شخصی که ندا و حکم الهی را دریافت کرده است با تلاش و کسب نتایج پاسخ می‌دهد و کسی که دستورات خدا را با نتیجه اجابت کند، به آزادی نائل می‌شود. ما آزادی واقعی را با انجام مسئولیت خود و دستیابی به نتایج بدست می‌آوریم. این چه نوع آزادی خواهد بود؟ کسی که به ندای وجدان گوش می‌دهد و مطابق آن عمل می کند، طبیعتاً آزاد است. پاسخگویی طبیعی به دستورات خدا کاری است که ما در دنیای وحدت قلب انجام می‌دهیم. ناجیان قبیله‌ای بهشتی، انسانهای آزاده‌ای هستند که آموزش دیده‌اند تا بلافاصله پس از شنیدن ندای وجدان دست به عمل بزنند.

وجدان برنامه اصلی قلب برای مدیریت من

وجدان برای من چیست؟ این من عمودی است که از طریق نسب خونی به والدین بهشتی متصل است. وجدان در درون من وجود دارد، که من است، اما من دیگری است. ماهیت عمودی است که از طریق نسب خونی به والدین بهشتی متصل است. وجدان در من زنده است و از جانب والدین بهشتی به من فرمان می‌دهد. از درون من، همراه با من نفس می‌کشد و در ناخودآگاه من به عنوان والدین، معلم و مالک من عمل می‌کند، تا مرا در تصمیماتی که باید بگیرم راهنمایی کند. (پیانگ هوا شین گیانگ ص 278) والدین بهشتی به من از طریق وجدان من نزدیک می‌شود و بدینسان در اعمالم مداخله کرده و آنها را کنترل می‌نماید.

هر انسانی دارای یک وجدان است. اگرچه انسان‌ها سقوط کردند، اما هنوز می‌توانند با گوش دادن به صدای وجدان خود بر خود مسلط شوند. وقتی به آن صدا گوش می‌دهند به آرامش می‌رسند. با این حال، هنگامی که آنها بر حرص و آز و امیال زمینی متمرکز می‌شوند، اگرچه ممکن است به چیزهایی بیرونی دست یابند، اما آرامش واقعی را از دست می‌دهند. وقتی وجدان به صدا در می‌آید و ما آن را نادیده می‌گیریم، آنچه از وجدان ما پنهان شده، نابود می‌شود. پس از آن، شخصیت ما بد و بدتر شده و چنان خوار می‌شویم که به سطح یک انسان حیوانی نزول می‌کنیم. هنگامی که تعادل بین جنبه های درونی و بیرونی به هم می خورد، مشکلات جدی صورت می‌گیرند. وجدان شنیده شده از طریق ندای درونی تنها صفت والدین بهشتی است که هنوز در انسانها باقی مانده است که به آنها کمک می کند با وجود سقوط به حضور او بروند، وجدان آن پیوندی است که آنها را به او مرتبط می‌کند. اگر چه انسانها سقوط کردند، اما اگر به صدای وجدان خود گوش دهند و مطابق با آن عمل کنند، می توانند بدون اشتباهات بزرگ، زندگی خود را بگذرانند. هر کسی که به صدای وجدان گوش داده و آنچه را که می گوید صد درصد عمل کند، می‌تواند والدین بهشتی را ملاقات کند. وجدان هم رشد می‌کند. وقتی اعمال نیک و درست انجام می‌دهیم، صفت والدین بهشتی که وجدان را هدایت می‌کند تحریک می‌شود که باعث رشد تدریجی آن می‌شود. در نتیجه، باعث می‌شود که قدرت عشق بر ما اثر بگذارد و ما را در مسیری که به بازسازی ماهیت اصیل ما منتهی می شود، هدایت نماید. بهترین راه برای تسلط بر خود، این است که مطابق با وجدان خود زندگی کنیم. در واقع، ریشه وجدان از صفت والدین بهشتی آغاز شد. وجدان همان نفس عمودی است که از طریق نسب خونی اصیل به والدین بهشتی متصل است. (سخنان پدر راستین اول فوریه 1998)

وجدان واسطه صفتی است که از والدین بهشتی برای من فرستاده شده و نقش آن در وجود من شبیه به نقش یک سیستم عامل اولیه ذخیره شده در رایانه است. نقش دریافت اطلاعات ارسالی از دفتر مرکزی و انتقال آن به من را ایفا می‌کند و زمانی که ویروسی از بیرون قصد تهاجم دارد، برای من یک سیستم دفاعی ایجاد می‌کند تا بتوانم به جایگاه اولیه خود برگردم. اگر از وجدانی که والدین بهشتی به عنوان نماینده خود برایم فرستاده به خوبی استفاده کنم، همیشه می‌توانم به سوی او پیشروی کنم. وقتی زندگی‌ام را با تمرکز بر وجدانم گسترش می‌دهم، والدین بهشتی می‌خواهد تا همیشه با من در ارتباط باشد. به همین دلیل است که وجدان نقش قطب نما را ایفا می‌کند که برای یافتن راه من به سوی والدین بهشتی ضروری است. (پیانگ هوا شین گیانگ ص 278) تصمیم گیری در مورد برنامه روزانه من پس از شنیدن صدای وجدان و اجرای کامل آن، راه تسلط بر نفس من است. با این حال، اگر به جای گوش دادن به ندای وجدان، به دنبال ارضای خواسته‌های بدن جسمی خود باشیم، اگرچه ممکن است بدن ما در ابتدا آن را دوست داشته باشد، اما بمرور هر چه عمیق تر در دامی متمرکز بر خودمان می‌افتیم. احساس مسئولیت در ما کاهش خواهد یافت و خود را به جایی که راحتی‌ها و خواسته‌های بدن جسمی هدایتگر آن هستند، سوق خواهیم یافت. در نتیجه حتی روح ما خسته شده و نمی‌توانیم آزادی واقعی را احساس کنیم. به همین دلیل است که ما باید طوری زندگی کنیم که بر اساس ندای وجدان خود رفت و آمد، خوردن و خوابیدن، دوست داشتن و نداشتن را  بکار ببندیم. با انجام چنین چیزی، خود به خود می‌توانیم به یک فرد آزاد تبدیل شویم و بر خود مسلط شده و به وحدت جسم و روح دست پیدا کنیم. پدر راستین فرمودند: “در زندگی خود باید صرف نظر از هر شرایطی، جسم و روح خود را متحد کنید. وقتی برای اولین بار تصمیم گرفتم که در مسیر الهی گام بردارم، با تصمیمی جدی با این شعار شروع کردم: «پیش از اینکه به دنبال تسلط بر کائنات باشید، ابتدا به تسلط بر خود دست یابید. (پیانگ هوا شین گیانگ ص 88)

وقتی به صدای وجدان توجه کنیم و به آنچه می گوید به وضوح گوش داده و زندگی کنیم که در آن کاملاً از آن صدا اطاعت کنیم و آنچه را که به ما می‌گوید عمل کنیم، روح و جسم ما به طور قطع یکی می‌شوند و ما در همنوائی با ندای الهی زندگی خواهیم کرد. بنابراین، ما وحدت روح و جسم را تجربه خواهیم کرد. (پیانگ هوا شین گیانگ ص 88) پس چگونه می‌توان صدای وجدان را شنید؟ این چیزی است که فقط خود ما می‌توانیم احساس کرده و بدانیم. ناجی قبیله‌ای بهشتی که در جایگاه قبل از سقوط، تولد دوباره یافته است، می تواند حسی را ایجاد کند که با آن می‌تواند ندای وجدان را بشنود. ناجیان قبیله‌ای بهشتی باید به صدای وجدان گوش داده و بر اساس آن عمل کنند، و اینگونه خود را از شر طبیعت سقوط کرده خلاص نموده و اهل الوهیت شوند. اگر عمل بر طبق ندای وجدان راهی برای تسلط بر خودمان است، سلطه بر خود از پایبندی به وعده‌هایی که به خودمان می‌دهیم آغاز می‌شود.

ناجیان قبیله ای بهشتی در زیستن براساس ندای وجدان آزاد می‌شوند. اگر چنین نکنند، اعمالشان آنها را محبوس خواهد ساخت. در دنیای سقوط کرده مواردی وجود دارد که افراد وجدان خود را فریب داده و می گویند با این کار آزاد می‌شوند. با این حال، زندگی با فریب وجدان فقط ما را پریشان ساخته و به ناسازگاری وا می‌دارد. هنگامی که ما وجدان خود را فریب می‌دهیم، نمی‌توانیم به صدای اصیل خود گوش داده و تمامی تصمیماتمان را بر اساس گفته‌های دیگران اتخاذ خواهیم کرد.

کلید تبدیل شدن به یک فرد براستی آزاد

ریشه آفرینش والدین بهشتی چیست؟ ریشه آفرینش برنامه کار او است که در آن نقش والدین بهشتی و نقش انسان در تحقق رویای والدین بهشتی گنجانده شده است. ما آن برنامه کار خلقت را اصل آفرینش می‌نامیم. اصل آفرینش سه چیز را به ما می‌آموزد. اول، توضیح می‌دهد که چرا خداوند مخلوقات و انسان را آفریده است. دوم، توضیح می‌دهد که او چگونه قصد داشت تا انسانها کامل شده  و می‌خواست آنها چه کاری انجام دهند. ثالثاً، به ما می‌گوید که وقتی انسان به کمال رسید، چه دنیایی پدیدار می‌شود.

پس ارزش برنامه کار آفرینش و والدین بهشتی چه خواهد بود؟ در هنگام ترسیم طرح و برنامه کار خلقت، والدین بهشتی در جایگاه طرف فاعلی بود. در فرآیند تکمیل آن طرح، او می‌توانست در صورت تمایل تغییراتی ایجاد کند. با این حال، هنگامی که طرح آفرینش به پایان رسید، به چیزی تبدیل شد که حتی خود والدین بهشتی نیز قادر به تغییر آن نبود، زیرا به اصل، نظم و فرمولی تبدیل شده بود که حتی او نیز باید به طور مطلق آن را رعایت می‌کرد. بنابراین، طرح و برنامه کار آفرینش طرف فاعلی مطلق والدین بهشتی شد. ماهیتی که اصل آفرینش در ابتدا حتی قبل از انسان در مورد او اعمال می‌شود، والدین بهشتی است. او آمد تا در موقعیت طرف مفعولی مطلق در مقابل طرحی که خودش بوجود آورده بود بایستد. نمونه هایی از این اصل را نیز می‌توان در دنیای انسانها یافت. زن و شوهر قبل از اینکه پدر و مادر شوند، برای بچه دار شدن برنامه ریزی می‌کنند. والدین می توانند تصمیم بگیرند که بچه دار شوند یا نه. بنابراین آنها می توانند قبل از بچه دار شدن از حق طرف فاعلی مطلق استفاده کنند. با این حال، به محض اینکه آنها بر اساس طرح مورد نظرشان بچه دار می شوند، در دنیای سقوط کرده، والدین نمی‌توانند برنامه را تغییر دهند. بعد از آن همه چیز برای رشد و نمو بچه ها انجام خواهد گرفت.

در زمانی که والدین بهشتی برنامه کار آفرینش را ترسیم کرد، هیچ موجودی در دو دنیای روح و جسم وجود نداشت. این طرح، وعده، تعهد و قانون خود ساخته والدین بهشتی است. هیچ کس نبود که چیزی بگوید، حتی اگر وقتیکه به آن وعده عمل نکند. با این حال، اگر او  وعده‌اش را زیر پا می‌گذاشت، خود والدین بهشتی، روح بنیادینی را که با آن اساس، نظم و قانون خوبی را تاسیس کرده بود، نقض می‌کرد. به عبارت دیگر، اگر والدین بهشتی مطلقاً کامل، نظم و قانون خوبی را زیر پا بگذارد، به این معنی است که روح آنها از همان ابتدا در طرح اولیه قرار نگرفته بود و او نمی‌توانست به عنوان والدین کامل ظاهر شود و هر آفریده‌ای که روح آن نظم و قانون در آن برقرار نباشد، به‌عنوان موجوداتی پا به عرصه وجود می‌گذارد که نمی‌تواند از آن قانون و نظم پیروی کند. بنابراین، نقض نظم و قانونی که خود او وضع کرده است، جایز نیست. به این دلیل که اصل آفرینش بر اساس معیار اعلامیه‌ای مطلق، کامل، بی عیب و تغییر ناپذیر آغاز شده است.(تفسیر اصل الهی ص 106)

معنای وفای به عهد با خود چیست؟ صرف نظر از سختی‌ها و رنج‌هایی که والدین بهشتی با آنها روبه‌رو می‌شوند، بواسطه تسلط بر خود است که او می بایست به اصل آفرینش پایبند باشد. تنها زمانی که او به قولی که به خود داده است عمل کند، تسلط بر خود والدین بهشتی می‌تواند الگوی طرفهای مفعولی او شده و اقتدار او بتصویر کشیده شود. ما باید به قولی که به خودمان می‌دهیم عمل کنیم، حتی اگر کسی نباشد که تماشاگر باشد. به همین دلیل است که والدین بهشتی از مبدأ وجدان شروع کردند. از آنجا که او مجبور بود به عهد خود عمل کند، والدین بهشتی حتی وقتی دید پسر و دختر محبوبش از میوه معرفت خوب و بد خورده و سقوط کردند، به خاطر حفظ مطلق بودن و کمال مطلق اصل آفرینش قادر به دخالت نبود. انسان‌ها باید دوره رشد را پشت سر گذاشته و با ایفای مسئولیت خود، اقتدار تسلط بر مخلوقات را به دست می‌آوردند و دخالت والدین بهشتی مانع از کمال انسان می‌شد. به همین دلیل است که والدین بهشتی حتی زمانی که در موقعیتی چنان مملو از اندوه غیرقابل تحمل قرار داشت، که گویی دو برابر خم شده، استخوان‌هایش ذوب شده و میلیونها قطعه قطعه می‌شد، بر اساس اصل آفرینش تسلط بر خود را به اجرا درآورد.

برای پدر راستین چگونه بود؟ او ندای خدا ​​را وقتیکه 16 ساله بود، شنید. او فرمان خدا ​​را چنین دریافت کرد: «مردم جهان را که از دودمان سقوط کرده به عنوان یتیمان بی پدر و مادر متولد شده‌اند و هزاران سال سرگردان بوده‌اند را نجات بده و آنها را با خود بازگردان.” (پیانگ هوا شین گیانگ ص 283) پدر راستین این فرمان بهشتی را به معنای رهایی والدین بهشتی، نجات بشریت و تحقق جهانی صلح دائمی تعبیر نموده و متعهد شد تا آن را به انجام برساند اگر چه تحت فشار قرار گرفت تا در طی زندگیش تا پرتگاه مرگ و زندگی به پیش برود. آن وعده چیزی بود که فقط خود پدر راستین می‌دانست. پدر راستین این قول را تحت قانون وجدان در خود بایگانی کرد. در حالی که به صدای منعکس شده والدین بهشتی از آن وجدان گوش می‌داد، مسئولیت خود را به انجام رسانید و به عنوان فردی آزاد زندگی کرد.

برای مادر راستین چگونه بود؟ او از دوران جوانی چنان زندگی‌ پیش گرفته بود که در آن مسائل را رو در رو با والدین بهشتی در میان می‌گذاشت. با شنیدن کلمه “پدر”، اولین کسی که به فکرش افتاد، والدین بهشتی بود. او این تصمیم را گرفت و به خودش قول داد، “من در طول عمرم از طریق غرامت به دوره بازسازی پایان خواهم داد.” و به این قول وفا کرد. البته این آخر ماجرا نبود. در سومین سالگرد سانگ هوا پدر راستین، او محتوای قول خود را اعلام کرد.

شما که امروز در اینجا گردهم آمده‌اید، چه می‌خواهید به پدر راستین بگویید؟ می خواهم به او بگویم: «پدر، از این به بعد نگران نباش. ما به هر قیمتی مسئولیت خود را انجام خواهیم داد. بنابراین، پدر دعا می‌کنم که با آزادی و سربلندی در موطن اصیل جاودانه زندگی کنی و مایه تسلی خداوند والدین بهشتی ما باشی که تاکنون تنها بوده است.» (سخنان مادر راستین در سومین سالگرد عروج پدر راستین – 30 اوت 2015)

مادر راستین وعده خود را به تمام بهشت و زمین اعلام کرد. او برای وفای به وعده، در خط مقدم کار می کند، حتی در حال حاضر که ما صحبت می کنیم، با کلمات غیرقابل بیانی که در قلب او وجود دارد. او برای مشیت الهی کار می‌کند نه تنها به این دلیل که به خدا ​​وعده داده است، بلکه به این دلیل که به خودش قول داده است. مادر راستین اکنون در تلاش است تا این وعده را عملی نماید. برای اینکه به قولی که در سومین سالگرد عروج پدر راستین داده بود، وفا کند که مسئولیت تحقق مشیت را بر عهده خواهد گرفت، حتی تا دیروقت شب کار می‌کند. مسئولیت در راستای عملکرد وجدان است و با تحقق وعده‌ای که به خدا ​​داده است، می‌تواند آزاد شود.

بهترین راه برای اجرای تسلط بر خود، کشتن نفس است. معنای آن کشتن مفهوم من است، با فروگذاری خود و فراموش کردن برای زندگی مطابق با طرحی که والدین بهشتی به ما نشان داده است. برای عمل به قولی که به خودمان داده‌ایم، باید به فروگذاری ادامه داده و فراموش کنیم. فرق ناجی قبیله‌ای بهشتی با خانواده های برکت گرفته معمولی چیست؟ این است که ناجیان قبیله ای بهشتی طرحی را که در میانه راه به والدین بهشتی وعده داده بودند تغییر نمی‌دهند. چون آنها می‌دانند که این کلید شباهت به والدین بهشتی و والدین راستین و پرورش وجدان از طریق مسئولیت پذیری و آزاد شدن است. ما به طرحی نگاه می‌کنیم که به خاطر سقوط به خطا رفت، و افرادی که هنوز می‌توانند راهی را که باید در آن گام بردارند، پیدا کنند، واقعاً افراد شادی هستند. پس مردمی که راه ناجیان قبیله‌ای بهشتی را طی می‌کنند چگونه باید زندگی کنند؟ مادر راستین می‌گوید: «ما فقط یک هدف داریم. مسیر ما مشخص شده است. ما فقط یک راه داریم که باید آن را دنبال کنیم. خدا با من، با مادر راستین است. پس، از این به بعد چگونه می‌خواهید زندگی کنید؟» (سخنان مادر راستین-15 دسامبر 2017)

آنچه او در واقع می پرسد این است: «آیا شما معتقدید مشیتی که از طریق مادر راستین انجام می شود بدون شکست تحقق خواهد یافت؟ آیا معنی آن مشیت را دانسته و با ما همکاری می کنید؟» او همچنین می‌گوید: «در پیشروی به سوی هدف مشیت الهی، نگران نباشید که آیا می‌توان به آن رسید یا خیر. این مسئولیت من به عنوان فردی است که آن هدف را اعلام کرده است. کاری که باید انجام دهید این است که در مکان‌های خود بمانید و مأموریت ناجی قبیله ای بهشتی را انجام دهید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که مسئولیت خود را انجام دهید.» او می‌گوید از این به بعد باید به وضوح تشخیص دهیم که مأموریت ما چیست و به ما می‌گوید: «شما باید برای آن برنامه ریزی نموده و نگران باشید که چه زمانی باید آن را اجرا کنید.» او همچنین از ما می‌خواهد که انسان‌های براستی آزاده‌ای شویم که با انجام مأموریت‌مان، رنج‌های جسمانی ما‌ به شادی قلبی ختم خواهد شد.

در پایان، برای ناجیان قبیله‌ای بهشتی، تمامی بخش‌های مشیت الهی به یکباره انجام می‌شوند: بازسازی اقتدار پسر ارشد از طریق همچرچ، بازسازی اقتدار والدین در عصر ناجی قبیله‌ای، بازسازی سلطنت در عصر همچرچ، هون دوک هه و بازسازی قلمرو خانواده ملکوتی در عصر ناجی قبیله‌ای بهشتی. اگر چه خانواده‌های برکت گرفته مركزی در زمانی كه آن بخش‌های مشیت الهی در گذشته در جریان بود، قادر به بازسازی اقتدار پسر ارشد، بازسازی اقتدار والدین، بازسازی سلطنت و بازسازی قلمرو خاندان ملکوتی نبودند، برکتی دریافت کرده‌اند که با آن هنوز می‌توانند در عصر هویت زمانی مشیت شده نهایی پیروز شوند.

بنابراین، ناجی قبیله‌ای بهشتی باید وجود روحی خودشان را از طریق دعاها و جانگ سانگ بی پایان و زیستن براساس عشق راستین بررسی کنند. ما باید شخصیت خود را کامل نموده تا به شخصیت الهی نائل شده و وجود روحیمان را در درخشان ترین شکل ممکن نمایان سازیم. ما همچنین باید عشق والدین بهشتی را که هر روز به ما عطا می‌شود احساس نموده و بطور کامل بر خودمان مسلط شویم. ما باید عشق را بر اساس وجدان گسترش داده و فرزندان قابیل و فرزندان هابیل را با عشق راستین در آغوش بگیریم و در نتیجه قلب والدینی را کامل کنیم. پس از آن، قلب والدینی که ما تجربه کردیم و قلب والدین بهشتی می توانند بهم پیوسته و والدین و فرزندان اصیل می‌توانند در جایگاه هیوجانگ با هم یکی شوند.