشورها تا به این زمان، در محیطی زندگی می‌کردند که در آن نمی‌توانستند با یکدیگر متحد شوند. اما به خاطر وجود والدین راستین، از طریق خانواده‌هاییکه برکت گرفته‌اند، اکنون مردم آفریقا می‌توانند متحد شوند.

از طریق مراسم برکت ازدواج که فردا برگزار خواهیم کرد، با دریافت برکت از جانب والدین راستین، شما در مقام فرزندان راستینی قرار می‌گیرید که خدا می‌تواند در آغوش گرفته و تمامی عشقش را در شما بتصویر بکشد. والدین بهشتی در طی شش هزار سال گذشته تا به این زمان در انتظار دیدن چنین روزی بوده‌است، روزی که در آن او در عین فرو شدن در اشکی از روی شادی و لذت خواهد گفت شما اکنون پسر و دختر من هستید و آنگاه شما را از عشقش لبریز می‌سازد. آن روز چنین روز متبرکی است.

از آنجائیکه خدا جهان هستی را برای ابد آفرید، برکت گرفتن تنها پدر و مادر کافی نیست. لازم است تا فرزندان نیز آموزش دیده و بتوانند به آغوش والدین بهشتی بازگردند. در گذشته، آدم و حوا اولین اجداد بشری در طی دوره رشدشان نتوانستند بخوبی آماده شده و سقوط کردند. فرزندان خانواده‌های برکت گرفته که فردا برکت دریافت خواهند کرد، بایستی پاکی خود را تا زمانی حفظ بکنند که خدا بتواند بگوید که شما هم بطور کامل بالغ شده و اکنون (برای دریافت برکت) آماده هستید. تنها در این صورت شما می‌توانید پسر و دختر با ارزش خدا بشوید که او بتواند شما را درآغوش بگیرد. به همین خاطر، من می‌خواهم رئیس جمهور این کشور و اعضای کابینه او را برکت بدهم و همچنین به سه نفری که دولت به عنوان رهبران آینده کشور انتخاب کند، بوریسه تحصیلی دانشگاه سان مون را خواهم داد.

وقتیکه والدین راستین به تمامی بشریت برکت بدهند، دنیا مکان متبرکی می‌شود که در آن والدین بهشتی می‌توانند بطور مستقیم با بشریت رابطه‌ای صمیمانه برقرار کنند. اگر تمامی خانواده‌های برکت گرفته مسئولیتهایشان را به انجام برسانند، ما قادر خواهیم بود تا شاهد آن روز بر روی زمین باشیم. همانطور که خانواده‌های برکت گرفته در تلاش برای آفرینش بهشت بر روی زمین هستند، اگر تمامی کشورها یکی شوند، نه تنها بهشت بر روی زمین بوجود خواهد آمد بلکه راه برای گذر به پادشاهی بهشتی در دنیای روح نیز گشوده خواهد شد.

تمامی شما در اینجا می‌توانید کشور سائو تومه و پرینسیپ را در ملازمت به والدین بهشتی قرار داده و این کشور، سائو تومه و پرینسیپ بهشتی بشود و اگر تمامی شهروندان این کشور، خانواده‌های برکت گرفته و فرزندانی بشوند که خدا بتواند آنها را در آغوش بگیرد، این کشور بهشت بر روی زمین خواهد شد.

من می‌خواهم دوباره تکرارکنم، دریافت برکت از جانب خدا، مسئولیت دارد. والدین بهشتی، سائوتومه و پرینسیپ را به عنوان سائوتومه و پرینسیپ بهشتی برکت داده‌اند. بنابراین وقتیکه شما بتوانید مسئولیتهایتان را بر روی زمین به انجام رسانده و رویای خدا را بواقعیت درآورید، قادر خواهید بود تا به جهان اعلام کنید که این کشور الگوی بهشت بر روی زمین شده است. و آن روز، روز شکوه و برکت و لذتی بی‌پایان خواهد شد. آیا برای تحقق چنین چیزی تمامی تلاشتان را بکار خواهید گرفت؟ من مخصوصا می‌خواهم مراتب قدردانی و تشکر خود را از جناب رئیس جمهور آقای اواریستو کاروالهو، و تمامی وزیران کابینه ایشان به خاطر همکاریشان در بوجود آوردن چنین روزی به عمل آورم. بیائید تا با هم از سائوتومه و پرینسیپ بهشت بر روی زمین بسازیم./