اصل الهی

وقتی کسی حالت و مقام اصیل خود را از دست بدهد، شرطهای معینی می‌باید بنا نهاده شود تا مقام و حالت اصیل را بازسازی کند. تأسیس چنین شرطی”غرامت” نامیده می‌شود. مثلاً ما برای بازسازی احترام، مقام و سلامتی از دست رفته، باید شرطهای ضروری با کوششهای صادقانه، خصوصیات خوب و معالجات پزشکی مؤثری بوجود آوریم. تصور کنید که دو نفر همدیگر را دوست داشته‌اند، اما اکنون در شرایط بدی هستند. برای اینکه حالت اولیه عشق بین همدیگر را بازسازی کنند، باید یک شرط معذرت‌ خواهی از یکدیگر بوجود آورند. به همین‌ شکل، انسان که مقام و حالت اصیل اعطاء شده در آغاز آفرینش را از دست داد، برای بازسازی خود باید شرطی لازم و معین را برپا کند. این عمل بازسازی مقام و موقعیت اعطاء شده در آفرینش را “بازسازی از طریق غرامت” می‌نامیم. شرطی که برای بازسازی از طریق غرامت انجام می‌دهیم، “شرط غرامت” نامیده می‌شود. بعلاوه، مشیت بازسازی انسان سقوط کرده به مقام اصیل اعطاء شده در آغاز آفرینش بوسیله ایجاد شرط غرامت، “مشیت بازسازی از طریق غرامت” نامیده می‌شود. (اصل الهی)

چان سانگ گیانگ

”خدا برای نجات انسانها، در طول یک تاریخ غرامت بی وقفه پر از سختی‌های باورنکردنی رنج کشیده است. اگر چه خدا این قدرت را دارد که با نابود کردن شیطان، انسان ها را باز پس گیرد، اما این کار را نمی‌کند. خواست اصیل خدا این است که انسان ها را در عشق راستین تربیت کند و از آنها بخواهد که خانواده ها، قبیله ها، مردمان، ملت ها و جهان را با عشق بنا کنند. بنابراین، او باید قلبی را که قبل از سقوط داشت، برای همیشه حفظ کند. اگر چه آدم و حوا با سقوط خود از حوزه قلب خدا خارج شدند، خدا نمی‌تواند آنها را مجبور کند که به سوی او بازگردند. چون آنها قبلا با شیطان رابطه عشقی برقرار کرده بودند. یک رابطه عاشقانه، زمانی که درگیر شود، تعیین کننده مالکیت است، تعیین کننده حق ارثیه است. این حق زندگی مشترک، حق اشتراک در موقعیت یکسان و حق مشارکت در کار یکدیگر را تعیین می کند. با توجه به این حقوق، آدم و حوا کاملا تحت مالکیت شیطان قرار گرفتند.“ (از سخنان پدر – چان سانگ گیانگ)

”دلیل اینکه خدا بطور مداوم به هدایت تاریخ مشیتی ادامه داده و حتی آن را تکرار می‌کند، برای الهام بخشیدن به مردم در راستای پاسخگویی به مشیت او است. تنها از این طریق است که او می تواند به عنوان خدای ایده‌آل در مقابل بشریت بایستد. با این حال، برای انسان هایی که در قلمرو شیطان زندگی می کنند، خدا به عنوان خدای قضاوت و ترسناک ظاهر می شود. برای ملازمت به خدا بعنوان خدای ایده‌آل، باید بتوانیم غم و اندوهی را که سقوط انسان برای او بوجود آورد، ما هم تجربه کنیم. ما باید بتوانیم رابطه‌ای را با او برقرار کنیم که در غم و اندوه او، با او بمانیم. در غیر این صورت خدا نمی تواند به عنوان خدای ایده‌آل در نظر ما ظاهر شود و نمی تواند به عنوان پروردگار ایده‌آل آفرینش ظاهر شود. در راه ملازمت به خدای ایده‌آل، مسیر ما ایجاب می کند که با نیروهای شیطانی که دائما سعی می کنند مانع ما شوند، مبارزه کنیم. این مسیر بازسازی از طریق غرامت است که برای انسان‌های سقوط کرده ضروری است.“ (از سخنان پدر – چان سانگ گیانگ)

”مشیت رستگاری و نجات خدا مشیت بازسازی است و مشیت بازسازی از طریق غرامت انجام می‌شود. مشیت بازسازی را نمی‌توان به صورت رایگان انجام داد. گناهان شکل گرفته، لزوما باید جبران شوند. پرداخت غرامت به معنای جدا شدن از شیطان است. با ارتکاب به گناه، در قلمرو تسلط شیطان قرار می گیرید. اما وقتی غرامت پرداخت می کنید، می توانید خود را از شیطان جدا کرده و به موقعیت اصیل و اولیه خود بازگردید. مردم در طول تاریخ طولانی تا به امروز چقدر گناه کرده‌اند؟ چگونه می‌توانیم تمام گناهانی که همه افراد شرور مرتکب شده‌اند را جبران کنیم؟ اگرچه اکثر مردم آن را نمی دانند، اما افراد خوب با قربانی شدن، این غرامت را پرداخته‌اند. در مورد گناهان ملی هم همینطور است. غرامت گناهانی که ملت ها در گذشته مرتکب شده اند با فداکاری برخی از افراد خوب آن سرزمین پرداخت می‌شود. تا زمانی که فداکاری صورت نگیرد، غرامتی پرداخت نمی‌شود. با نگاه عمیق‌تر می‌توان دید که این مسیری است که بشریت در آن تا سطح جهانی پیشرفت کرده است. در این رَوَند، افراد خوب متعددی فداکارانه خود را تقدیم کردند. آنها غرامت تمام گناهانی را که بشر مرتکب شده بود پرداخت کردند تا جهان به وضعیت مناسب خود بازگردد.“ (از سخنان پدر – چان سانگ گیانگ)

”امروز مردم سقوط کرده سرگردانند و در جستجوی فلسفه امید و نقطه‌ای هستند که از طریق آن بتوانند به سوی خدا بازگردند. هدف نهایی آنها یافتن فردی است که می‌تواند در شادی، ارتباط برقرار نموده و با زمین و آسمان هماهنگ شود و شکوه خدا را آشکار سازد. این یک نفر است که هدف ایمان، امید و عشق ما را ثابت می کند. من معتقدم که شما قبلا از طریق اصل بازسازی آموخته‌اید که همه چیز – از جمله شرطهای غرامت مورد نیاز برای ساختن پایه ایمان و خلاصی از طبیعت سقوط کرده – مبتنی بر ایمان است. اما برای اینکه  خود را از شر طبیعت سقوط کرده خلاص کنیم، به مسیح نیاز داریم که مایه امید است. دوره زمانی امید بخش که ما منتظرش بودیم، زمانی است که ناجی می‌آید. ناجی همان فردی است که ایمان و امید ما بر او متمرکز شده است. وقتی این هدف از طریق مسیح محقق شد، تنها چیزی که باقی می‌ماند برای تحقق چیست؟ عشق. این عشق از طریق تبدیل شدن به تجسم کامل ایمان و امید حاصل می شود. مسیح کسی است که به عنوان نماینده آن عشق می‌آید. (از سخنان پدر – چان سانگ گیانگ).

”در طول تاریخ بشر، با پرداخت غرامت بود که جدائی بین خوبی و پلیدی، بین شادی و غم، و بین راه به ارمغان آورنده برکت و راه عذاب و مجازات، شکل گرفت. این موضوع در سرتاسر دنیا صدق می‌کند. بنابراین، مشیت خدا برای بازسازی نیز باید از طریق غرامت پیش برود. هیچ استثنایی وجود ندارد. غرامت بواسطه سقوط ضروری شد. کسانی که بدون آگاهی از اینکه سقوط کرده‌ هستند، زندگی می‌کنند،  هر روز طوری زندگی می کنند که گویی در مسیر سقوط هستند. به دلیل سقوط، خدا خدای غم و اندوه شد، حتی زمانی که او مسیر مشیت بازسازی را هدایت می کند. و اینگونه خدا خدای درد شد. اما غم و اندوه پایان آن نبود. او هر چیز گرانبهایی را که دوست داشت از دست داد. خدا برای بازسازی آنچه از دست داده است، باید راه درد را پیش گیرد. برای بازسازی آنها باید دوباره در این مسیر به غم و اندوه دچار شود. این همان چیزی است که خدا باید در حین تلاش برای احیای از دست رفته‌هایش، تحمل کند.“ (از سخنان پدر – چان سانگ گیانگ)

والدین راستین راه سخت غرامت را طی می کردند

در جستجوی اصل الهی، پدر متوجه شد که هر بخشی از اصل الهی قبل از هر چیزی در مورد او صدق می کند. یک روز اعضا با پدر به قله ”باگون“ در کوه ”بوکان“ (در اطراف شهر سئول) رفته بودند. در آنجا پدر با عصایی که در دست داشت، دور خود یک دایره کشید. سپس گفت: «حتی من هم نمی‌توانم یک پایم را خارج از این مرزی که غرامت نامیده می‌شود، بگذارم.» براستی پدر در مسیر نابخشودنی غرامت پیشاپیش اعضا گام برداشت.

پدر میگفت: ”غرامت مورد نیاز برای نیل به مقام مسیح، غرامت آسانی نبوده بلکه یک غرامت سنگین، یک به یک، نابخشودنی و کامل است، یعنی ناجی باید بیش از سهم خود غرامت بپردازد.

بعد در هنگام پرداخت غرامت بر چه چیزی متمرکز شدم؟ من به تمرکز بر ”شیم جانگ“ (قلب) خدا پرداختم. شیم جانگ خدا هم مرموز و هم ترسناک است. از آنجایی که غرامت با محوریت ”شیم جانگ“ خدا پرداخت می‌شود، سنگ پله‌آی محکم شکل میگیرد که در ابتدا می‌تواند کوچک باشد ولی قابل تحمل است.

مهم نیست که چیزی چقدر بزرگ و بین‌المللی می‌تواند باشد، باید از نقطه‌ای شروع شود و تا سطح بین‌المللی شدن پیش برود. وقتی به چیزی متمرکز بر ”شیم جانگ“ نگاه می کنیم، شرط غرامت می تواند امکان پذیر شود زیرا آن نقطه می تواند بی نهایت بزرگ باشد. در غیر این صورت، به دنبال تغییرات در حرکات درونی ما، جهان ابدی هرگز تغییر نخواهد کرد.

به عبارت دیگر، وقتیکه حرکت درونی ”سانگ سنگ“ روی یک استاندارد ثابت قرار گیرد، دنیای بیرونی ”هیانگ سنگ“ به آرامی شروع به فروپاشی خواهد کرد. سپس، نشانه‌های ”هیانگ سنگ“ بر روی زمین ظاهر می شود. همچنین، حاکمیت جهان قدیم نیز شروع به فروپاشی می کند. به همین دلیل است که کمونیسم در حال افول است.“ (از سخنان پدر در ژاپن در سال 1967)

”این غرامت یک به یک در عهد عتیق نیز توضیح داده شده است. در عهد عتیق، مردم باید بر اساس قانون چشم در برابر چشم، دندان در مقابل دندان، زندگی می کردند.“ (خروج 21:23 تا 25)

اجداد ما برای پذیرفتن سروری که از طرف خدا به این ملت فرستاده شد، مجبور بودند برای پنج هزار سال یک مسیر دشوار غرامت دردناک را طی کنند. همچنین، قبیله مون مجبور بودند عذابی غیرقابل تصور از یک دوره غرامت را تحمل کنند، تا تولد پدر در خانواده مون ممکن شود.

پدر گفت: «از آنجایی که یک دختر و سه پسرم را قربانی کرده‌ام، به اندازه کافی فداکاری‌ داشته‌ام.» دختر دوم پدر، ”هی جین نیم“ تنها هشت روز پس از تولدش درگذشت. پدر گفت که ”هی جین نیم“ به عنوان قربانی نماینده کل قلمرو حوا پیشکش شده است. مادر  راستین اشکهای زیادی ریخت، ولی پدر هرگز یک قطره اشک هم نریخت و غم و اندوه خود را ابراز نکرد.

بعد از آن، ”هه جین نیم“ در یک تصادف جان خود را از دست داد. او در حال رفتن به ماموریت ویتنسینگ  بود، که از قطار به بیرون پرت شد. پدر، در آن زمان هم هرگز اشک نریخت و حتی در جمع اعضا در مورد موضوعات دیگری صحبت کرد. پدر هرگز ناراحتی خود را ابراز نکرد.

سوم، ”هونگ جین نیم“ در یک تصادف رانندگی در آمریکا جان باخت. پدر هیچ وقت گریه نکرد، بلکه روزهایش را با لبخندی کمرنگ سپری می کرد. مادر به شدت غمگین بود و پدر به او می‌گفت: “هونگ جین نیم به جای پدرش به خدا تقدیم می‌شود. اگر غمگین باشی، نمی‌توان او را به عنوان قربانی پیشکش کرد، لطفا ناراحت نباش.” سپس پدر قلب مادر را با گفتن اینکه “مادر سختی‌های زیادی پشت سر می گذارد، چون با من که مردی با زندگی دشوار هستم ازدواج کرده، تسلی می‌داد.”

چهارم، ”یانگ جین نیم“ در یک تصادف غم انگیز در آمریکا درگذشت. جسد او را برای تشییع جنازه به کره آوردند. مادر هیچ ابراز ناراحتی نکرد. قبل از ترک قبر پس از ریختن خاک بر روی تابوت، پدر لبخندی زد و گفت: “یانگ جین! خداحافظ!”

روز بعد یکی از اعضا از او پرسید: پدر وقتی ”یانگ جین نیم“ را راهی می‌کردید، در آخر لبخند زدید. پدر گفت: “بله، من ”یانگ جین“ را با قلب فرستادن دختری به خانه شوهر راهی کردم.”

به نظر شما قلب پدر و مادرهایی که دخترشان را به خانه شوهر می فرستند چگونه است و آنها چه اجساسی دارند؟ بطور عمومی ما از فرستادن دخترمان به خانه‌ای دیگر ناراحت خواهیم شد، با این همه، آیا نمی‌گوییم «به آنجا برو و زندگی خوبی داشته باش!»؟ بله بطور عمومی ما با حفظ لبخند خود، فرزندمان را با امید راهی می‌کنیم. نکته‌ای که پدر مطرح کرد دقیقا همین بود. براستی پدر با مردم عادی فرق دارد. مسیح باید مسیر نابخشودنی و کامل غرامت را اینگونه طی کند.

پدر گفت: “من چهار فرزندم را به عنوان قربانی هایی در جایگاه آدم اول (هی جین نیم)، آدم دوم (هونگ جین نیم)، آدم سوم (یانگ جین نیم) و حوا (هی جین نیم) به خدا  تقدیم کرده‌ام. من تمام فداکاریهای لازم را انجام داده‌ام.” براستی غرامت برای ناجی بسیار سخت‌تر و دردناک‌تر است.”