سخنان والدین راستین

عبارت خدا وجود دارد، جمله‌ای توخالی نیست و اینطوری هم نیست که از این جمله چنین استنباط ‌کنیم که با فهم رابطه فاعل و مفعول از طریق اصل الهی، به ضرورت وجود خدا پی می‌بریم. بلکه به این معنا است که قبل از اینکه ما پا به عرصه وجود بگذاریم، او وجود داشته است، قبل از اینکه بتوانیم بیاندیشیم، او وجود داشته است، و اینکه او تمامی احساسها و تمامی وجودمان را هدایت می‌کند. این آگاهی از هر چیز دیگری مهمتر است. نکته اساسی این است که آگاهی مقدم بر معرفت است و نه برعکس. اگر سردمان باشد، قبل از اینکه بدانیم سردمان است، سرما را احساس می‌کنیم. به همین صورت، چون خدا وجود دارد، ما بایستی بتوانیم حیات او را با تمامی سلولهایمان احساس بکنیم. آنچه که مهم است دستیابی به آگاهی است. موضوع این است که چطور می‌توان به آگاهی و توانائی در تجربه این چیزها دست پیدا کرد. جدی‌ترین موضوع در زندگی بشر شناخت وجود و یا عدم وجود خدا است. اگر خدا واقعا وجود دارد، بزرگترین گناهکار کسی است که حیات او را انکار می‌کند. به عنوان مثال، اگر یک پسر وجود والدینش را وقتیکه آنها بطور واقعی وجود دارند، انکار کند، ما آن پسر را فرزندی ناخلف می‌نامیم. آنگاه برای کسی که خدا را در عین وجود داشتن، انکار می‌کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ او نابود خواهد شد. از اینرو، گناهی بزرگتر از انکار وجود خدا نیست. افرادی هم هستند که اعلام می‌کنند خدا مرده است. گناهی بزرگتر از اظهار چنین کلماتی وحود ندارد. ما نبایستی که وجود خدا را بطور نامفهوم و تصوری درک کنیم. درک وجود خدا به تنهائی از طریق منطق غیرممکن است. به خاطر اینکه وجود خدا نه تنها در درون حوزه منطق بلکه در ورای حوزه منطق وجود دارد. آیا باورهای مذهبی که در آن ما از طریق منطق به وجود خدا ایمان داریم، تمامی زندگی ما را هدایت می‌کند؟ آیا چنین باورهائی می‌توانند ما را بسان موجودی واقعی با زندگی ابدی به کمال برسانند؟ این ایده با مشکلات بسیاری روبرو است. ما تنها با چنین پایه‌ای چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در پیشگاه سرور ما خدا بایستیم؟ قرار گرفتن در پیشگاه خدا امید بشریت و همچنین هدف مشیت شده خدا در تمامی طول تاریخ بوده است. (چان سانگ گیانگ 1.1.1:2)

تبادل نظر

فردی به یک روحانی مراجعه کرده و از او می‌پرسد، افراد مذهبی از خدا سخن می‌گویند. او کجاست؟ اگر بتوانی به من بگوئی که او کجاست من هم به خدا ایمان خواهم آورد. آن فرد مذهبی اگر چه از او و سوالی که عنوان کرده بود خوشش نیامده بود، اما دست او را گرفت و به فضای باز به بیرون برد و در آسمان خورشید را به او نشان داد و گفت به خورشید نگاه کن، آن فرد با عصبانیت پاسخ داد دست از این حرفها بردار، چطور می‌توان بطور مستقیم به خورشید نگاه کرد؟ آن روحانی پاسخ داد: اگر نمی‌توانی بطور مستقیم به خورشید نگاه کنی که یکی از آفریده‌های خدا است، در این صورت چطور می‌توانی با چشمانت به چنین خدای بزرگی بطور مستقیم نگاه کنی؟

این ضرب‌المثل در مزامیر داود ابلاغ شده است: کسی که بیان می‌کند نمی‌تواند به چیزی که در برابر چشمان او قرار نگیرد ایمان آورد، بسادگی به تعصب و اندیشه‌های خطرناک دچار خواهد آمد، چرا که چیزهای بسیاری در اطراف ما وجود دارند که قادر به دیدن آنها نیستیم.

از دوران قدیم دانشمندان، متخصصین الهیات، فیلسوفان بسیاری بطوری جدی و حتی عاشاقانه درباره وجود خدا، والدین بهشتی ما به بحث و گفتگو پرداختند. اندیشه‌ها بسیاری از جمله بی‌خدائی (یعنی کسانیکه وجود والدین بهشتی را انکار می‌کنند) و خداباوری (کسانی که به وجود والدین بهشتی ایمان دارند) و تجاهل گرائی (کسانیکه که باور دارند انسان اساسا نمی‌تواند به وجود چنین ماهیتی پی ببرد) پیرامون این موضوع سربرآورده است. اما همانطور که در داستان فوق مشاهده کردیم، محدودیتهای بسیاری در بحث و مناظره‌ها درباره تمامی نامرئی‌ها وجود دارد.

به عنوان مثال، عشق یک احساس واقعی است ولی قادر به دیدن آن نیستیم. صرف نظر از اینکه یک استدلال برای حیات و وجود عشق چقدر منطقی است، کسی که آن را تجربه نکرده باشد، بطور واضح نمی‌تواند آن احساس را درک کند. بعلاوه چنین فردی بسادگی عشق را توهم و یا یک احساس موقتی تعریف خواهد کرد. از اینرو چیزی که اینجا لازم است نه بحث و گفتگو درباره وجود یا عدم وجود عشق، بلکه تجربه مستقیم عشق است.

این موضوع در مورد باد هم صادق است. برای افرادی که در یک اطاق بدون پنجره نشسته‌اند، بحث و بررسی درباره وجود یا عدم وجود باد بی‌معنا است. فردی که در جای دیگر مثلا در برابر پنجره ایستاده باشد، بسادگی می‌تواند حرکت برگها و شاخه‌ها و یا حرکت پرچم را در جریان باد مشاهده کند. روش موثر برای درک وجود باد این است که به جای بحث و بررسی، بسادگی پنجره را باز کرده دستتان بیرون از پنچره برده و جریان هوا را در وزش باد احساس کنید. بنابراین بجای نشستن و مشغول شدن به بحث منطقی درباره این موضوع، روش مفید و کاربردی و البته مطمئن آن است که بطور بصری پدیده‌های بادی یا چیزهائی را که توسط باد به جرکت درمی‌آیند را مشاهده کنیم و یا با استفاده از حس بساوائی جریان نرم و یا حتی تند و سوزنده باد را در موقعیتهای مختلف بطور مستقیم تجربه کنیم.

به همین صورت، بحث درباره وجود والدین بهشتی می‌تواند بطور منطقی برگزار شود، ولی محدود است چون والدین بهشتی را نمی‌توان با چشمان خود بطور مستقیم ببینیم. موثرترین روش برای اثبات وجود والدین بهشتی، ایجاد ارتباط مستقیم با والدین بهشتی و تجربه قلبی با او است. همانطور که وقتی فرد دستش را به بیرون از پنجره دراز کرده و می‌تواند جریان هوا و باد را روی پوست بدنش احساس کند، فرد بایستی با دعا و اجرای آداب و رسوم مذهبی و پیش گرفتن روشهای مختلف زهد و پارسائی، حیات واقعی والدین بهشتی را تجربه نماید.

والدین راستین به ما آموزش می‌دهند که تجربه وجود والدین بهشتی و زیستن همراه با یقین با والدین بهشتی امری بسیار مهم برای تمامی خانواده‌های برکت گرفته است. چون ایمان استوار و شکست ناپذیر نه براساس فرض و امید نامفهوم بلکه براساس تجربه همراه با یقین است. لازم است تا تمامی ما برای تقویت پایه ایمان خود تلاشی بی‌وقفه را پیش بگیریم.

نکاتی برای تعمق

  • از طریق چه پدیده‌هایی می‌توان به وجود خدا پی برد؟
  • شناخت خدا برای شما چه تلاشی می‌طلبد؟
  • آیا تا به حال وجود والدین بهشتی را تجربه کرده‌اید؟