- ”جان سانگ“ شما را در مقامی مشابه با خدا قرار میدهد.
کلام والدین راستین
همیشه قبل از خواب، دعا و نیایش داشته باشید و به خاطر اشتباهات و گناهانی را که در طی روز مرتکب شدید، توبه کرده و این احساس را داشته باشید که صبح روز بعد وقتی که از خواب برمیخیزید، باید در عمیقترین پارۀ روح و ذهن خود بیدار شوید. تنها در آن صورت، از روحیۀ بسیار بالائی برخوردار خواهید بود. اگر چنین چیزی را بطور مکرر انجام بدهید، روح شما قادر خواهد بود تا بر جسمتان کنترل داشته باشد. در این حالت، شما فردی خواهید بود که به هرجائی که میروید، همه چیزتان را برای دیگران فدا کرده و قادر خواهید بود تا با قلب یک صاحب و احساس تمامی چیزها در اطرافتان، خوب و بد یک موضوع را درک کرده و آموزش بدهید. این اطلاعات مثل یک جریان الکتریکی به شما منتقل خواهند شد. کسی که بطور مکرر خود را آموزش میدهد، در دیدار با دیگر افراد، در آن واحد خواهد فهمید که او فرد خوبی است یا نه. چنین اطلاعاتی به روحتان تزریق خواهد شد. با استفاده از چشمان روحیتان، شما قادر خواهید بود تا روح خودتان را در حال قدم زدن در اطراف مشاهده کنید. شما باید خودتان را بگونهای آموزش بدهید که بتوانید وجود روحیتان را دیده و از او پیروی کنید. همینطور خواهید دید که چگونه روحتان لباس جسمی برتن میکند. در این سطح، شما میتوانید با ارواح خوب در دنیای روح ارتباط برقرار کرده و جائیکه در آن قرار گرفتهاید، مکانی برای حضور خدا خواهد شد. (سخنرانیها، 241-94 ، 27 نوامبر 1978)
اگر تا به حال مرا در خواب دیدهاید، دستتان را بالا بیاورید. تعدادتان بسیار زیاد است، یعنی صد در صد است. در دعاهای مملو از اشتیاق با اشکهای فراوان، به احتمال بسیار زیاد مرا خواهید دید. حتی وقتی که در خیابانی در حال فروختن گل هستید، من به دیدار شما آمده و دوست شما خواهم شد. هرگز چیزی مثل این در تاریخ بشری رخ نداده است. سرانجام من در آینده ناپدید خواهم شد. وقتیکه چنین اتفاقی بیافتد، مردم برخوردار از بیداری روحی قادر خواهند بود تا حتی از دور دستها مرا بطور روحی ببینند. چیزی مثل این، هرگز در تاریخ بشری اتفاق نیفتاده است. چیزی را که شما بطور روحی احساس میکنید، بطور جسمی نیز تجربه خواهید کرد. (سخنرانیها 241-94 ، اول اکتبر 1977)
اینکه خدا هرگز فرصت نداشته که بعنوان والدین عمل کند به چه معنا است؟ معنایش این است که خدا و انسان هرگز نتوانستند به مقامی مشابه دست پیدا کنند. ما میبایست از حقوق خدا دفاع کنیم. صحبت از برابری و آزادی چه ارزشی دارند وقتیکه ما نمیتوانیم با آفرینندۀ خود رابطه برقرار کرده و با او داد و گرفت داشته باشیم؟ بشریت باید از تجربیات روحی الهی برخوردار شوند تا بتوانند در مقامی مشابه با خدا قرار گیرند. کار خدا برای امور بازسازی سرانجام به پایان خواهد رسید، وقتیکه خدا و هر انسانی بتوانند در جهان هستی آزاد با هم یکی شده و ترانۀ شادی بخوانند. این همچنین امید و آرزوی تمامی انسانها است. (سخنرانیها 24-11 ، 11 دسامبر 1960)
تبادل نظر
گسترش کلام و تعالیم والدین راستین و نهضت هماهنگ در اروپای شرقی تنها با فداکاریهای بسیاری صورت گرفت. بسیاری از کشورهای اروپای شرقی تحت کنترل کمونیستها بوده و نمیخواستند که در حوزۀ قلمروی آنها هیچ مذهبی ریشه بگیرد. میسیونرهائی که به چنین کشورهائی فرستاده شدند، در صورت دستگیری، یا زندانی شدن، مورد رنج آزار قرار میگرفتند و حتی این امکان وجود داشت که اعدام شوند. به همین خاطر یک برنامۀ مخصوص به نام ”ماموریت پروانه“ را بوجود آوردیم. میسیونرهائی که به چنین کشورهائی فرستاده شدند، شخصیت واقعی خود را نشان نمیدادند. تعداد زیادی از این میسیونرها مدت کوتاهی بیش نبود که به نهضت هماهنگ پیوسته بودند. بعبارت دیگر، آنها بلافاصله بعد از شنیدن اصل الهی و پذیرش آن، همچنین درخواست کردند تا به عنوان میسیونر برای دادن کلام خدا و اصل الهی به دیگر مردم در کشورهای کمونیستی بروند. آنها بدون اینکه کسی را برای کمک داشته باشند، تنها متمرکز بر قلب و اشتیاق پر از گرمی و شور، برای والدین بهشتی و والدین راستین به آن کشورها رفتند.
آنها به خاطر عزم راسخشان تحت کنترل مستقیم والدین بهشتی و والدین راستین بودند. هر وقت که در خطر بودند، والدین راستین در خواب بر آنها نمایان شده و به آنها اخطار میدادند. ناگهان صدائی را از دنیای روح میشنیدند که به آنها میگفت ”سریع فرار کنید.“ یکبار احساس بدی به یکی از میسیونرها دست داد، به همین خاطر خیلی سریع کتاب اصل الهی خود را زیر خاک پنهان کرد و دقایقی بعد از آن ماموران اطلاعات کشور به محل زندگی او هجوم آورده و به دنبال چیزهای غیرقانونی میگشتند. تعدادی از میسیونرها والدین راستین را در خواب دیدند که به آنها میگفتند به بیرون رفته و به دیدار افرادی خاصی بروند. والدین بهشتی و والدین راستین به این شکل، بطور مستقیم میسیونرها را در فعالیتهایشان هدایت میکردند. اگر چه آن میسیونرها مدت کوتاهی بود که به نهضت هماهنگ پیوسته بودند، اما خلوص نیت و صداقت آنها والدین بهشتی و والدین راستین را در کمک و یاری رساندن به آنها تحت تاثیر قرار داده بود.
در آن روزها ما شاهد فجایعی هم بودیم. ”کی جی بی“ در اتحاد جماهیر شوروی و یا ماموران اطلاعات در دیگر کشورهای کمونیستی میسیونرها را شناسائی کرده و دستگیر کرده بودند. یکی از آنها حتی در یادداشتی نوشته بود که ”پدر و مادر، این آخرین فرصت زندگی من بر روی زمین است. به امید دیدار در دنیای روح!“ او را به بیرون از زندان برده و تیرباران کرده بودند.
به همین خاطر پدر راستین در حین سخنرانی، از اعضا میخواست که اگر کسی او را در خواب دیده دستش را بلند کند. او سپس ادامه داد که در اشک براساس اشتیاق بسیار، قادر به دیدن من خواهید بود. حتی زمانیکه شما در حال گل فروشی در خیابان هستید من سراغ شما آمده و دوست شما خواهم شد.
بعبارت دیگر او به ما آموزش میدهد که در هر زمانی به دیدار ما خواهد آمد. وقتیکه از پایهای قلبی برخوردار بوده و بطور عمیق در انتظارش باشیم. او به ما گفت که حتی بعد از رفتن به دنیای روح به دیدار ما خواهد آمد. او براستی از همین دورۀ زمانی کنونی یعنی همین امروز سخن میگفت.
کتاب مقدس به ما میگوید که والدین بهشتی، عشق است، منشا عشق عالم وجود و روح است. والدین راستین که با والدین بهشتی در یگانگی بسر میبرند، به همین شکل میتوانند با هر عضوی بر روی زمین دیدار کرده و به آنها سمت و جهت بدهند. اعضاء نهضت هماهنگ در سراسر دنیا باید به این قدرت تشخیص برسند که با برخورداری از چنین فرصتی برای دیدار با والدین راستین و دریافت راهنمائیهای مستقیم آنها، چقدر خوشحال و خوش بخت هستند.
این همچینین یک برکت بسیار باشکوه است که هم اکنون مادر راستین را در کنار خود داریم کسی که بطور شبانه روزی برای آزادی و نجات انسانها، و تحقق خواست والدین بهشتی در کار و تلاش بیوقفه است.
نکاتی برای تعمق
- آیا تجربهای شخصی با والدین راستین در راستای دریافت الهام و راهنمائی معنوی داشتهاید؟ یا بطور کلی بعد از پیوستن به نهضت هیچ تجربۀ روحی داشتهاید؟
- فکر میکنید که نتایج شرطها و دعاهای خالصانۀ شما چیست؟ برای خانواده و مردم در اطرافتان و در جامعه چه نوع دعا و نیایش و یا چه نوع شرطی را برگزار میکنید؟