برگزیدهای سخنان پدر مون در تور سخنرانی چهار شهر،نیویورک، واشنگتن، شیکاگو، لوس آنجلس در آمریکا در روزهای 25 تا 28 ژوئن 2005
رهبران محترم، نخستین خصوصیت حقیقت چیست؟ اولین خصوصیت، ابدی و تغییرناپذیر بودن آن است. اگر رورند مون براستی نجات دهنده، مسیح و سرور در ظهور دوباره و والدین راستین است، که با مهر الهی برای ابلاغ حقیقت بهشتی بر روی زمین آمده تا بشریت را از دنیای سقوط کرده نجات بدهد، تعالیم او بایستی چه در چهل سال پیش و چه در این زمان، مشابه و تغییرناپذیر باشند.
همانطور که شنیدهاید، من یک فراخوان الهی در سن 16 سالگی دریافت کردهام و تمام زندگیام را برای تحقق خواست خدا بر روی زمین و نجات بشریت وقف کردم. تعالیم من از فلسفه و شناخت من نشات نگرفته است. چه پنجاه سال پیش و چه در این زمان و یا در آینده، هر کلامی که از دهان من خارج میشود، کلام خدا و حقیقتی است که بایستی برای ابدیت حفظ شده و از جانب بشریت به مرحله اجرا درآید. حتی اگر تمامی ساکنین روی زمین با من مخالفت کنند، با این حال، کلام من چیزی جز حقیقت تغییرناپذیر و ابدی نخواهد بود.
بنابراین، همانطور که متن دعای مرا در 47 سال پیش آموختهاید، بایستی روح و قلبتان را گشوده و قلب خدای والدینی را احساس کرده و صدای او را که در عمق وجودتان زنگ میزند، بشنوید. شما نبایستی خواست و عشق باشکوه خدا را که باعث شد بدنبال ترک آمریکا، به اینجا برگردم، هرگز فراموش کنید.
یک لحظه و تمامی زندگی
خانمها و آقایان، اگر به تمامی دوره زندگی خود توجه کنیم، متوجه میشویم که قرار است ما در عشق بدنیا آمده، در عشق رشد نموده، در عشق زیسته و در عشق بمیریم. به همین خاطر بایستی به خاطر تولدمان، زندگیمان، مرگمان و همه چیز قدردان باشیم. شما از زمان تولدتان پا به جایگاهی میگذارید که در آن در زندگی والدینتان سهیم میشوید. به عبارت دیگر، شما عضوی از آن زندگی میشوید. از آنجائیکه بواسطه عشق والدینتان متولد میشوید، بیرق عشق والدین خود را حمل میکنید. قرار است که با پیروی از این بیرق، تمامی زندگی خود را سپری نموده و این بیرق را به خاطر والدین و برادران و خواهرانتان به اهتزاز درآورید.
کسانی که لحظهها را از دست میدهند قادر نخواهند بود تا از چیزهای با ارزشی برخوردار شوند. در یک لحظه است که پیروزی تعیین میشود. پیروزیهای تاریخی و پیروزیهای جهانی در یک لحظه تعیین میشوند. از اینرو، کسانیکه در زندگی روزانه خود، ارزش بیکران هر لحظه را احساس میکنند، مردم بزرگی هستند. آنها میتوانند مقدس بوده و راه پسران و دختران الهی نیز از این امر مستثنی نیست.
از این نقطه نظر، مسئله مهم این است که چطور میتوانیم رابطه خود را با خدا هر روز و هر ساعت حفظ کنیم؟ قبل از داشتن آرزو برای تحقق خواست خدا و ظهور کشور خدا، باید از خود بپرسیم که ما در زندگیمان تا چه اندازه با خواست خدا همراه هستیم؟
اگر به تاریخ مشیت الهی نظر بیافکنیم، متوجه میشویم کسانیکه مرتکب اشتباه شدند، در طی ده یا بیست سال نبود که چنین کردند، بلکه اشتباه آنها در یک لحظه اتفاق افتاد و نتیجه یک لحظه اشتباه، به نتایجی در طی هزاران سال انجامید که مسبب شکلگیری مشقات بسیار در مسیر پرداخت غرامت و گیر افتادن ملتهای بسیار در منجلاب ویرانی شد. ما از این نکته بایستی بفهمیم که هر لحظه زندگیمان چقدر ترسناک است. بدون این یک لحظه، پادشاهی بهشتی ابدی نمیتواند وجود داشته باشد. آغاز ابدی نه در زمان مرگ من، بلکه در زمان درک من از خواست خدا شروع میشود. یک روزنه یا جهش حتی در یک لحظه، باعث منحل شدن ابدیت میشود.
از اینرو، مردم با ایمان ممکن است که خواب ابدیت را ببینند، اما مسئله مهمتر این است که چطور میتوان پلیدی را نابود کرد و خوبی را در زندگی روزانه به مرحله اجرا درآورد. به عبارت دیگر، چیزی را که مردم با ایمان امروز باید از آن ترس داشته باشند، نه ترس از قضاوت در آخر زمان، بلکه این سوال است که چگونه یک لحظهای را که در زندگی روزانه با آن روبرو میشوند، با خواست خدا همراه کنند، یعنی به جایگاهی نائل شوند که در آن مصمم هستند با خواست خدا به پیش بروند.
راه زندگی ما
خانوادهها، جوامع، کشورها و دنیائی که در آن زندگی می کنیم، محیطی مناسب را برای من فراهم نمیکنند، به همین خاطر است که ما در عبور از تقاطع خوبی و پلیدی با انواع مشکلات روبرو هستیم. پیروزی در زندگی روزانه، تقلا و کشمکش با محیط اطراف را میطلبد. براساس تجربههایمان، ما اغلب اوقات در انجام صد در صد برنامهریزیهای صبحگاهیمان شکست میخوریم. بعلاوه هر چه وسعت محیط ما بزرگتر میشود، ما به تعهد و نیروی محرکه بیشتری برای هدایت امور زندگی روزانه به سوی پیروزی نیاز داریم، که چنین روزهایی به ماه، سال و سرانجام تمامی عمرمان تبدیل میشوند.
خانمها و آقایان، هیچ یک از ساکنین روی زمین نمیتوانند به ورای زمان و مکان بروند و در طول تاریخ هم چنین بوده است. افراد، خانوادهها، قبایل، ملتها، کشورها، و دنیا همه در درون حوزه زمان در حرکت هستند. مردم دارای اهدافی هستند که باید به آنها دست پیدا کنند و به مدت ده سال، بیست سال و یا تمامی عمرشان برای نیل به آن هدف دوندگی دارند. هر چه هدف بزرگتر باشد، تعهد درونی نیز بایستی بزرگتر باشد. نمیتوان به آن اهداف دست پیدا کرد مگر اینکه در طی مراحل زمان، تعهدی پایدار در ورای آن هدف را حفظ کنیم.
شما درباره دنیای روح نمیدانید. اما رورند مون در حوزه شکوه و برکت مخصوص خدا، از شناختی واضح درباره دنیای ناشناخته برخوردار است. وقتیکه من به ریشه این دنیا نگاه کردم، متوجه شدم که اصل آن بسیار ساده است. دنیائی است که در آن مردمی که براساس اصل خدا برای دیگران زندگی میکنند، به پادشاهی بهشتی خواهند رفت و کسانیکه با پیش گرفتن یگ زندگی خودخواهانه برای خودشان زندگی میکنند نمیتوانند از جهنم اجتناب کنند. در اینجا پادشاهی بهشتی به معنای جائی است که در آن ایدهآل آفرینش به واقعیت درآمده باشد، که این همان زادگاه اصیلی است که ما انسانها باید به آنجا برویم.
ما بازماندگان آدم و حوائی هستیم که سقوط کرده و از زادگاهی بیرون رانده شدهاند که ما بایستی به آنجا بازگردیم. اما به خودی خود نمیتوانیم چنین کنیم. این امر تنها و تنها از طریق مسیری برپا شده از جانب خدا امکانپذیر است. خدا در طول تاریخ بر روی مردم کار میکرد تا براساس تفاوتهای فرهنگی و سنتی، مذاهب را تاسیس نماید. اما مذاهب تنها حوزهای برای آموزش کسانی هستند که صلاحیت برای بازگشت را دارا هستند، یعنی آنها تنها مسیر برای رفتن به سوی یک دنیای متحد مذاهب هستند. چون مذاهب دارای این ماموریت هستند که از طریق تعالیم برای پیش گرفتن یک زندگی نوعدوستانه، مردم را به زادگاه اصیل هدایت کنند. برای اجرای یک زندگی برای خاطر دیگران، که اساس و بنیان عشق راستین است، مردم در تلاش برای حفظ تواضع و فروتنی بعنوان بالاترین سطح تقوا و پاکدامنی بودهاند. مذاهب به ما میآموزند تا خود را در خدمت به دیگران وقف کرده و تعالی بخش دیگران باشیم.
بالاترین راه زندگی
هدف غائی زندگی بشر چیست؟ تصاحب عشق خدا والاترین مقصد زندگی ما است، و این مسیری است که مردان و زنان باید بطور مشابه در آن گام بردارند. سفر زندگی ما حتی با ده بار یا صد بار رفتن به ورای مرگ و حتی بعد از مرگ، در راستای رفتن بسوی خدا است.
چه چیزی پایان آرزو و امیال بشری خواهد بود؟ تصاحب عشق خدا پایان امیال بشری است. اما حتی بعد از تصاحب خدا، اگر عشق را که هسته درونی خدا است تصاحب نکرده باشید، خدا به شما تعلق ندارد. اگر تنها عشق راستین خدا را تصاحب کرده باشیم، در حقیقت به خدا نیاز نداریم. وقتی دارایی خدا مال من شود، و دارائی من دارائی خدا شود، سرانجام بیرون و درون یگانه خواهند شد. پادشاهی خدا جایگاهی مملو از چنین عشقی است. اگر به چنین مقامی صعود کنید، هیچ چیزی در بهشت و زمین وجود ندارد که زیبا نباشد، و هیچ کسی وجود نخواهد داشت که در خدمت به شما نباشد.
خانمها و آقایان، بواسطه سقوط اجداد بشری، تمامی انسانها، با شیطان در جایگاه والدینشان، با عشق کاذب پا به عرصه وجود گذاشتند. نسب خونی شیطانی آنها از طریق والدینتان به شما به ارث رسیده است. این تصویر شخصی امروز شما است. از آنجائیکه شما با والدینی کاذب، شروعی نادرست داشتهاید، ضروری است که به نقطه آغاز بازگشته و با نسب خونی والدین راستین شروعی تازه داشته باشید.
این چگونگی جدیت زندگی ما است. شما بایستی نسب خونی، خدا، زندگی خدا و عشق خدا را به ارث ببرید. این امر تنها از طریق برکت ازدواج ممکن است. برکت یک مراسم مذهبی نهضت هماهنگ نیست. برکت شما را که توسط سوزن سمی شیطان مسموم شده و بقتل رسیدهاید، احیا خواهد کرد.
ماموریت ما
رهبران عزیز، شما پا به عصر خوبی گذاشتهاید. پادشاهی بهشتی بر روی زمین، پادشاهی صلح، ایدهآل آفرینش خدا در برابر شما بنا نهاده شده است. تمامی زندگی من که تنها برای خدا زیستهام، آراسته با اشک، عرق و خون، اکنون به میوه نشسته است. دهها هزار سفیر صلح از 180 کشور که سنت و خواست خدا را به ارث بردهاند، شبانه روز ارزشهای عشق راستین و خانواده راستین را فریاد میزنند. آنها با تمامی قوا برای بنای دنیای صلح بر روی زمین به پیش میروند. ایده رورند مون یهودیت، مسیحیت و اسلام را در خاورمیانه در یک سطح تازه گفتگو برای صلح گردهم میآورد. همچنین این ”اندیشه هماهنگ“ رورند مون بود که نقشی تعیین کننده در پایان دادن به جنگ سرد داشت. بعلاوه تلاشهای پس پرده به رهبری رورند مون برای اتحاد شبه کره در جریان است.
خانمها و آقایان، اما من نمیتوانم به این راضی باشم. زندگی من با فرمان الهی آغاز شده است. من به عنوان والدین راستین بشری با مهر الهی آمدهام، و به هر قیمتی که شده پیمان خود را با خدا به انجام خواهم رسانید.
میخواهم تا با استفاده از این فرصت، یک پروژه براستی انقلابی و مشیت شده برای صلح و کامیابی بشری را اعلام کنم. شیطان بطور تاریخی شرق و غرب و شمال و جنوب را از هم جدا ساخته است، به ویژه از تنگه ”برینگ“ استفاده کرد تا آمریکای شمالی را از شوروی جدا سازد. من پیشنهاد میکنم تا با ساختن یک پل یا تونل در این تنگه، بگونهای که فرد بتواند با اتومبیل از دماغه امید نیک در آفریقا تا سانتیاگو در شیلی، از لندن تا نیویورک سفر نماید، دنیا را به یک دهکده کوچک تبدیل کنیم. مایل هستم تا این طرح را تونل یا پل پادشاه صلح جهانی بنامم.
این اخطار خدا است که تفرقه و جدائی دیگر نمیتواند قابل پذیرش باشد. به همین خاطر بیائید تا با فروریختن تمامی دیوارهای نژادی، فرهنگی، مذهبی و ملی، که توسط شیطان بوجود آمدهاند، و تاسیس یک دنیای صلحآمیز که خدا بشدت منتظر آن است، دنیا را در قالب یک دهکده جهانی بهم پیوند زنیم. تمامی کشورها و مذاهب بایستی بهم بپیوندند تا چنین چیزی را با موفقیت به انجام برسانیم. موفقیت این پروژه سهم بسزائی در تاسیس پادشاهی صلح یعنی جائی فاقد هرگونه نیاز به جنگ و جدائی، خواهد داشت.
خانمها و آقایان، بشریت به یک بن بست رسیده است و بایستی تعالیم رورند مون، ایدئولوژی صلح، نسب خونی راستین، زندگی راستین و عشق راستین را پذیرا شود. وقتیکه حوزه اختیار الهی کولاک کند، حتی ملتها و کشورهای شکستناپذیر به زانو درخواهند آمد.
اکنون انتخاب با شما است. تعالیم آشکار شده در دعای 47 سال پیش من، حتی یک کلمه هم با پیامی که امروز با شما که در قرن بیست و یکم زندگی میکنید، در میان گذاشتم، تفاوت ندارد. آیا با من که با بخت و اقبال بهشتی کامیاب میشوم، همراه شده و مهره اصلی در تاسیس خانوادههای راستین، جوامع راستین، کشورهای راستین و دنیای راستین بر روی زمین خواهید شد، یا اینکه باقی زندگیتان را بعنوان زندانی دیوارهای قدیمی مذهبی، فرهنگی، ملی و نژادی مورد علاقه شیطان در رغت و اندوه خواهید زیست؟ خدا ژنرالهای شجاع را برای واژگون ساختن این دنیای پلید، و تاسیس یک بهشت و زمین تازه بر روی زمین صدا زده است.
خالصانه امیدوارم که شما رهبران عاقل، پیامی را که به شما ابلاغ کردهام، در قلبتان حفظ نموده و تعدیلات جدیدی را در زندگیتان بوجود آورید. برکات خدا شامل حال شما، خانواده شما و کشورتان باشد. تشکر میکنم.