کی می‌تواند جای من رنجم را تحمل کند

خدا بود که به من همیشه از غیب کمک می‌کرد

چون قدرت تحمل این بار را نداشتم

همیشه کوره راه رنج با خون ادامه یافت

حال این بار را بدوش می‌کشم و تحمل می‌کنم

بیش از رنج عیسی پیروزی را می‌چشم

 

خدا عذابی می دهد که تحمل بکنم

من با تمامی قدرتم به هدف می ‌رسم

با فداکاری در همه مشکلات پیروزم

با زندگی در این راه تا ابد پیش می‌روم

حال این بار را بدوش می‌کشم و تحمل می‌کنم

بیش از رنج عیسی پیروزی را می‌چشم

 

پدر می خواست که انجام خواستش را ببیند

اگر همه متحد باشیم این انجام خواهد شد

اگر نه سالهای تنهائی بیهوده خواهد بود

مهم نیست با ما می جنگند ما پیروز خواهیم شد

حال این بار را بدوش می‌کشم و تحمل می‌کنم

بیش از رنج عیسی پیروزی را می‌چشم