برگزیده گفتار پدر راستین (از کتاب راه اتحاد)
هدف مذاهب
… جسم انسان تحت تهاجم حوزه سقوط قرار گرفته است اما روح تنها از یک راه پیروی میکند. مردم در این دنیای مادی بیشتر نگران نتیجه هستند. با این همه ما در مراحل تلاش برای انجام پلیدی، احساس اضطراب داریم. وقتیکه دست به پلیدی میزنیم، تمامی دستاوردهایمان از بین میروند. روح ما همواره سعی دارد در اعمال جسمی ما دخالت داشته باشد اما در پایان توسط جسم تحت تسلط قرار میگیرد …
چرا خدا مذاهب را بوجود آورد؟ برای دادن شکوه و برکت به شما چنین کرد. اما دریافت آن آزاد و مجانی نیست، ما بایستی شرطهائی برای وقف زندگیمان بیشتر از حتی یک پادشاه برپا کنیم. ما در نتیجه تاسیس چنین شرطهائی شکوه و برکات خدا را دریافت خواهیم کرد. اگر یک زندگی براساس دعا را پیش گرفته باشید چنین چیزی را درک خواهید کرد. از طریق یک زندگی براساس دعا انرژی عظیمی دریافت خواهید کرد. مردم با چنین انرژی حتی قادر هستند دنیای روح را مشاهده کنند.
رویای خدا این است که مردم به حوزه ایدهآل واقعی نائل آیند و مشیت برای انجام آن را متمرکز بر مذاهب بوجود آورد. خدا ذات اصیل ما را تحریک کرد تا دارای میل برای نیل به چنین حوزهای باشد. خدا میخواست تا با مردم در ورای حوزه واقعیتها مرتبط شود و این هدف اصلی مذهب است. به همین خاطر، شهدا در هر مذهب در چنین مسیری پیش میرفتند حتی زمانیکه پاهایشان قطع میشد. آنها حتی در پایان زندگیشان، از یک احساس فوقالعادهای برخوردار بودند که در ورای احساسات واقعی بود. مردم در چنین مسیری بایستی قدرتشان را هشت برابر هر کس دیگری کنند. آنها به خدا ملازمت کرده نیرو گرفته و بدن جسمیشان را به زانو درمیآورند.
مذهب امیال دنیوی بدن جسمی فرد و امیال فرد بعنوان یک ماهیت اجتماعی را انکار میکند. به این دلیل، مذاهب پاک تمامی چیزهای مادی را انکار میکنند. مذهب به معنای انکار خورد و خوراک، خواب، امیال جنسی و هر چیز دیگری است که شما خواهان آن هستید. در اصل انسان بایستی خورده، خوابیده و یا امور دیگر را انجام دهد. اما تا به حال، آن امیال ما را به مرگ سوق دادهاند، به همین خاطر بایستی آنها را انکار کنیم. با یک بمب اتمی بدن جسمیمان را منفجر کنیم! آن را خرد کرده و به طور کامل به زانو درآورید. بدن جسمی میخواهد که مورد احترام قرار گرفته و یک زندگی راحت و بیدردسر را پیش گیرد. اما ما بایستی تمامی خواستهای جسمی را تحقیر کرده و چیزهای سخت، دشوار و نامرادیها را دوست بداریم. بدن جسمی مقام والا را دوست داشته و میخواهد تنها نگران خودش باشد. ما بایستی چنین طبیعتی را نابود کرده و بدن جسمی را پایین کشیده، متواضع شده، به دیگران خدمت کرده و فداکاری کنیم. مردم در طول تاریخ برای تحقق چنین هدفی به مذهب نیاز داشتهاند…
ضرورت وحدت یک قلب در زندگی ما
وحدت یک قلب به معنای ایجاد اتحاد با قلبی واحد و یگانه است. هر کسی که میخواهد به چنین چیزی نائل شود و هر دولت، کشور، سازمان و هر فردی که میخواهد سیستم و برنامهای را عملی کند، نمیتواند بدون اتحاد روح و جسم آن را به انجام برساند. وحدت یک قلب بطور مطلق در مراحل تلاش برای نیل به هدف در زندگیمان ضروری است، چه در زندگی روزانه، چه در دوره یک سال، چه در تمامی عمرمان و یا حتی در تمامی طول تاریخ فرد نمیتواند یک هدف را به انجام برساند وقتیکه از صبح تا شب دارای دو فکر است. به محیط و جامعه خود نگاه کنیم، آیا دارای وحدت یک قلب هستند؟ میدانیم که اینطور نیست… ما بایستی صبحگاه، در تمامی طول روز و شبانگاه، همینطور در تمامی دوران جوانی، میانسالی و پیری دارای یک فکر باشیم. وقتیکه فرد یک کاری را با یک فکر آغاز میکند مراحل را در یک جهت هدایت کرده و با یک فکر نتایج را در طی یک دوره طولانی آماده میکند، هدف آن فرد باشکوهتر و بزرگتر است. ما بایستی دارای یک فکر باشیم.بدون یک فکر نمیتوانیم به هیچ هدفی دست پیدا کنیم. وقتیکه به دنیا نگاه میکنیم، متوجه میشویم که خدا نه با دو فکر بلکه با یک فکر دنیا را آفرید. برای تحقق یک هدف، میبایست با یک فکر آغاز کرده و با یک جهت از مراحل طی طریق کنیم …
راه برای تسلط بر بدن جسمی و ایجاد
در اصل انسانها از خدا متولد شدهاند اما اکنون دارای دو مالک و صاحب هستند. داشتن دو صاحب یعنی چی؟ معنایش این است که نسب خونی ما تغییر کرده است. اولین ماموریت زندگی مذهبی نیل به اتحاد روح و جسم متمرکز بر چه چیزی است؟ متمرکز بر خواست خدا و عشق خدا! ما بایستی با روحمان بر جسم خود غلبه کنیم. مذاهب غلبه بر جسم را آموزش میدهند.
نخستین راه برای اتحاد روح و جسم چیست؟ بزانو درآوردن بدن جسمی، ضربه زدن به بدن جسمی، و انکار کردن تمامی امیال بدن جسمی است! تا چه حدی باید انکار کرد؟ بطور کامل انکار کردن، تا به حد مرگ انکار کردن. به این ترتیب منطق ضد و نقیضی که عیسی مطرح کرده بود اینجا خود را نشان میدهد. اگر ما بدن جسمی خود را به زانو درآورده و تنها از امیال روحی پیروی کنیم، نمیتوان (نیاز نفسمان) خود را برآورده کنیم. به عبارت دیگر، وقتی سعی داریم تا امیال بدن جسمی را از بین ببریم، روحمان احیا میشود. اگر تنها بر امیال جسمی تمرکز کنیم، خواهیم مرد. به همین خاطر عیسی میگوید، کسی که در پی حفظ زندگیش است، آن را از دست خواهد داد، و کسی که میخواهد زندگیش را به خاطر من فدا کند آن را بدست خواهد آورد …
… زندگی مذهبی با انکار تمامی روابط با بدن جسمی آغاز میشود. در مطالعه کتابهای مقدس آیا میتوانید آیاتی درباره غذای خوب خوردن و یک زندگی راحت داشتن پیدا کنید؟ امکان ندارد که بتوان چنین راهنمائیهائی را یافت. مذهب به ما میآموزد تا خدمت کنیم، فداکاری کنیم، مهربان و متواضع باشیم. به همین خاطر، مردم مذهبی تا حد به خطر انداختن زندگیشان برای خاطر دیگران دعا میکنند. بدن جسمی خود به تنهائی نمیتواند چنین کند. ما در چنین مسیری بدن جسمی را به زانو درمیآوریم. روح و جسم وقتیکه از نیرو و قدرتی برابر برخوردار باشند، با یکدیگر میجنگند. وقتیکه روحتان بتواند بر بدن جسمیتان که برای چند ماه تقویت میکردید، غلبه کند، آنگاه حتی وقتیکه بدن جسمیتان قویتر شود، بطور عادی از بدن روحیتان پیروی خواهد کرد. وقتیکه به چنین سطحی نائل شوید، احساس خواهید کرد که با حمایتهای الهی تمامی نقشهها و برنامههایتان به خوبی پیش میروند. آنگاه پیش گرفتن روش زندگی گذشته برایتان دشوار خواهد بود.
… وقتیکه روح و جسمتان از قدرتی برابر برخوردار باشند، با یکدیگر خواهند جنگید. آیا فکر میکنید که کودکان مهد کودک میتوانند با قهرمانان جهان بجنگند؟خیر امکان ندارد. فاصله زیادی بین آنها وجود دارد. بنابراین، دومین راه برای تسلط بر بدن جسمی، تقویت روح ما است. (به خاطر داشته باشیم که) تنها دو راه برای تسلط بر بدن جسمی وجود دارد. ما برای تقویت روح، به شرطها و فداکاری قلبی نیاز داریم. وقتیکه تمامی انرژی خود را فدا کنیم دروازهها به روحمان گشوده خواهند شد. و با گشایش دروازهها قدرتی عظیم و بینهایت را جذب میکنید. در آن صورت هیچ مشکلی با بدن جسمیتان نخواهید داشت. شاید متوجه چنین چیزی نشوید. اگر قدرت روحی شما سه برابر شود، مشکلی در تسلط بر جسم نخواهید داشت. شما باید با تحکیم قدرت روحیتان، بدن جسمی خود را هدایت کنید. و این به معنای آن است که چندبار در زندگی مذهبی و با ایمان خودتان شرط برپا کردهاید. شاید به عبارت ”نائل آمدن به روشنگری روحی“ برخورد کردهاید. اگر شما به روشنگری روحی نائل شوید، قدرت عظیمی در روحتان تزریق خواهد شد. آنگاه وقتیکه از امیال بدن جسمیتان پیروی کنید، بیمار خواهید شد، حتی فکر کردن به آن احساس بدی به شما خواهد داد. وقتیکه فرد به روشنگری روحی دست یافته باشد، روح دارای قدرت روحی عظیمی خواهد شد، و به این ترتیب، بدن جسمیاش بطور اتوماتیک از امیال روح پیروی خواهد کرد. تنها از طریق این دو روش میتوان بر بدن جسمی تسلط برقرار کرد. ما بایستی این موضوع را بخوبی درک کنیم.
این استراتژی خدا برای غلبه بر بدن جسمی بوده است. این امر از تعالیم اساسی مذاهب تا به این زمان بوده و نهضت هماهنگ نیز از همین اصل مشابه پیروی میکند. این یک راه پیشرفته در زندگی بشر است. بعبارت دیگر، این امر برای نیل به جایگاه پسر و دختر خدا توسط هر فردی متمرکز بر عشق راستین خدا است. وقتیکه به چنین جایگاهی نائل میشویم عشق یگانه خدا را دریافت خواهیم کرد. به همین خاطر بودا گفت: ”در تمامی بهشت و زمین تنها من زندگی میکنم.“ معنایش این است که هیچکسی توان برابری با حوزه اختیار او را ندارد. وقتیکه فرد به جایگاه باشکوهش نائل میشود، ارزش باشکوه خود را تحسین کند. بعبارت دیگر، او میتواند فردی شود که بطور مستقیم عشق خدا را دریافت خواهد کرد. چنین فردی میتواند هر چیز یا همه چیز مرتبط با آفرینش خدا را به ارث ببرد. بنابراین، او میتواند درباره خودش بگوید که چقدر با ارزش و باشکوه است. راه برای نیل به این جایگاه، راه اصیل بشریت در زندگی در حوزه عشق خدا است. (کتاب راه اتحاد جلد یک ص 207-212)
و ما باید به چنین جایگاهی نائل شویم:
… طبیعت الهی و زندگی انسان از فرزند خدا بودن او سرچشمه گرفته است. ارزش انسان از برخورداری از طبیعت الهی مشابه با خدا میآید. اگر فردی به دیگری آسیب برساند، مثل این است که به خدا آسیب رسانیده است. اگر فردی دیگری را دوست بدارد مثل این است که خدا را دوست داشته است. هر انسانی توسط خدا بعنوان یک ماهیت منحصر بفرد راستین آفریده شده است. زندگی انسان به عنوان بهترین تجلی واقعی خدا، مثل خدا ابدی است. (کتاب راه اتحاد – جلد دوم ص 92)