برگزیده سخنان پدر راستین در شانزدهم نوامبر سال ۲۰۰۱
چه تعدادی از شما بالای چهل سال سن دارید؟ چه تعدادی زیر چهل سال؟ خدا از چه سنینی خوشش میآید؟ از جوانان، از مردم جوان خوشش میآید … رابطه پدر و پسر تغییر ناپذیر است، در رابطه پدر و پسر- برادر و خواهر- شوهر و زن هر یك از اعضاء جایگاه و مقام خود را دارا هستند … ما بواسطه سقوط، والدین خود را از دست دادهایم به همین دلیل برادران دشمن یكدیگر شده و یكدیگر را به قتل میرسانند … رهبران و موسسین مذاهب هرگز نمیاندیشند كه چنین شده باشد … اما سرانجام والدین راستین ظهور نمودند و این آنها هستند كه باید همه چیز را تحت كنترل قرار دهند. بواسطه وجود والدین راستین مشكلات بین برادران از بین خواهد رفت …
آیا برادران میتوانند از یكدیگر جدا شوند؟ والدین چطور؟ خدا چطور؟ هیچكدام نمیتوانند جدا شوند، زندگی همهی ما به هم مرتبط است، همه در نسب خونی با هم مرتبط هستم . براستی متمركز بر نسب خونی است كه میتوانیم والدین، برادران و خواهران خود را بیابیم …. كه این جایگاه، صلح است و خدا براستی خواهان صلح است.
آیا تا به حال در بهشت زندگی میكردهاید یا در جهنم؟ جهنم چگونه جائی است؟ جهنم جائی است كه در آن عشق و نسب خونی وجود ندارد! شما اكنون به كجا میروید؟ آیا براستی برای رفتن به بهشت و دنیای صلح آمیز آماده هستید؟ اگر شما نتوانید صلح را بیابید در زباله دانی خواهید بود! شما بر اساس پایهی پلیدی به دنیا آمدهاید و من باید همه چیز شما را قطع كرده و از بین ببرم … در واقع پایهی پلیدی بشری را از بین ببرم … آیا قادر هستید كه شاهزاده و شاهدخت خدا بشوید؟ یا اینكه باید شما را بدور بیاندازم؟ شما باید بدرستی خوبی و بدی را بشناسید! آیا در حوزهی خوبی هستید یا بدی؟ در راه ایمان باید بارها و بارها جان فدا كنید. چند بار خواهان فدا كردن زندگی خود هستید؟ اگر سلولهای جسمی شما بمیرند آیا قادر هستید به زندگی ادامه دهید؟ اگر خدا وجود داشته باشد آیا خواهان پیروی از او هستید یا خدمت به او؟ براستی خواهان چه چیزی هستید؟ شما خواهان پول و دانش هستید! … اینجور چیزها از كجا آمدهاند؟
آیا زبان كرهای میدانید؟ آیا میخواهید زبان كرهای آموخته و از آن استفاده كنید ….(پدر این مطلب را با رو كردن به خواهرهای ژاپنی حاضر در سالن مطرح كردند) آیا این دو زبان میتوانند یكی شوند؟
اگر به شما بركت ندهم چه خواهید كرد؟ …. بین میوه یك درخت ده هزار ساله و یك درخت سه ساله چه تفاوتی وجود دارد؟ بذر هر دو یكی است اما میوه درخت كهن سال تر، با ارزش تر است … شما باید روحی پاك داشته باشید … شما دارای چیز با ارزشی در درون خود هستید … آیا براستی شما از آدم بهتر هستید یا نه؟ پاسخ دهید؟
ما با انكار كامل خود میتوانیم بطور كامل یك شهروند پادشاهی بهشتی بشویم. آنهائیكه به تحصیلات خود میبالند به جائی نخواهند رسید … باید متواضع باشید و مثل كودكان خود را انكار كنید آیا متوجه منظورم میشوید؟… اتحاد چگونه ممكن است؟ نه پول، نه قدرت، نه دانش میتوانند به چنین امری نائل آیند … عشق خدا برترین چیز است … عشق خود به خود شكل نمیگیرد … اگر مفعولی وجود نداشته باشد عشق به جریان نمیافتد، حتی خدای قادر مطلق، قادر به انجام چنین چیزی نیست … عشق به معنای زیستن برای دیگران است … خدا نیز برای یافتن عشق باید خود را انكار كند. اگر خدا اینچنین باشد، شما چطور؟ آیا میخواهید اینگونه باشید یا نه؟ آیا دارای انجام این كار هستید؟ خدا براستی برای یافتن عشق در این مسیر گام نهاد …شما نیز باید توانائی انكار خود را داشته باشید … آیا در طی زندگی زمینی خود قادر به انجام این كار هستید یا نه؟
آیا خدا از انكار خود ناراحت است؟ … تمامی مشكلات به “من” ارتباط دارد به دیگر چیزها توجه نكنید … تنها راه برای یافتن خدا، دستیابی به كمال راه عشق راستین میباشد … آیا روح و جسم شما یكی هستند؟ آیا میتوانید خود را چهل بار انكار كنید؟ آیا وقتی كه به مقام شاهزاده و شاهدخت نائل آمدید، میتوانید خود را انكار كنید؟ اگر خدا خود را هزار بار یا ده هزار بار انكار كرده است شما باید بیشتر از او چنین كنید … “من” به كمال خدا كمك میكنم … زن و شوهر به كمال یكدیگر كمك میكنند … براستی اگر با خدا ارتباط نداشته باشید نزول كرده و نابود خواهید شد … كسانی كه سخنان مرا درك كرده و از آن تبعیت كنند، میتوانند به حوزهی آزادی راه یابند. كرهایها وقتی در انجام كاری با شكست مواجه میشوند، میگویند “خب اشكال ندارد” و آنقدر ادامه میدهند تا به پیروزی نائل آیند … اگر دو دشمن با هم ازدواج كنند آنگاه (در پیوند با یكدیگر) اجداد نوین پادشاهی بهشتی خواهند شد … سخن عیسی را در مورد عشق ورزیدن به دشمن بیاد آورید چنین عشقی میتواند بر دشمن غلبه كند …
آیا شاهد رویدادهای دنیای روح بودهاید؟ … چهار مقدس به دنیای روح به پائین به حوزه خود رفته و فعالیت خواهند كرد و بر این اساس شما شاهد تغییرات چشمگیری خواهید بود …
*** آنگاه پدر راستین از یكی از رهبران نهضت خواستند تا برخواسته و “هون دوك هه” اجرا كند. این هون دوك هه تحت عنوان “خدا والدین بشریت است” دربارهی آخرین گزارشات دكتر لی از دنیای روح در مورد وركشاپی بود كه به ۱۸۵ تن از رهبران مذهبی و مقدسین در دنیای روح ارائه شد. در طی این گزارش مقدسین و بزرگان مذهبی شركت كننده در وركشاپ هر كدام پیامهای كوتاهی ارائه دادند كه پیام ۶۰ نفر از آنان فرائت شد و سپس پدر راستین از شخص مركزی كره خواستند كه هرچه سریعتر تمامی گزارشات را بصورت یك كتاب منتشر كرده و در اختیار همگان قرار دهند. ایشان در بین گزارش اعلام كردند كه اگر ما دارای كشور الهی میبودیم بطور عمومی این گزارشات را به جهانیان ارائه میدادیم. از جمله مقدسین و بزرگان شركت كننده در وركشاپ در دنیای روح، دوازده حواری عیسی بودند. آنها یك به یك ابراز تاسف كردند از اینكه نادان و جاهل بودند … اشاره كردند كه در طی زندگیشان این اولین باری است كه با چنین حقایقی آشنا شدهاند … تعدادی اشاره كردند كه از “مسئولیت انسان” چیزی نمیدانستند و در این وركشاپ با آن آشنا شدهاند، همینطور با تاریخ پلیدی آشنا شدند، اینكه باور دارند به خاطر عدم انجام مسئولیتشان مشیت الهی به تعویق افتاده است. از مدرس و همچنین از پدر مون به خاطر ارائه این اصل با ارزش الهی تشكر كردند و همچنین ابراز تاسف كردند از اینكه مشكلات موجود در راه عیسی به پدر مون منتقل شده و او باید به این خاطر رنج و عذاب تحمل كند. آنها تاكید كردند كه براستی اصل الهی راهنمای بشر و برای زندگی بشر ضروری است و به همین خاطر از والدین راستین تشكر كرده و در برابر آنها سجده میكنند … همچنین اشاره شد به اینكه اصل الهی و موضوع سقوط را درك كردهاند و همینطور درك كردند كه چون مردم از “مسئولیت انسان” اطلاعی نداشتند همه چیز را به عهدهی خدا میگذاشتند … اكثرا اشاره كردند كه از شنیدن اصل الهی بسیار متعجب شدهاند و دوباره بطور جدی آن را آموخته و خودشان آن را به دیگران تدریس خواهند كرد …
پدر راستین در این بین اشاره فرمودند: شما بر روی زمین باید بهتر از پطرس و آنهای دیگر باشید، و باید مسئولیت خود را انجام دهید … چون دنیای روح را ندیدهاید از چگونگی آن اطلاع ندارید … شما نمیدانید كه چه زمانی به دنیای روح خواهید رفت …
بعد از آن بزرگانی چون ابراهیم، اسحق، موسی، داود، سلیمان، مارتین لوتر و غیره سخن گفتند و بطور عمومی هر كدام به اهمیت اصل الهی در زندگیشان اشاره نموده و اینكه بدنبال شنیدن اصل الهی زندگیشان بسیار تغییر كرده است و اینكه آرزو میكردند كه چه میشد اگر در زمان زندگیشان بر روی زمین با اصل الهی آشنا میشدند. سپس پدر راستین فرمودند: شما باید خدا را آزاد كنید، پس به خود اهمیت ندهید … در زمان آدم و حوا كشور وجود نداشت و همه اعضای یك خانواده بودند، درست بسان آب دریا (كه در هر گوشهاش) به تمامی دارای یك سطح میباشد، تمامی كشورهای دنیا نیز باید یكی شوند.
شما باید خود را فراموش كرده و به طور كامل ویتنس كنید، باید خودتان را بطور كامل در انجام این امر بگذارید، در این صورت دارای حوزه و كشوری سلطنتی خواهید شد … شما باید تا به آخرین لحظه مسئولیت تقبل نموده و آن را به انجام برسانید … شما باید تغییر كنید، ما بایستی تمامی مشكلات موجود را كاملا و یكباره حل و فصل نماییم. من خود دارای چنین خصوصیتی هستم … شما باید به تمامی خانوادهها و مردم شهادت دهید … وقتیكه آگاه هستید باید آن آگاهی را به مرحله اجرا در آورید … ویتنس كنید … نهضت هماهنگ براستی راه حل تمامی مشكلات را در دست دارد …
(عبارت هستی در زبان كرهای با حروف چینی، خانهای است كه از دو نفر شكل گرفته است.) پدر راستین با اشاره به این موضوع فرمودند: كه خانه جایگاهی است كه دو نفر یعنی شوهر و زن، یا والدین و فرزند یا برادر و خواهر در آن یكی میشوند. این افراد در روابطشان رابطه كروی بوجود آورده و آنگاه خدا میتواند در آن ساكن شود. خانهی هستی، جایگاهی است كه تمامی انواع روابط در آن بواقعیت در خواهد آمد. خانه شما براستی خانهای است كه افراد در آن یكی میشوند.
براستی برای دستیابی به نقطه مركزی در خانواده باید خدا را دوست بدارید … زن بدون مرد، هرقدر هم كه زیبا باشد نمیتواند به عشق نائل آید و بر عكس. هر دو – مرد و زن- برای یكدیگر بوجود آمدهاند … به تنهائی نمیتوان به عشق نائل شد، بلكه برای دستیابی به عشق باید دو نفر وجود داشته باشد … و این دو نفر باید نه در یك خط بلكه در دو خط موازی كنار هم قرار گیرند. در صورت قرار گرفتن بر روی یك خط (دو همجنس) یكدیگر را نابود خواهند كرد. آیا روح و جسم شما یگانهاند؟ آیا این دو در دو خط موازی هستند؟ هر چیزی باید موازی و بالانس باشد، درست مثل كفش كه اگر در حالت موازی و بالانس استفاده نشود بمرور زمان بد شكل و از بین خواهد رفت … اگر عشق وجود نداشته باشد دلیلی هم برای با هم بودن وجود ندارد … تنها چیزی كه میتواند خط موازی را وجود آورد عشق است … “ما به موازی مطلق نیاز داریم” (پدر راستین از همهی حضار خواستند تا این جمله را تكرار كنند.) وقتی كه دو نفر یكی شوند، آنگاه امید شكل خواهد گرفت …
/پایان/