نور شکوه می‌درخشی، بر تاریکی‌های راه

نور شکوه تسکین بده، نشان دادی خدا عشق است

می‌دم عشق و جانم را، به آن خدای عشق

 

گر ابر آید، پنهان شود، لبخند خدای مرا

گر ابر آید، هنوز او آنجاست، پر درخشش، خدا عشق است

می‌دم عشق و جانم را، به آن خدای عشق

 

 میان دریا، در طوفانها، برج امید، راهنماست

میان دریا، چون پناهگاه، اعتماد کن، خدا عشق است

می‌دم عشق و جانم را، به آن خدای عشق

 

همه چیز می پوسد، محو می‌شود، فقط نور است که می‌ماند

همه چیز می پوشد، هنوز او آنجاست، حق و با وفا، خدا عشق است

می‌دم عشق و جانم را، به آن خدای عشق