ماموریت مسیحیت از نقطه نظر مشیت الهی و مسئولیت ایالات متحده

مادر راستین

گردهمائی صلح با من آغاز میشود، ششم آوریل 2019، سالن اصلی کلیسای سیتی آو رفیوج ،گاردنا ،کالیفرنیا

 

 

رهبران و مقامات برجسته، خانمها و آقایان، رهبران عزیز مذهبی و تمام شما خانواده‌های برکت گرفته که از والدین راستین برکت ازدواج دریافت کرده‌اید، به همگی شما خوش آمد میگویم. اعضای کانون خانواده از تمامی گوشه و کنار آمریکا، از دیدن شما بسیار خوشوقتم.

امروز ما برای برآورده کردن آرزوی والدین بهشتی و همچنین آرزو تمامی بشریت گردهم جمع آمده‌ایم. برای اینکه بتوانید از طریق دریافت برکت ازدواج از جانب والدین راستین، در مقام فرزندان راستین والدین بهشتی قرار بگیرید، دروازه‌ها گشوده شده‌اند.

امروز میخواهم تا درباره ماموریت مسیحیت از نقطه نظر مشیت الهی و ماموریت ایالات متحده با شما صحبت کنم.

دوهزار سال پیش عیسی بعنوان یگانه پسر خدا بر روی زمین آمد. بدبختانه بدون اینکه بتواند چیزی را به انجام برساند راهی صلیب شد و در عین حال، قول داد که دوباره بر میگردد. پس از آن، از طریق کارها و فعالیتهای زندگی بخش روح‌القدس و رسولان، همانطور که گوشه‌هایی از آنها در کتاب مقدس ثبت شده است، حوزه فرهنگ مسیحی گسترش پیدا کرد. اما در روزهای اولیه شکل گیری کلیساها، مسیحیت با مخالفتهای بسیاری روبرو شده و از دشواریهای غیرقابل تصوری عبور کرد.

آنگاه در سال 313 بعد از میلاد، امپراطوری روم برای اولین بار مسیحیت را مذهب رسمی کشور اعلام کرد. که بعد از آن از شبه جزیره ایتالیا به قاره اروپا و جزیره انگلیس گسترش پیدا کرد. آنگاه از انگلستان میسیونرهای مسیحی به تمامی نقاط مختلف جهانی رفتند. بدبختانه آنها به گوهره وجود عیسی پی نبردند. آنها درباره اصلی که از طریق آن آفریننده ما خدا، جهان هستی را بوجود آورد و همینطور از چگونگی هدایت مشیت الهی هیچ اطلاعی نداشتند.

در تعالیم عیسی میخوانیم: همسایه‌ات را مثل خودت دوست بدار. بدبختانه این میسیونرها که به نام عیسی مسیح به هر گوشه دنیا اعزام شدند، منفعت ملی خود و حتی منفعت شخصی را در اولویت قرار دادند. به عبارت دیگر، به جای فرهنگ عشق ورزیدن، آنها فرهنگ ربودن از دیگران را بوجود آوردند.

در قرن هفدهم، شاه جیمز، کتاب مقدس را که به زبان عبری نوشته شده بود، به زبان انگلیسی ترجمه کرد. به همین خاطر بسیاری از مردم معمولی توانستند با دسترسی به کتاب مقدس کلام خدا را دریافت کنند.

تا به این زمان، به خاطر اینکه ما در فهم درست گوهر وجود عیسی شکست خوردیم، حتی در میان حوزه افراد مذهبی و با ایمان، بیشتر به سکولاریسم و سنتهای مادی و دنیوی تاکید کرده و به این ترتیب باعث بوجود آمدن اشتباهات بسیاری شدیم. برای مثال، در عمق حوزه فرهنگ مسیحی، کمونیسم سربرآورد و اعلام کرد که خدا مرده است. این اشتباه بزرگ بشریت بود.

در آن زمان، دینداران معمولی نمیخواستند یک ایمان سکولار و دنیوی را پیش گیرند بلکه میخواستند آزادانه در خانه‌های خودشان به ستایش خدا بپردازند. آنها با چنین آرزوئی از اقیانوس اطلس عبور نموده و در یک قاره جدید ساکن شدند. این نحوه پیدایش آمریکای امروز است. اما حتی آنها نتوانستند مشیت الهی را درک کنند.

در اصل، خدا همه چیز را در بهشت و زمین در تصور خود آفرید. سپس آدم و حوا را آفرید که قرار بود اولین اجداد بشری باشند. او به انسان مسئولیت داد و آنها میبایست با حفظ یگانگی مطلق با خدا، رشد نموده و کامل شوند. خدا در این آرزو بود که از طریق اولین اجداد ما، والدین بهشتی بشریت شود، اما آدم و حوا این رویا را به انجام نرسانده و همه چیز را به تباهی کشاندند.

اما چون آفریننده ما خدا بر اساس اصل آفرینش دست به کار آفرینندگی زده، جهان هستی ابدی است، در نتیجه خدا چاره‌ای جز این نداشت که در دوره‌های بازسازی از طریق غرامت ناخواسته و دردناک گام بردارد. در کتاب مقدس آمده است که خدا مردم اسرائیل را انتخاب نمود و آنها با پرداخت غرامت در طی یک دوره طولانی 4000 سال، پایه ملی را برپا کردند. خدا که تا به آن زمان منتظر بود، سرانجام یگانه پسر خود را فرستاد و اعلام کرد ”این پسر محبوب من است.“

اما حتی مریم مادر عیسی، خانواده ذکریا، رهبران یهود و مردم اسرائیل مسئولیت خود را در قبال عیسی به انجام نرساندند. خدا در این آرزو بود تا از طریق عیسی رویایش را بواقعیت درآورد. عیسی آگاه بود از اینکه چقدر برای خدا دردناک است تا دوباره با نتایجی دردناک روبرو شود. به همین دلیل گفت: ”پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد، لیکن نه به خواهش من بلکه به اراده تو!“

بشریت یکبار دیگر برای خدا غم و اندوهی را ببار آوردند که قادر به جبران آن نبودند. خدا یک مرد و یک زن را براساس اصل آفرینش بوجود آورد. عیسی در حین رفتن بر روی صلیب، قول داد و پیشگوئی کرد که دوباره برمیگردد. اما مسیحیت امروزی میگویند که با ریخته شدن خون عیسی بر روی صلیب، آنها نجات پیدا کرده‌اند. آیا میدانید که چنین طرز تلقی چقدر با مشیت الهی فاصله دارد؟ از آنجائیکه خدا ما را آفرید تا ابدی باشیم، عیسی پیشگوئی کرد که دوباره برمیگردد تا مراسم ازدواج ضیافت بره را برگزار نماید. در این صورت، امروز مسیحیت باید منتظر چه کسی باشند؟

آنها قبل از انتظار برای والدین راستین، باید یگانه دختر خدا، یعنی کسی که میآید تا در مقام مادر راستین قرار بگیرد، را ملاقات کنند.

ما در باره غرامت سنگینی که مردم اسرائیل بواسطه مصلوب کردن عیسی در تمامی طول تاریخ مجبور به پرداخت آن بودند، اطلاع داریم. خدا اشخاص و کشورهای مرکزی را پرورش میدهد، اما وقتیکه آنها در انجام مسئولیتهایشان شکست میخورند، مردمی دیگر را برای انجام آن مسئولیت انتخاب میکند. همانطور که شما در نمایش ویدئویی امروز مشاهده کردید، یگانه دختر خدا در سال 1943 در کشور کره متولد شد.

وضعیت کره در طی آن سالها بسیار وخیم بود. مردان و زنان درستکار بسیاری، مخصوصا افراد با ایمان مسیحی و دانشجویان، در قالب نهضت آزادی اول مارس، در آرزوی استقلال کره بپا خاستند و اول مارس امسال یکصدمین سالگرد آن روز بود.

آرزوی آن دانشجویان و مسیحیان با ایمان حمایت و حفاظت از کره بود. براساس اصل آفرینش، خدا مجبور بود تا به یگانه دختر خود دوره رشد بدهد، یعنی دوره‌ای که در آن به بلوغ برسد. در سال 1945 کره آزاد شد و در سال 1950 جنگ داخلی کره آغاز شد. در آن زمان، کره قدرتی نداشت. به همین خاطر به دو قسمت شمالی کمونیست و جنوبی دموکراسی تقسیم شد.

کره جنوبی در آن زمان، دمکراسی را پذیرفت، اما دوره زمانی طولانی لازم بود تا چنین سیستمی در کشور بطور کامل توسعه پیدا کند. به این دلیل، در سال 1950 وقتیکه نیروهای کمونیست شمالی به قسمت جنوب هجوم آوردند، نیروی دمکراسی جنوب آمادگی چنین چیزی را نداشت. اما بسان معجزه‌ای، خدا شانزده کشور عضو سازمان ملل را برای حمایت از دمکراسی در جمهوری کره فرستاد.

در سال 1960 دوره زمان تصمیم گیری من فرارسید و در آن سال من به مقام والدین راستین صعود کردم.

انسانهای سقوط کرده در آرزوی بازگشت به خدا هستند اما خود نمیتوانند چنین چیزی را به انجام برسانند. به خاطر اینکه بواسطه سقوط، بشریت در یک نسب خونی فاقد هرگونه ارتباط با خدا بدنیا آمدند که همان نسب خونی سقوط کرده شیطان است. تنها از طریق مراسم برکت ازدواج بی‌نظیر توسط والدین راستین است که تغییر نسب خونی به انجام رسیده و انسانهای سقوط کرده میتوانند دوباره در جایگاه فرزندان خدا متولد شوند.  

اگر رهبران کلیدی، مشیت الهی را درک کرده بودند، مسیحیت میتوانست یک پایه (برای والدین راستین) باشد. در آن زمان، روحیه مسیحی سرشار از حقیقت و روح در کشور کره، قویتر از هر نقطه دیگر در سرتاسر جهان بود. چون کشور کره بیش از هر زمان دیگری، در وضعیت بحرانی و دشوار بسر میبرد، کره‌ای‌ها در انتظار نجات دهنده بودند. به خاطر چنین آرزوی خالصانه‌ای، خدا والدین راستین را فرستاد. دوهزار سال پیش عیسی مجبور شد تا به خاطر عدم درک مردم کشور محل تولدش، راهی صلیب شود.

برکت ازدواج والدین راستین و نهضت خانواده راستین در محیطی با مخالفتهای مسیحیان ریشه گرفت و ما در طی پنجاه سال گذشته به گسترش چنین چیزی در سرتاسر دنیا ادامه داده‌ایم. زمان موعود فرارسیده است و بیش از این نمیتوان مردد بود. مشکلات بسیار زیادی در سرتاسر دنیا در حال گسترش هستند که با نیرو و تلاشهای بشری نمیتوان آنها را حل و فصل کرد. ما همچنین شاهد دیوارها و مرزهای ایدئولوژیکی، فرهنگی، مذهبی، و نژادی هستیم. بعلاوه، بواسطه جهالت بشری، ما با آفریدن آلاینده‌های بسیار، هر چه بیشتر به آلودگی محیط زیست دامن زده‌ایم. اگر تنها به این کشور توجه کنیم متوجه میشویم که این کشور از مصیبتهای طبیعی بسیاری بواسطه گرمایش جهانی رنج میکشد. به همین دلیل در کشورهای زیادی در سرتاسر دنیا مردم بسیاری میمیرند.

ما نمیتوانیم ساکت به تماشا بنشینیم. این دنیا که خدا، آفریننده ما بوجود آورده است، بواسطه جهالت و نادانی ما در رنج و عذاب و در حال نابودی است. ما نمیتوانیم در مقام فرزندان راستین خدا فقط نشسته و تماشاگر چنین وضعیتی باشیم. موافق هستید؟ (بله)

براساس بررسی دانشمندان، تا سال 2030 میزان مواد پلاستیکی که ما بعنوان آشغال به درون آب دریاها و اقیانوسها میریزیم، از تعداد ماهیان بیشتر خواهد بود. ما بعنوان خانواده‌های برکت گرفته که از چنین چیزی باخبر هستیم، چه کاری باید انجام بدهیم؟ ما بایستی به خدا سرور آفرینش ملازمت کرده، براساس اصل آفرینش ابدی زیسته و راه حل مناسب را پیدا کنیم. تنها در این صورت قادر به حل و فصل این مشکلات خواهیم بود.

درست است که امروز به خاطر توسعه زندگی بشری، مخصوصا به واسطه کار و تلاش دانشمندان، ما از یک زندگی نسبتا راحتی برخوردار هستیم. اما این سبک زندگی راحت، باعث بوجود آمدن مشکلات بسیاری شده است. نکته‌ای را که میخواهم برایتان بگویم این است که ما بایستی براساس اصل بنا نهاده شده توسط خدا زندگی کنیم.

قرار است تا هر چیزی در چرخه جهان طبیعت ابدی باشد، اما به خاطر سواستفاده مردم از جهان طبیعت، هماهنگی این چرخه مختل شده و مشکلات بسیاری به بار آمده است. به این دلیل، ما هر چه بیشتر شاهد محدودیت منابع مفید زندگی برای تمامی موجودات زنده بر روی زمین هستیم.

زوجهائی که امروز برکت ازدواج دریافت کرده‌اید! شما بطور حتم نمیخواهید تا فرزندانتان در محیطی بدتر و وخیم‌تر از امروز زندگی کنند، اینطور نیست؟ ما بایستی قبل از اینکه دیر شود راه حل مناسب برای تمامی این مشکلات را بیابیم. معنایش این است که کشورهائیکه در خودخواهی به منفعت ملی خود اولویت داده‌اند، در نهایت نمیتوانند به بقا خود ادامه بدهند.

ما برای خلاصی از آلودگی محیط زیست، بایستی به هر روش ممکن با هم همکاری کنیم. برای انجام چنین چیزی ما بایستی دست به دست یکدیگر داده و در اتحاد با هم کار کنیم. سازمانها و ارگانهای بسیاری در سطح جهانی بطور عمیقی نگران جهان با این مشکلات بزرگ محیط زیست و چگونگی تامین مواد غذائی برای آیندگان هستند. اما آنها هم نخست به خود میاندیشند. تنها پاسخ و تنها راه برای پیشروی واقعی در این مسیر، راه خانواده‌های برکت گرفته است یعنی راه کسانی که از والدین راستین برکت ازدواج دریافت کرده‌اند.

توسعه‌های فرهنگی بسیاری در تمامی طول تاریخ صورت گرفته است، در عین حال با مشکلات بزرگ بسیاری هم روبرو بوده‌ایم. به خاطر اینکه ما یک نقطه مرکزی واحد نداشته‌ایم. بنابراین، امروز مخصوصا آمریکا کشوری است که از خدا برکت گرفته است. خدا به این میاندیشید تا از طریق فرهنگ مسیحی دنیا را نجات بدهد. در اصل، سرخپوستان در این سرزمین زندگی میکردند. اما خدا با پیوریتن‌ها کار کرد و به آمریکا برکت داد تا در یک مدت بسیار کوتاه کمتر از دویست سال، کشور دمکراسی مرکزی جهان بشود.

اما این برکت برای خود آمریکا نیست. همانطور که قبل از این گفتم، همراه با برکت از جانب خدا، همیشه مسئولیت نیز وجود دارد. خدا به آمریکا برکت داد تا تمام بشریت را به آغوش گیرد. اما رهبران این کشور و همینطور رهبران دیگر کشورها به سیاستها و اعمالی دست میزنند که تنها متمرکز بر منفعت خودشان است. گام نهادن در این مسیر به معنای این است که هیچ امیدی برای آینده وجود ندارد.

تمامی شما عزیزان در اینجا که امروز برکت دریافت کرده‌اید، لطفا مسئولیتهای خودتان را به عنوان ناجیان قبیله‌ای به انجام برسانید، تمامی شما روحانیون که در این مراسم شرکت نموده‌اید، به محل کار و نیایش خود بازگشته و مسئولیتهایتان را به انجام برسانید. ما بایستی نهضتی بوجود آوریم که هر چه سریعتر حتی یک روز زودتر، این کشور را در مسیر ملازمت به خدای آفریننده ما قرار بدهیم.

این تنها راه برای آمریکا در انجام ماموریت بهشتی خود در مقام کشوری برکت گرفته از جانب خدا است. در این مسیر، رویای خدا و انتظار بشریت برای دیدن پادشاهی بهشتی و تاسیس یک خانواده تحت تسلط خدا به واقعیت درخواهد آمد. امروز روز متبرک برای تحقق چنین رویائی است.

سواحل غربی ناحیه پنجم کانون خانواده در آمریکا! کانون خانواده آمریکا به پنج ناحیه تقسیم شده است و اکنون ناحیه پنجم غوغا به پا کرده است! اینطور نیست؟(بله) آیا میخواهید تا این مشعل را به سواحل میانه و شرقی آمریکا هم منتقل کنید؟ (بله) آیا شما کاری خواهید کرد تا این کشور، کشوری بشود که والدین بهشتی آن را دوست داشته و مشوق آن باشد؟ (بله)

از شما سپاسگزارم! من به تعهد شما اعتماد دارم!

چیزها و امور غیرقابل قبول بسیاری رخ میدهند، چیزهائی که مردم هرگز نباید به آنها دست بزنند. ما باید تمامی این چیزها را پاک کرده از بین ببریم. آیا ما در مسیر تاسیس دنیای صلح‌آمیز به اسلحه و شمشیر نیاز داریم؟ ما در این مسیر به هیچ وجه به اسلحه و مهمات نیازی نداریم. شما همگی بخوبی میدانید که در نتیجه چنین چیزی، هر روز خون بیگناهان بسیاری به زمین میریزد. ما دیگر نمیتوانیم تماشاگر چنین اتفاقاتی باشیم. بنابراین چه باید کرد؟ بیائید تا عشق راستین را به مرحله عمل درآوریم. چنین چیزی تنها از طریق برکت ازدواج میسر است.

اسقف نوئل جونز! از شما میخواهم تا این مشعل را همیشه روشن نگه دارید!