لذت زندگی متمرکز بر اصل رستاخیز
کلام والدین راستین
عشق به عنوان یک روان کننده و یک مدار عمل میکند که چیزها بر روی آن به حرکت درمیآیند. بدون عشق هیچ روان کاری وجود ندارد. اتومبیلها برای حرکت به روغن نیاز دارند. برای اینکه چیزها به حرکت درآیند به روغن نیاز است. یعنی میبایست لغزندگی وجود داشته باشد. هر چیزی که به حرکت نیاز دارد به روغن کاری نیاز دارد. برای نیل به بالاترین سطح لذت، تنها عشق میتواند روان کننده باشد، که ناپدید هم نمیشود، چون در خدای ابدی ریشه دارد. عشق هر چه بیشتر به حرکت درآید توسعه و گسترش بیشتری خواهد داشت. (چان سانگ گیانگ ص 289)
آیا ترجیح میدهید که به خاطر عشق کسی را نگه دارید و یا به خاطر اینکه مدرک دکترا دارد؟ چرا عشق راستین را ترجیح میدهید؟ هیچ مقدار پولی قدرت آن را ندارد که روح و جسم شمارا متحد کند. هیچ میزانی از علم و دانش نمیتوانند روح و جسم و پنج حس شما را بر یک چیز متمرکز کند. چنین چیزهائی نمیتوانند باعث شوند تا چشمها، بینی، و گوشهای شما بر یک چیز تمرکز کنند، قدرت هم نمیتواند چنین کند، اما عشق میتواند چنین کند. به این خاطر عشق به ارمغان آورنده بزرگترین لذت است. از طریق عشق پنج حس روحی و جسمی ما میتوانند نقطه تمرکزشان را یکی کنند. ما در عشق، بواسطه تمرکز پنج حس روحی و جسمی بر یک چیز، انفجار شادی را تجربه میکنیم. بدون توجه به هر چیز دیگری، تمامی سلولهای ما متحد میشوند. قدرت عشق راستین سلولهای جسمی و روحی ما را با هم یکی میکند، هیچ چیز دیگری چنین قدرتی ندارد. عشق راستین بلندترین قله است. (چان سانگ گیانگ ص 293)
عشق راستین میتواند اندوه و درد را به لذت تبدیل کند. چیزی که ما بیش از قدرت، علم و دانش یا پول میخواهیم از خود در جهان هستی بجای بگذاریم، عشق راستین است. این میل و آرزوی اصیل ما است. این موضوع در هر فردی اقتدار مطلق دارد. این عشق راستین از کجا سرچمشه میگیرد؟ نیاز به گفتن ندارد که از عشق راستین خدا به عنوان پایه جهان هستی، از خود خدا میآید و خدا همچنین میخواهد آن را تجربه کند. وقتیکه از یک مرد و زنی که با هم ازدواج کردهاند، میپرسید درباره همسرتان چه فکر میکنید، زن خواهد گفت که انتظار دارد که شوهرش از او بهتر خواهد شد و مرد نیز خواهد گفت که انتظار دارد که همسرش از او بهتر خواهد شد. والدین همواره این امید را دارند که فرزندانشان از خود آنها بهتر خواهند بود و چنین قلبی از خدا میآید. چنین سخنانی از عشق راستین برخاستهاند. (چان سانگ گیانگ ص 295)
برای ارضای گرسنگی کودک پستانهای مادر از شیر متورم میشود. انباشته شدن شیر باعث میشود تا پستانها صدمه ببینند، و تمامی بدن جسمی مادر آن را احساس می کند. آن احساس مادر وقتیکه کودکش را در آغوش گرفته و به او از پستانش شیر میدهد در قالب کلمات نمیگنجند. وقتیکه پستانهای ورم کرده خالی میشوند، مادر احساس رهائی و شادی میکند و تنها مادر چنین احساسی را میفهمد. بعلاوه وقتیکه مادر کودک را در حین شیر خوردن تماشا کرده و نوازش میکند، عشق در قلبش به جهش درمیآید. در آن لحظه، لذت و اندوه چنان در قلب مادر در هم میآمیزند که تنها مادر میتواند آن را درک کند. (چان سانگ گیانگ ص 307)
وقتیکه شاد هستید، نظر خدا به شما جلب شده و میتواند به حوزه عشق شما وارد شود. اما سوال این است که ما چگونه میتوانیم در چنین وضعیتی در شادی زندگی کنیم. و پاسخ این است که وقتیکه شما همه چیز را با شادی انجام میدهید تنها برای خودتان آن را نگه ندارید، بلکه آن را سهیم شده و به ارمغان آورنده هماهنگی در میان تمامی مخلوقات آفرینش بوده، آنها را شریکان و همراهان خود در شادی بسازید. زندگی با ایمان شما باید سرگرم کننده باشد. همچنین تمامی کارهائی که شما در مسیر انجام خواست خدا انجام میدهید بایستی برای خود شما لذتبخش باشند. خوب نیست که کارها را ناخواسته و با اکراه انجام بدهیم. صرف نظر از اینکه چقدر سخت و دشوار است، شما نبایستی به آن به عنوان چیزی دشوار بلکه بعنوان چیزی سرگرم کننده نگاه کنید. چنین طرز تلقی بایستی در زندگی روزانه شما بطور عمیقی ریشه دوانده باشد. (چان سانگ گیانگ ص 346)
وقتیکه روح به عنوان مثبت بطور کامل با بدن جسمی به عنوان منفی یکی میشود، آن روح به قدرت شرکت جستن در حوزه اقتدار آفریننده نائل میآید. نیروی زندگی و قدرت آفرینندگی قادر متعال وجود دارند و این امکان برای ما وجود دارد که با آنها مرتبط شویم. اگر فردی به اتحاد روح و جسم نائل شود، میتواند تمامی دنیا را دیده و درک کند. در آنجا تمامی بهشت و زمین همصدا خواهند شد. وقتیکه بدن جسمی ما با روح کامل همصدا میشود، ما میتوانیم به هر چیزی مرتبط شویم. حتی میتوانیم صدای حرکت جهان هستی را بشنویم و به نسبت آن صدا، انفجاری از خنده و شادی را تجربه خواهیم کرد. وقتیکه به چنین سطحی نائل شویم، میتوانیم بطور بینهایت به آن قدرت لایتناهی، آن قدرت ایدهآل آفرینش متصل شویم. (چان سانگ گیانگ ص 346)
والدین راستین و لذت زندگی
فکر میکنید که پدر راستین با آگاهی از اصل رستاخیز چگونه زندگی میکرد؟ پدر میگفت، وقتیکه من با فردی روبرو میشوم، همیشه به دو چیز میاندیشم: یکی اینکه، چون هر فردی با یکی از 12 خصوصیت درونی و روح خدا آفریده شده است، من با او چه یک کودک باشد و چه یک فرد مسن، به عنوان انسانی با ارزش رفتار میکنم.
بعبارت دیگر پدر راستین با هر کسی که ملاقات میکرد، با قلبی متواضع رفتار کرده و میاندیشید که خدا از من میخواهد تا خصوصیت درونی او را بیاموزم و اینجا بود که قلبش مملو از شادی و لذت میشد. درست مثل زمانی که فرد در آمادگی برای آموختن چیزهای تازه برای اولین بار به مدرسه میشود. درواقع پدر راستین از ملاقات با هر کسی لذت میبرد به خاطر اینکه همیشه چیزی برای آموختن وجود داشت. به همین خاطر هرگز احساس خستگی و دلزدگی نداشت.
در روابط زناشوئی، پدر، مادر راستین را بگونهای متغیر دیده و بسیار دوست میداشت. در صبح زود او مادر زیبائی بهاری را احساس میکرد، در طی روز، زیبائی پرشور تابستانی را احساس میکرد و در بعد از ظهر، زیبائی وزش نرم باد فرحبخش پاییزی را احساس می کرد و در شبانگاه، زیبائی راحتی و آرامش زمستانی را احساس میکرد. صبح روز بعد وقتیکه از خواب برمیخواست، مادر را با احساس تازه و متفاوتی از عشق و یا از نقطه نظر متفاوتی میدید، به همین خاطر او هرگز در عشقش نسبت به مادر خسته و دلزده نمیشد.
پدر می گفت، فرد هرگز نباید فکر کند که همسرش زشت است، بلکه باید به عنوان ماهیتی یگانه به او نگاه کند. در ژاپن ضربالمثلی است که میگوید، اگر عاشق شده باشید، زشتترین چهره برایتان بسیار زیبا است. اگر بینی همسر شما صاف نبوده و حالتی غیر عادی دارد، مکث کرده و با دقت به آن نگاه کنید. آنگاه متوجه خواهید شد که همسر شما چهرهای یگانه دارد. او براستی زیبا خواهد بود وقتیکه بیوقفه فکر کنید که او زیبا است.
دومین نکتهای که پدر راستین در ارتباط با دیگران میاندیشید این بود که چگونه میتوانم به این فرد شادی و خوشحالی بدهم؟ پدر میگفت، اگر ما بطور مداوم به چنین چیزی بیاندیشیم، روش خاص برای لذت و شادی دادن به آن فرد خاص را خواهیم یافت. خدای قادر مطلق و عالم متعال یعنی خدای عشق که والدین ما است، در حین آفرینش انسان، با دادن قدرت عشق به ما، تمامی معرفت و توانائی برای شادی بخشی به دیگران را به ما اعطا نموده است. پدر راستین در مشاهده چنین قدرتی در خود، عالم متعال و قادر مطلق بودن خدا را در عشق او می دید.
در ملاقات با دیگران، اندیشیدن به اینکه چگونه میتوان به این فرد شادی و لذت داد، به ارمغان آورنده لذت عظیمی برای خود آن فرد است. و وقتیکه شادی و لذت دیگران را مشاهده کرده و تجربه میکنیم، آن شادی و لذت، شادی و لذت خود ما میشوند. یعنی ما میآموزیم تا با لذت دادن به دیگران، لذت ببریم. براستی هیچکسی رقتانگیز و تاسفبارتر از فردی نیست که در ملاقاتش با دیگری به این میاندیشد که چطور میتوانم از او بهرهکشی کرده و استفاده کنم.
به همین خاطر ما بایستی در روابطمان با هر کسی در اطرافمان به این بیاندیشیم که چگونه میتوانم موجبات شادی و لذت او را فراهم کنم. اصل الهی می گوید که در زیستن برای دیگری، همیشه تمامی آنچه ما را که بدون هیچ چشمداشتی انجام میدهیم، تمامی فداکاریهای بیوقفه ما به صورت برکات بزرگتر و باشکوهتری به ما برمی گردند. یعنی حتی به ورای آن ضربالمثل ایرانی میرود که میگوید از هر دست بدهی، از همان دست هم خواهی گرفت.
والدین راستین همیشه با اعضا و یا هر کسی رابطه قلبی برقرار می کرد و از سادهترین چیزها تا پیچیدهترین چیزها با آنها صحبت کرده و آنها را با احساسات و خواستههایشان همیشه به خاطر میسپردند. به عنوان مثال اگر از کسی در مورد غذای لذیذ مورد علاقه او بپرسند، حتی سالها بعد آن پاسخ را به خاطر سپرده و هر وقت که او را ببینند به او خواهند گفت، برویم تا برایت آن غذا را خریداری کنم. پدر همیشه برای تحقق آرزوها و خواست دیگران شرط برپا میکرد و این برای خود او لذت بخش بود.
در حقیقت وقتیکه ما کاری میکنیم که دیگران شاد و خوشحال شوند، خود ما در شادی و خوشحالی بیشتری فرو خواهیم شد. و این به معنای نائل آمدن به سطح لذت بردن از لذت دادن به دیگران است. اینجا است که پدر راستین اصرار دارند تا همه آنچه را که هر روز انجام میدهیم سرگرم کننده و لذتبخش باشد تا تمام وجود و قلبمان در انجام آن حضور داشته باشند. اگر ما چنین زندگی را پیش بگیریم چه روی خواهد داد؟ آیا فکر میکنید که این امکان وجود دارد که مردمی باشند که شما از آنها متنفر باشید؟ یا کسانی باشند که شما آنها را دوست نداشته باشید؟
پدر و مادر راستین در یک چنین زندگی متمرکز بر زیستن برای دیگری بطور تمام عیار، بطور قلبی همیشه در شادی و لذت بوده و هستند چرا که هر روزشان را با دادن شادی و لذت به دیگران سپری کرده و همواره از دیدن دیگران ذوق زده هستند. ما نیز بایستی به عنوان فرزندانی خلف بتوانیم راه زندگی والدین راستین را راه زندگی خود بسازیم.