رویای والدین بهشتی تاسیس یک خانواده جهانی متمرکز بر او است. یکی از فوری ترین مسائلی که مانع تحقق این رویا می شود، درگیری بین قابیل و هابیل است. ناجیان قبیله‌ای بهشتی نیز وظیفه دارند این مسئله را در هر یک از قبایل خود حل و فصل کنند. والدین راستین اعلام کردند که عقیده دیگری و من، یافتن عشقی که نیازهای دیگران را با نیازهای من هماهنگ کند، کلید حل ریشه این مشکل برای زندگی مشترک قابیل و هابیل است. عقیده دیگران و من چه رابطه ای با عشق راستین دارند؟ چگونه می توانیم سیر زندگی یعقوب را از نقطه نظر عقیده دیگران و من بررسی و درک کنیم؟ رسالت ناجیان قبیله‌ای بهشتی و عقیده دیگران و من چیست؟

جاری شدن عشق راستین متمرکز بر عقیده دیگران و من

در گذشته، ایدئولوژی صلح والدین راستین برای “تحقق یک دنیای پایدار از صلح” از طریق خداگرایی، تفکر هدوینگ، تفکر هماهنگ و ایدئولوژی عشق راستین تشریح می‌شد. در سال 1958، پدر راستین خاطرنشان كرد كه ایدئولوژی صلح با محوریت انسانها و عملكرد آن موقتی بوده و ابدی نیست. بنابراین از خداگرائی طرفداری می‌كند که همان ایدئولوژی صلح با محوریت خدا است. در سال 1963، ایدئولوژی های صلح والدین راستین تلفیق و در مجموع اندیشه هماهنگ شد. در سال 1976، والدین راستین در واشنگتن دی سی رسماً خداگرایی را اعلام کردند. و در سال 1987، خداگرایی به اندیشه هدوینگ تغییر یافت.

من برخلاف جنبش های چپگرا و راستگر، جنبش خدا گرایی را جنبش هدوینگ نامیده‌ام. صلح جهانی واقعی مستلزم تفکر هدوینگ است، زیرا نظریه‌های متداول چپگرایی و راستگرایی هر دو خودمحور و قدرت محور هستند. خودمحوری مسبب تضاد منافع شده و این به طور مداوم از توانایی ما در ایجاد صلح و وحدت می‌کاهد. لازم است که ما ایدئولوژی جدیدی برای براندازی خودپرستی ارائه بدهیم. عقیده دیگران و من فقط از مشیت خدا برای عشق ناشی می‌شود، زیرا خدا اساس عشق است. جوهر عشق عقیده دیگران و من است که به معنای فدا کردن خود برای نجات دیگران است.

خداگرایی یک ایدئولوژی بنیادی در تحقق یک دنیای ابدی صلح است. این نه یک ایدئولوژی متمرکز بر انسانهایی است که دائماً تغییر می کنند، بلکه یک فکر یا ایدئولوژی متمرکز بر والدین بهشتی ابدی و تغییرناپذیر است. تفکر هدوینگ که همان خداگرایی نیز هست، بدون هرگونه تمایلی به تفکر چپگرا یا راستگرا، به عنوان سر (در بدن انسان) حافظ هماهنگی متعادل بین این دو است. ایدئولوژیهای متمرکز برانسانها خودمحور بوده و نمی‌توانند بوجود آورنده دنیای ابدی صلح باشند. اگر کسی با تکیه بر چپ، راست یا متمرکز بر خود خود طرفدار صلح جهانی باشد، نمی‌تواند از چارچوب خودخواهی فراتر رفته و در نتیجه صلح واقعی غیرممکن است.

تفکر هدوینگ بر این محدودیتها غلبه می کند و عقیده دیگران و من را که طرز تلقی فداکارانه و دوست داشتنی است را ترویج می‌کند، بر خلاف خودخواهی، که خودمحور است و منافع شخصی را به قیمت محروم کردن دیگران دنبال می کند. ذات خدا گرایی ریشه در عقیده دیگران و من داشته و بر اساس ایدئولوژی عشق راستین متقابل است. تاکنون، ما به طور جمعی از خدا گرایی، تفکر هدوینگ، ایدئولوژی عشق راستین به عنوان ایدئولوژی صلح والدین راستین استفاده کرده‌ایم.

زندگی براساس عقیده دیگران و من یک سیستم ارزشی است که در آن فرد زیستن برای دیگری را ترویج می‌کند تا زمانی که شخص مقابل به سطح خود او رشد نموده و با او به داد و دریافت در یک سطح افقی بپردازد. از طریق این رویکرد، ما می‌توانیم معنای ایدئولوژی صلح را در سطح عمیق‌تری بررسی کرده و بیاموزیم که چگونه آن را در مقام ناجی قبیله‌ای بهشتی به مرحله اجرا درآوریم. آیا راه صحیح عشق ورزیدن صرفاً عشق بی حد و حصر و بدون هیچ شرط یا استاندارد است؟ برای عشق راستین به دیگران به چه نوع آمادگی و مراحلی نیاز داریم؟

چهار ویژگی اصلی عشق راستین(خصوصیات والدین بهشتی)

عیسی در کتاب مقدس می‌گوید، “خدا عشق است” (اول یوحنا 4:8، 4:16)، والدین راستین فرمودند، “اساس و بنیان والدین بهشتی عشق راستین است.” علاوه بر این، آنها گفتند که صفات والدین بهشتی و صفات عشق راستین یکسان بوده و تأکید کردند که اگر ویژگیهای والدین بهشتی را درک کنیم، می‌توانیم صفات عشق راستین را نیز لمس کنیم.

والدین بهشتی با چهار ویژگی اصیل درونی مطلق، یگانه، تغییرناپذیر و ابدی وجود دارند. اولین مورد از این چهار ویژگی اصیل درونی مطلق بودن است که قانون و نظم تحرک والدین بهشتی را نشان می‌دهد. تمامی مخلوقات هستی و در جهان طبیعت از ساختاری متمرکز بر خوبی تشکیل شده‌ و از دیگری مراقبت و محافظت می کنند. علاوه بر این، مطلق بودن معیار لازم برای تشخیص خیر از شر و حق از باطل را بوجود می‌آورد. دوم، یگانه بودن نشان دهنده روابط متقابل والدین و فرزند بین والدین بهشتی و انسان است که نوع منحصر به فردی از عشق را داد و دریافت می‌کنند. سوم، تغییر ناپذیر بودن نشان دهنده عشق والدین بهشتی است که دارای ویژگی عشق غیرقابل تغییر والدینی است. اگرچه ممکن است دنیای واقعی سقوط کرده باشد، اما عشق والدینی هرگز تغییر نکرده و در دنیای انسان باقی مانده است. چهارم، ابدیت نشان دهنده دنیای عشقی است که والدین بهشتی به عنوان جهانی ابدی طراحی کردند که بهشت و زمین را به هم متصل می‌کند. اگر انسان ها از طریق سقوط بر این جهان تأثیر نگذاشته بودند، والدین بهشتی و انسانهای فرزند می‌توانستند آغازگر دو دنیای مرئی و نامرئی را شده و آن دنیا به مدینه فاضله ابدی بهشت ​​تبدیل شده بود. در نتیجه، ویژگیهای درونی والدین بهشتی نشان دهنده دنیائی است که در آن قانون و نظم او بر اساس خوبی و زیستن به خاطر دیگران حاکم است، جایی که والدین بهشتی و انسانها به عنوان زوجهای فاعلی و مفعولی منحصر به فرد عشق، دارای رابطه والدین و فرزند بوده، جایی که عشق والدینی تغییرناپذیر والدین بهشتی آشکار می شود و جایی که مدینه فاضله در پادشاهی بهشتی ابدی ​​دو دنیای مرئی و نامرئی والدین بهشتی آشکار می‌شود.

چهار ویژگی اصلی درونی به جایگاهی روح ما تعلق دارند،‌که روح ما تعلق دارد. بنابراین، برای اینکه این صفات بشکل واقعی توسعه بیابند، باید در صفات بیرونی ظاهر شوند. به عبارت دیگر، امید والدین بهشتی این است که از طریق صفات بیرونی شکل و جوهر بیرونی داشته باشد. چهار ویژگی اصلی بیرونی آفرینندگی، فاعلیت، رابطه و اتحاد است.

اولین ویژگی اصلی بیرونی آفرینندگی است. والدین بهشتی در حین آفرینش جهان هستی، ایده‌هایش را طراحی نموده، عشق و انرژی نامحدودی را فروگذاری کرد. والدین بهشتی آنقدر فرایند فروگذاری و فراموش کردن آنچه را که فروگذاری کرد، تا اینکه طرح خود را به واقعیت تبدیل کند. به ویژه، هنگامی که آدم و حوا را آفرید، آنها را در خردسالی آفرید، مراحل رشد برای نیل به کمال، اتحاد و یگانگی در ازدواج و زندگی مشترک برای ابدیت را طراحی نمود. والدین بهشتی انسانها را به عنوان زوجهای متقابل و فرزندان خود آفرید. هنگامی که آفرینش آنها را به پایان رسانید، قلب والدینی خود را با استاندارد ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق برای آنها فروگذاری کرد.

او انسانها را براساس این استانداردها آفرید و آنها همانطور که به کمال نائل می‌شوند، بایستی به ارث بردن استانداردهای ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق را از والدین بهشتی آغاز کنند.

دومین ویژگی تحقق فاعلیت است. والدین بهشتی یک مرد و یک زن آفرید و به عنوان والدین و زوج فاعلی عشق، آنها را با کمیت، کیفیت و سرعت پرورش داد تا بالغ شدند. او با تحریک و ترسیم تجسمات فردی از حقیقت پنهان شده آنها، زوجهای مفعولی متقابل خود را کامل و بزرگ کرد. علاوه بر این، والدین بهشتی محیط را با تمامی چیزهای مورد نیاز انسان آماده کرد. انسان آفریده شد تا با طی طریق از مراحل با وظایف والدینی و زوج فاعلی، تجسم فاعلیت او شوند. در این مرحله، والدین بهشتی روند فروگذاری و فراموش کردن را در جایگاه یک والدین راستین، یک آموزگار راستین و یک مالک راستین تکرار کرد. فاعلیت نشانگر زندگی به خاطر شخص دیگری است تا زمانی که آن شخص به بلوغ رسیده و زوج مفعولی واقعی والدین بهشتی شود. والدین راستین فرمودند که تا به این زمان والدین بهشتی برای ما فروگذاری کرده، سپس فراموش کرده که فروگذاری کرده و دوباره فروگذاری کرده و این امر تا به آنجا ادامه می‌دهد که بتواند در بدنهای جسمی ما ساکن شود.

سومین ویژگی تجسم طبیعت روابط والدین بهشتی است. انسانهایی که با دریافت عشق راستین والدین بهشتی تربیت شده‌اند، می‌توانند به عنوان زوج مفعولی کامل والدین بهشتی داد و دریافت داشته باشند. هنگامی که یک زن و مرد به والدین بهشتی در نقطه مرکزی ملازمت کرده و به عنوان زن و شوهر به هم می‌پیوندند، می‌توانند با عشق راستین داد و دریافت داشته باشند. کسانی که به زوج ایده‌آل مبدل شده‌اند،‌ به عنوان فرزندان راستین والدین بهشتی از طریق عمل داد و دریافت عشق در حالت برابری متعادل و موازی با هم یگانه می‌شوند. به عبارت دیگر، داشتن یک رابطه به معنای درگیر شدن در یک رابطه داد و دریافت با زوج متقابل شخص در نقطه مرکزی است. عمل تلاش برای به کمال رساندن یکدیگر با حمایت از یکدیگر، خود را از طریق این نوع اعمال داد و دریافت نشان می دهند.

چهارمین ویژگی طبیعت اتحاد والدین بهشتی است. در این مرحله، وقتیکه مرد و زن متحد شده و با یکدیگر متعادل و موازی شوند، والدین بهشتی می‌تواند در موقعیت عمودی قرار گرفته و با انسان متحد شود. در واقع، می‌توانیم بگوئیم که تحقق اتحاد به طور خودکار در هنگام بروز مرحله سوم، یعنی روابط، تحقق می‌یابد. وقتی رابطه عمودی داد و دریافت بین والدین بهشتی و انسان شکل می‌گیرد، اتحاد به طور اتوماتیک برقرار می‌شود. اتحاد همچنین می‌تواند به اشکال مختلف دیگری آشکار شده و از اتحاد روح و جسم در سطح فردی به اتحاد زن و شوهر، اتحاد خانواده، اتحاد اجتماعی، اتحاد دنیا و اتحاد جهان هستی گسترش یابد.

هنگامی که یک انسان ایده‌آل، زوج مغعولی عشق والدین بهشتی ظاهر می‌شود، والدین بهشتی به طور اتوماتیک در موقعیت عمودی برای اتحاد از طریق عمل داد و دریافت ساکن می‌شود. وقتی دو حوزه متحد می‌شوند، یک طرف، طرف دیگر را در خود حل نمی کند، بلکه این اتحاد یک عمل داد و دریافت مطلق، یگانه، تغییر ناپذیر و ابدی عشق راستین بین والدین بهشتی و انسان است. بطور معمول وقتی افراد ناقص با هم متحد می‌شوند، ممکن است مدتی موفق باشند اما سرانجام از هم جدا می‌شوند. ولی وقتی دو نفر، دو ملت یا دنیا با هم متحد شوند، اگر نقطه مرکزی آنها والدین بهشتی باشد، اتحاد آنها برای همیشه پایدار خواهد بود. دنیای ابدی صلح هنگامی رقم خواهد خورد که بشر ماهیت اتحاد را با دستیابی به ذاتی مطلق، یگانه، تغییرناپذیر و ابدی با محوریت والدین بهشتی به دست آورد.

در خاتمه، چهار ویژگی اصلی و بیرونی والدین بهشتی را می‌توان به صورت زیر مشاهده کرد: اول، چهار ویژگی درونی اصلی از قانون و نظم زیستن برای خاطر دیگران با محوریت خوبی پیروی می کنند. علاوه بر این، انسانها چون رابطه والدین فرزندی دارند، زوج مفعولی منحصر به فرد والدین بهشتی هستند. بنابراین، عشق والدین بهشتی، عشق والدینی تغییرناپذیر است. والدین بهشتی امید داشته است که دو دنیای واقعی مرئی و نامرئی که آفریده به دنیایی ابدی مبدل شوند. بر اساس این صفات درونی، صفات بیرونی می‌توانند آشکار شوند.

آفرینندگی، یکی از صفات بیرونی، نشان دهنده دنیای قلبی است که والدین بهشتی بطور بی‌پایان براساس استانداردهای ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق فروگذاری می‌کند، تا زمانی که خواست او برای بشریت مطابق با طرح او برای آفرینش بواقعیت درآید. بنابراین، انسانهایی که مطابق این معیار آفریده شده اند، باید بالغ شوند و با ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق در پیشگاه والدین بهشتی زندگی کنند. فاعلیت هوشیاری است که با تحریک و آشکارسازی خصوصیات منفرد حقیقت، زوج مفعولی را بالغ نموده و به کمال می‌رساند. به عبارت دیگر، زوج فاعلی باید با بعهده گرفتن جایگاه والدینی، تجسم فاعلیت والدین بهشتی شده و زوج مفعولی خود را پرورش بدهد، همانطور که والدین بهشتی انسان را در جایگاههای والدین راستین، آموزگار راستین و مالک راستین پرورش می‌دهد. در مرحله بعد، این رابطه نشان دهنده عمل داد و دریافت است که بر زوج متقابل فرد متمرکز است. داد و دریافت متمرکز بر خود، راه و روش و عملی متعلق به قلمرو شیطانی است. ایدئولوژی والدین بهشتی معتقد است که تلاش برای به کمال رساندن یکدیگر از طریق عمل داد و دریافت خود را نشان می‌دهد. سرانجام، اتحاد، با محوریت والدین بهشتی، به اشکال مختلف ظاهر می‌شود و از اتحاد روح و جسم در سطح فردی، به اتحاد زناشوئی، اتحاد خانواده، اتحاد جوامع، اتحاد دنیا و اتحاد جهان هستی گسترش می‌یابد.

انسانهای سقوط کرده در جریان عمل سقوط و در تمامی طول تاریخ خصوصیات والدین بهشتی را از دست داده‌اند. یک انسان بازسازی شده می‌تواند چهار ویژگی اصلی درونی و بیرونی را بازسازی کرده و از طریق آنها خصوصیات اصلی والدین بهشتی در زمان آفرینش را بطور کامل به ارث ببرد.

چهار ویژگی اصلی عشق راستین و زیستن براساس عقیده دیگری و من

1. چهار ویژگی اصلی درونی و زندگی براساس عقیده دیگری و من

چگونه می‌توان چهار ویژگی درونی بزرگ والدین بهشتی و عقیده دیگران و من را در مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی اعمال کرد؟ ناجیان قبیله‌ای بهشتی بایستی خصوصیات درونی خدا یعنی مطلق، منحصر به فرد، تغییرناپذیر و ابدی بودن خدا را به ارث ببرند. نخست، آنها باید متمرکز بر خوبی برای خاطر دیگران زیسته و از آن محافظت نموده و قانون و نظم آفرینش را حفظ كنند. آنها باید خوبی مطلق و نحوه تشخیص خوب و بد در زندگی را به قبیله بهشتی خود بیاموزند. به عبارت دیگر، ناجیان قبیله‌ای بهشتی باید یک نقطه عطف برای زیستن در آگاهی از دیگران و همچنین خود ارائه بدهند. این به افراد کمک می کند تا هویت شخصی خود را در موازات با ویژگیهای خدا اصلاح کرده و به جریان اصلی تبدیل شوند.

دوم، رابطه والدین بهشتی و انسان ها یک رابطه یگانه والدین و فرزند است. انسان ها، که زوج مفعولی هستند، باید در ایجاد رابطه با والدین بهشتی، زوج فاعلی خود آموزش ببینند، که از طریق آن می توانند عشق راستین را بطور کامل داده و دریافت کنند. مردم باید با خواندن و تعمق کلام والدین بهشتی در ملازمت به او باشند. آنها صرف نظر از اینکه در زندگی روزمره خود بدنبال چه چیزی هستند، باید سبک زندگی خود را در ملازمت به والدین بهشتی و والدین راستین به عنوان نقطه مرکزی زندگی خود، سمت و جهت بدهند.

سوم، عشق والدینی غیرقابل تغییر است. انسان ها، که زوجهای مفعولی واقعی در تجسم علت‌العلل، والدین بهشتی هستند، همچنین باید تجسم صفات قلب والدین تغییرناپذیر باشند. ناجیان قبیله‌ای بهشتی باید به عنوان پدر و مادر خانواده و پدر و مادر قبیله خود رشد نموده و در نهایت باید دنیای قلب والدین بهشتی را درک کنند. آنها باید با یکی شدن با قلب والدین بهشتی، قلب والدینی خود به کمال برسانند.

چهارم، اگر انسانها عشق راستین را بر روی زمین اعمال کنند، هنگامی که به دنیای روح میروند، میتوانند آزادانه بین دو دنیای روحی نامرئی و جسمی مرئی رفت و آمد داشته باشند. آنها قادر خواهند بود از زندگی در پادشاهی بهشتی لذت برده و در آن شکوفا شوند. و آن دنیای ابدی صلح خواهد بود، دنیایی که در آن والدین بهشتی برای همیشه حکمرانی خواهد کرد. ناجیان قبیله‌ای بهشتی باید قبیله هابیل و قبیله قابیل را متحد نموده، اقتدار فرزند ارشد را تثبیت کرده، برای نتایج و دستاوردهای زندگی خود مورد تائید قرار گیرند، و حوزه اختیار والدین را بنا کنند. از این طریق، آنها میتوانند خانواده ایده‌آلی را تشکیل بدهند که توسط خانواده آدم گم شد. بعلاوه، هنگامی که آنها در اتحاد با والدین بهشتی حوزه اختیار پادشاهی سلطنتی را تشکیل می دهند، حوزه اقتدار خانواده سلطنتی، نسب خونی مستقیم والدین بهشتی را تاسیس کنند. به این ترتیب، ناجیان قبیله‌ای بهشتی می توانند هر یک از خصوصیات درونی والدین بهشتی را کامل کنند، حتی اگر بطور بیرونی با آنهات مترتبط شوند.

2. ویژگی های اصلی بیرونی عقیده دیگری و من

در سطح عملی، ما می توانیم چهار ویژگی بیرونی والدین بهشتی را به عنوان تحقق چهار مرحله از عقیده دیگران و من توضیح دهیم. چهار ویژگی عالی والدین بهشتی در مراحل آفرینش و کمال آن رشد می کنند. بنابراین، وقتی عقیده دیگران و من را اجرا نموده و حفظ می‌کنیم، مرحله به مرحله آن را درک میکنیم. البته این مراحل ممکن است در مدت زمان کوتاهی به صورت همزمان ظاهر شوند.

مرحله اول مرحله آماده سازی برای تحقق آفرینندگی است. برنامه والدین بهشتی برای آفرینش این است که شما کسی بشوید که میتواند دیگران را دوست داشته باشد. بنابراین، این مرحله‌ای است که شما نخست باید خود را آماده کنید. اصل الهی توضیح می دهد که این نوع رابطه، رابطه بین قابیل و هابیل است. این مرحله‌ای است که در آن هابیل خود را برای دوست داشتن قابیل آماده میکند. به عبارت دیگر، هدف از این مرحله تجلی عشق راستین نبوده، بلکه آماده سازی و آموزش خود برای تحقق عشق راستین است.

مرحله دوم مرحله آفرینندگی برای تجسم واقعی از طریق دادن عشق راستین به دیگران است. زوج فاعلی کسی است که با عشق راستین برای خاطر زوج مفعولی خود زیسته بگونه‌ای که مفعول بتواند ارزش وجودی خود را بروز دهد. زوج فاعلی باید عشق راستین را داده، فراموش کند که آن را داده و دوباره بدهد تا زمانی که مفعول بتواند به ارزش وجودی خود پی ببرد. علاوه بر این، او باید زوج مفعولی خود را پرورش بدهد تا زمانی که او بتواند به جایگاه زوج فاعلی نائل شود. به عبارت دیگر، زوج فرد باید توانایی برای آفرینش چیزی را در خود پرورش بدهد که فاعل به آن نیاز دارد. اگر این منطق را جایگزین رابطه قابیل و هابیل کنیم، به این صورت خواهد بود که ”هابیل به قابیل عشق بی پایان می‌بخشد، قابیل هابیل را تصدیق می کند و هابیل همچنان به رشد قابیل کمک می کند تا زمانی که قابیل بتواند کارهای مشابه هابیل انجام دهد.“

مرحله سوم مرحله ای است که در آن زوج مفعولی رشد نموده و شروع به ایجاد رابطه با زوج فاعلی خود می کند. وقتی زوج مفعولی از طریق عشق راستین زوج فاعلی رشد کند، هر دوی آنها می توانند رابطه موازی با هم داشته باشند. از این طریق، آنها می توانند موقعیتی از عمل و دریافت افقی را بوجود آورند. اگر قابیل و هابیل در عمق رابطه عشق راستین، رابطه موازی برقرار کنند، می توانند نظم عشق را حفظ و تأمین کنند.

مرحله چهارم مرحله تحقق وحدت و یگانگی است. فاعل و مفعول با تمرکز بر عشق راستین بعنوان زوج متقابل، می توانند به عمل متعادل و همسطح داد و دریافت نائل شوند. در این اتحاد، والدین بهشتی میتواند به طور اتوماتیک به صورت عمودی ساکن شده و با آنها متحد شود. هنگامی که قابیل و هابیل از طریق عشق متمرکز بر والدین بهشتی با او یکی شوند، وحدت راستین بین آنها حاصل می‌شود و نتیجه آن صلح ابدی بین قابیل و هابیل است.

3. دوره زندگی یعقوب از نقطه نظر زندگی دیگری و من

برای درک بهتر عقیده دیگران و من به معنای عملی، بیایید توضیحات اصل الهی در مورد روابط یعقوب و عیسو را اعمال کنیم. اصل الهی نشان می‌دهد که چگونه یعقوب و عیسو، با عشق راستین در کنار یکدیگر قرار گرفته، به هماهنگی نائل آمده و در پیشگاه والدین بهشتی متحد شده و یک خانواده صلح جو را بتصویر کشیدند. بنابراین، براساس داستان یعقوب، می توانیم زندگی بر اساس عقیده دیگران و من را با وضوح بیشتری درک کنیم.

در مرحله اول زندگی دیگری و من، یعقوب سعی می کند پسر ارشد شده تا ارث پدرش، اسحق را دریافت کند. یعقوب با پیشکش یک کاسه آش عدس، با برادرش عیسو برای نخست زادگی معامله می‌کند. سپس با خود را جای برادرش عیسو جا زدن، از پدرش برکت میگیرد. یعقوب برای اجتناب از رودرروی با عیسو بواسطه عصبانیت شدیدش، به خانه دائی خود لابان در حران فرار می کند. وی 21 سال در آنجا می ماند و در این مدت ازدواج کرده، صاحب خانواده شده و قبل از بازگشت به کنعان از نظر اقتصادی مرد موفقی میشود. هنگامی که یعقوب از حران به کنعان برمی‌گشت، در گذرگاه جابوک با یک فرشته کشتی گرفته بر او پیروز شده و از او لقب “اسرائیل” را دریافت می کند. این روند معادل مرحله اول آمادگی برای پسر ارشد شدن است.

مرحله دوم مرحله‌ای است که در آن یعقوب با قلبی از عشق راستین زوج فاعلی عیسو میشود. یعقوب در حین سکونت در حران، هر ساله هدایایی برای پدر و مادرش میفرستاد و هر بار برای برادر بزرگتر خود، عیسو نیز چیزی آماده کرده و ارسال میکرد. او بعد از 21 سال در حین بازگشت به زادگاه خود، در برابر عیسو هفت بار به خاک افتاده و سجده کرد، و سپس با صدای بلند گفت: دیدن چهره برادرم بسان دیدن چهره خدا است و از عیسو می خواهد هدایایی را که در طی 21 سال جمع آوری کرده بود پذیرا شود. [ پیدایش 3: 1–11]. یعقوب بطور مداوم به عیسو عشق راستین میدهد و سپس عیسو با دست برداشتن از کینه و نفرت، یعقوب را میپذیرد.

مرحله سوم مرحله‌ای است که در آن یعقوب با عشق راستین رابطه خود را با برادرش عیسو بهبود می‌بخشد. یعقوب قبل از ملاقات با عیسو، به عنوان زوج فاعلی تلاش میکند عشق راستین به عیسو ببخشد. بنابراین، از طرف دیگر، عیسو حتی قبل از ملاقات با یعقوب، بطور قلبی او را با تمام وجود بخشیده، پذیرفته و دوستش داشته است. هنگامی که قلب عشق این دو برادر به یک سطح برسد، عقیده دیگران و من در پی منفعت متقابل شکل گرفته و داد و دریافت عشق می تواند آغاز شود.

مرحله چهارم مرحله وحدت است که در طی آن یعقوب و عیسو آشتی کرده و یکی می‌شوند. اصل الهی این فرایند را احیای اقتدار پسر ارشد و تاسیس پایه واقعیت مینامد. والدین بهشتی می تواند در جایگاه آشتی کردن یعقوب و عیسو وارد شده و خانواده مطلق، بی نظیر، تغییرناپذیر و ابدی خود را بوجود آورده و آن را کامل کند.

متأسفانه این مراحل به سطح قومی مرتبط نشد. یعقوب و عیسو بایستی در یک رابطه متعادل داد و دریافت عشق، یک زندگی هماهنگ پیش می‌گرفتند. با این حال، مدت زیادی از بازگشت یعقوب نگذشته بود که قحطی هفت ساله سختی‌ها و دشواریهای بسیاری برای همه ببار آورد. سپس یعقوب به دعوت یوسف، پسرش که نخست وزیر مصر بود، تنها با قبیله خود وارد مصر شد. از نقطه نظر عقیده دیگری و من، یعقوب در حین رفتن به مصر بایستی قبیله عیسو را نیز با خود میبرد.

پدر راستین فرمودند: بنابراین، در طول هفت سال قحطی در حالی که یوسف نخست وزیر (مصر) شده بود، هنگام آوردن خانواده یعقوب (به مصر)، خانواده عیسو نیز باید با آنها همراه می‌شدند. تحقق چنین چیزی سریع ترین راه برای تأسیس قلمرو پادشاهی در سرزمین مصر بود، بدون اینکه نیازی به احیای کنعان باشد. با این حال، این فرصت از دست رفت. (موعظه‌های پدر راستین)

اگر یوسف، نخست وزیر مصر، هم خانواده یعقوب و هم خانواده عیسو را به مصر منتقل می كرد، مسیر 40 ساله بیابانی را كه بنی اسرائیل مجبور شدند با موسی طی كنند و همچنین کشمکش و تضاد تاریخی بین قابیل و هابیل متوقف می‌شد. (کتاب پیانگ هوا گیانگ)

با این حال، یعقوب قبیله عیسو را به مصر نبرد. از دیدگاه نوع دوستی، یعقوب برادر بزرگتر خود، عیسو را دوست داشت و به عنوان یکی از اعضای خانواده با او متحد شد، اما هنگامی که با خانه‌سازی حوزه خانواده‌گی خود را توسعه بخشیدند، که به سطح قبیله گسترش پیدا کرد، یعقوب نتوانست به اعضای قبیله عیسو توجه و رسیدگی کرده و آنها را دوست بدارد. اگر یعقوب در روابط خود با عیسو فراتر از سطح خانواده تا سطح قبیله بر سود متقابل تمرکز می کرد، مشیت رستگاری والدین بهشتی برای فرستادن نجات دهنده بسیار آسانتر می‌شد.

اگر یعقوب به همراه قبیله عیسو وارد مصر می‌شد، والدین بهشتی می‌توانست نجات دهنده را به مصر بفرستد بدون اینکه نیازی به روند دشوار خروج از مصر باشد. 400 سال بردگی و مسیر جستجوی سرزمین کنعان راه برای جستجوی قبیله عیسو بود. از نقطه نظر عقیده دیگری و من، اگر یعقوب و عیسو متحد شده و محیطی را در سطح ملی بوجود آورده بودند، والدین بهشتی می‌توانست نجات دهنده را بفرستد.

4. ناجی قبیله‌ای بهشتی و عقیده دیگران و من

والدین بهشتی والدین راستین بشریت است. والدین مایلند فرزندانشان را با عشق در آغوش گرفته و به آنها برکت بدهند، مخصوصا اگر آنها بتوانند حد‌اقل به پایین‌ترین سطح استاندارد نائل شوند. پایین‌ترین سطح استاندارد و درخواست مورد نظر والدین از فرزندان این است كه با یكدیگر بدون هرگونه دعوا و درگیری در هماهنگی با هم زندگی كنند. والدین بهشتی امیدوار است که بشریت بتواند به برابری و تعادل نائل آمده، با تمرکز بر عقیده دیگری و من، در یک محیط و دنیای عادلانه با هم زندگی کنیم. بنابراین، وقتی تمامی بشریت فرزندان والدین بهشتی و والدین راستین شده و به برابری و تعادل برسند، آرزوی او این خواهد بود تا با آنها زندگی کند.

چگونه می‌توانیم مأموریت ناجی قبیله‌ای بهشتی را از دیدگاه و نقطه نظر دیگری و من درک کنیم؟ بگذارید آن را به صورت مرحله ای در نظر بگیریم. اولین مرحله این است که یک خانواده برکت گرفته مرکزی خلاقیت برای بازآفرینی قبیله قابیل را توسعه ببخشد. این مرحله آماده سازی است که در آن نیازهای قبیله قابیل برآورده می‌شوند. بنابراین، مرحله‌ای است که ناجی قبیله‌ای بهشتی در راستای برابری قبیله هابیل و قبیله قابیل متمرکز بر والدین بهشتی، تجسم اساسی حوزه آدم اصیل می‌شود. بعلاوه، این مرحله‌ای است که خانواده وی با استاندارد مطلق به عنوان خانواده چان ایل گوگ، زندگی در ملازمت به والدین بهشتی را پیش گرفته و پس از به تسلیم واداشتن داوطلبانه شیطان، او را کنترل می کنند.

مرحله دوم زمانی است که ناجی قبیله‌ای بهشتی به عنوان زوج فاعلی بطور اساسی برای قبیله قابیل زندگی می‌کند. او باید بتواند آنچه را بدهد که والدین بهشتی در آرزوی دادن آن است، در عین حال بر اساس استاندارد اصیل، او باید آنچه را که قبیله قابیل خواستار دریافت آن هستند، به آنها بدهد. این مرحله زمانی است که ناجی قبیله‌ای به عنوان زوج فاعلی اصیل عشق راستین فداکاری کرده، فداکاری کرده و دوباره فداکاری می‌کند و سپس فراموش کرده و دوباره فداکاری می‌کند. والدین راستین می گویند، در عشق راستین، خروجی همیشه بیشتر از ورودی است و در نتیجه عشق راستین چیزی نیست که مصرف شده و تمام شود. بنابراین، شما باید دارائی‌تان را داده و فراموش کنید، و این روند را آنقدر تکرار کنید که قبیله قابیل به برابری و تعادل با ناجی قبیله‌ای بهشتی نائل شود، بنابراین شما باید قبیله قابیل را به عنوان دومین ناجی قبیله‌ای بهشتی بازآفرینی کنید.

سومین مرحله وقتی است که ناجی قبیله‌ای بهشتی با قابیل رابطه عمیق برقرار نموده، آن را حفظ کرده و به عمل داد و دریافت با قبیله‌قابیل تداوم می بخشد. بعد از اینکه قابیل با شما به برابری و تعادل نائل آمد، نمی‌توانید بگویید، “خب دیگر تمام شد.” برعکس، حفظ یک رابطه مستمر با او بسیار مهم است. دلیلش آن است که سلسله مراتب عشق حتی پس از رسیدن به تعادل نیز به حیات خود ادامه می دهد. بنابراین، زندگی به خاطر دیگران با عشق راستین و در نتیجه آفرینش هر بیشتر عشق راستین مهم است. دوره زندگی یعقوب یادآور این نکته است که که حفظ روابط مهم است. خدا نمی‌خواهد قابیل و هابیل فقط در سطح قبیله‌ متحد شوند، بلکه امیدوار است که آنها روابط خود را بیشتر به سطوح جامعه و کشور گسترش دهند.

مرحله چهارم مرحله وحدت است. وقتی قابیل و هابیل به برابری و تعادل نائل آمده و به عمل داد و دریافت ادامه می‌دهند، والدین بهشتی به طور اتوماتیک آمده تا به صورت عمودی با آنها زندگی کرده و به داد و دریافت با آنها بپردازد. این مرحله که در آن والدین بهشتی، قابیل و هابیل به طور مستمر به داد و دریافت ادامه می‌دهند، مرحله وحدت نامیده می‌شود. وقتی به این مرحله رسیدید، والدین بهشتی همیشه به جایی می‌آید که در آن قابیل و هابیل با هم متحد و یگانه‌ شده‌اند. در این صورت، قابیل و هابیل زندگی در مرحله‌ای را تجربه می‌کنند که در آن به والدین بهشتی در سطح قبیله ملازمت نموده و می‌توانند در مورد مسائل مورد نظر با او گفتگو کنند.

هرچه تعداد ناجیان قبیله‌ای بهشتی که در سطح قبیله‌ای عقیده دیگران و من را به کار می‌گیرند، افزایش یابد، دامنه عقیده دیگران و من از سطح قبیله به مردم، جامعه، کشور و جهان گسترش خواهد یافت. هنگامی که عیسو و یعقوب در روابط خود از سطح قبیله فراتر رفته و در سطح جامعه به اتحاد نائل شوند، والدین بهشتی به سوی آنها رفته و شخصاً از طریق آنها کار می کند. او به مکانهایی می‌آید که چنین پایه‌هایی تأسیس شده و آن وحدت را از سطح مردم به سطح کشور و از سطح کشور به سطح جهان گسترش می‌دهد. ناجی قبیله‌ای بهشتی باید در مورد مأموریت خود در رابطه با مسیر زندگی یعقوب از نقطه نظر عقیده دیگری و اندیشیده، و با حفظ جایگاهش و انجام وظیفه‌اش تا زمانیکه خدا بتواند ار طریق او کار کند، در راه ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق قدم بگذارد.

5. اصل بازسازی قابیل

فقط وقتی ناجی قبیله ای بهشتی به عنوان پادشاه، پدر و برادر بزرگتر از موقعیت هابیل به قابیل ملازمت کند، قابیل مایل خواهد بود تا داوطلبانه تسلیم شود. اگر نتوانید از این مرحله طی طریق کنید، او تمایلی به این کار نخواهد داشت. هابیل باید با قلبی شاد از تمامی چیزهایی که قابیل خوشحال می شود، به او ملازمت کند. دستاورد هابیل در عشق فقط زمانی برسمیت شناخته می شود که او این معیار را عملی کرده و به ورای آن برود. تنها در این صورت است که قابیل با خلوص نیت کامل تسلیم خواهد شد. اگر هابیل با قلبی شاد به قابیل ملازمت نکند، نمی‌توان گفت که او واقعاً به قابیل ملازمت کرده است. فقط پس از اتمام آن روند است که هابیل می‌تواند به قابیل فرمان بدهد. هنگام صدور دستور، هابیل ابتدا باید دستوراتی بدهد که به نفع قابیل است، زیرا فقط در این صورت قابیل از آنها اطاعت می کند. وقتی پادشاه با اقتدار دستور می‌دهد، “به خاطر من به من خدمت کن”، رعیتها به جای خدمت به او قیام می کنند. اما، وقتی او برای خاطر رعیت دستوراتی صادر کند، آنها با شادی اطاعت می کنند.

در اصل، وقتی پدری به فرزندان خود یا برادر بزرگتر به برادر کوچکتر خود یا آموزگاری به شاگردانش آموزش می‌دهد، اولی هرگز به دنبال این نیست که دومی نسبت به خود او در جایگاهی پایین‌تر و پست‌تر قرار گیرد. اگر آموزگار در عین آن اصل اصیل به دانش آموز خود یاد ندهد که، بهتر از خودش شود، رابطه معلم و دانش آموز مشکل سازی خواهیم داشت. شما باید بر این محدودیت غلبه کنید.

ناجی قبیله‌ای بهشتی نه برای خود هابیل، بلکه باید برای قابیل دعا کند. او باید مسیری را طی کند که قابیل بتواند تصدیق کند. وقتی پدر راستین در زندان هونگ نام بود، هرگز برای خودش دعا نکرد و برعکس برای اعضا دعا می کرد. وقتی متوجه شد که برخی از آنها او را ترک گفته‌اند، هر یک از آنها را بنام صدا زده و برای بازگشت آنها دعا می‌کرد.

والدین در تربیت فرزند خود نباید احساس کنند که تنها به دلیل والدین بودن، می‌توانند صدایشان را بلند کرده و بر سر فرزندانشان فریاد بزنند. حتی وقتی کودک لباسهایش را خاکی می‌کند، والدین باید با دستانی دلسوز خاک لباسشان را تمیز کرده و فرزندانشان را دوستش داشته باشند، زیرا فقط در این صورت است که فرزند قادر خواهد بود عشق والدینی را تصدیق کرده و وقتی بزرگ شدند به والدینشان ملازمت خواهند کرد. والدین برای چه کسانی وجود دارند؟ آنها برای فرزندانشان وجود دارند. بدون وجود داشتن فرزندان جایگاه والدین شکل نمی‌تواند شکل بگیرد، به همین صورت که مقام آموزگار بدون دانش آموزان وجود ندارد. به همین ترتیب، موقعیت و ارزش یک پادشاه فقط زمانی تعیین می‌شود که رعیتها به او احترام گذاشته و او را پادشاه خود بنامند.

شما فقط به این دلیل که هابیل هستید نمی‌توانید به قلمرو قابیل بگویید که چه کاری انجام بدهد. چنین رهبری هرگز برای هیچ کسی قابل احترام نیست. شما باید با اجرای شرطها و دعاهای صبحگاهی خالصانه، برای قابیل دعا کرده و به دنبال راهی باشید که در آن برای قابیل الگوی عشق را بوجود آورید. در این صورت، حتی وقتی قابیل عقب نشینی کند، هابیل نمی‌تواند حتی به فکر عقب نشینی باشد. از آنجایی که قابیل در مقام بزرگ فرشته ‌قرار دارد، از قدرت واقعی برخوردار است. قبل از سقوط، او ماهیتی با قدرت واقعی بود که وظیفه اش سهیم شدن عشق به یک میزان و اندازه طبق دستور والدین بهشتی بود. پس از سقوط، او به کنترل همه چیز ادامه داد و قدرت خود را با اقتدار بیشتری اعمال کرد. برای تحت تاثیر قرار دادن قلب یک فرد با چنین قدرتی، باید حضور و اقتدار او را تشخیص داده و با عشق به قلب او راه یافته و او را بطور درونی لمس کنید. تنها در این صورت است که می‌توان او را به تدریج بازسازی کرد.

جایی که والدین بهشتی می‌آید تا با ما زندگی کند جایی است که قابیل و هابیل به عنوان یک وجود واحد متحد می‌شوند. بنابراین، خواست او تنها زمانی تحقق می‌یابد که روح و جسم، قابیل و هابیل و فاعل و مفعول به صورت تمام عیار با یکدیگر متحد شوند. اگر قابیل و هابیل متحد نشوند، شیطان می‌تواند آنها را مورد تجاوز قرار داده و تحت کنترل خود قرار دهد و بدین ترتیب خواست خدا هرگز بواقعیت درنخواهد آمد.

اصل بازسازی قابیل احترام و دوست داشتن قابیل است. اگر می‌خواهید قابیل را به زور به تسلیم وادار کنید، او همیشه سعی بر گریز و فرار خواهد داشت و روزی شما را ترک خواهد گفت. تسلیم اجباری نه به صورت درونی بلکه ممکن است بصورت بیرونی فرد را تحت فشار قرار داده و بازسازی کند، که بسیار سطحی و موقت است. شما باید او را با عشق بازسازی کنید. بدون عشق نیل به بازسازی کامل با محدودیت های بسیاری روبرو خواهد شد. باید بدانیم شخصی که عشق خود را از دست داده کسی است که والدین بهشتی خود را از دست داده است. اگر ناجی قبیله‌ای بهشتی عشق خود را از دست بدهد و منحصراً فردی منطقی و عملی شود، همه چیز خراب شده نابود خواهد شد. به همین دلیل، او همیشه باید در مورد خودش تعمق و تأمل کند. آیا من از روی تعهد این کار را انجام می‌دهم؟ برای چه هدفی در این مسیر گام نهاده و به پیش می‌روم؟ هویت من به عنوان یک ناجی قبیله‌ای بهشتی چیست؟ آیا من واقعاً مردم را دوست دارم؟ در وجودم چه چیزهایی را باید تقویت کرده و چگونه باید برای بسط و توسعه انگیزه فعلی خود از عشق اقدام کنم؟ اینها انواع سوالاتی است که باید از خود بپرسیم، و با صبر و حوصله و دعا در پیشگاه والدین راستین آن قسمتهایی را که کمبودشان را در خود احساس می‌کنیم ترمیم و بازسازی کنیم.