کلام والدین راستین
لازم است بدانید که دلیل تولد شما به عنوان یک زن و یا یک مرد این است که در پاکدامنی در عشق راستین به زوج خود بپیوندید. با بررسی این نکته میتوان دید که زن و مرد هر کدام از ین و یانگ تشکیل شدهاند. از دیدگاه اصل الهی ین و یانگ خصوصیات سانگ سنگ یا طبیعت درونی و هیانگ سنگ یا شکل بیرونی نامیده می شوند. با نگاه به هر فرد میتوان دید که هر کدام از ما دارای جنبه های ین و یانگ هستیم و آنها مربوط به ویژگیهای هستند که به ما توانائی دریافت طبیعت درونی و شکل بیرونی را میدهند. خدا ین و یانگ را به خاطر عشق آفرید.
تنها زوج شما میتواند بطور ابدی در جایگاه صاحب عشق شما بایستد. یک زن کسی است که مرد را به کمال می رساند. تنها یک زن میتواند مرد را صاحب و مالک عشق کند و تنها یک مرد میتواند زن را صاحب و مالک عشق بسازد. هر نوع دیگر مالکیت دروغین است. برای گشایش عشق فرد، تنها یک کلید یک همسر وجود دارد و نه دو تا.
زن و شوهر ایدهآل که در کانون خانواده از آن صحبت می شود کسانی هستند که میتوانند با آشکار سازی واقعی بالاترین سطح هنر، بالاترین سطح ادبیات و بالاترین و شیرینترین عشق بین زن و شوهر، عالیترین اثر هنری در جهان بشوند. زندگی زن و شوهر بایستی الهام بخش بالاترین آثار ادبی بوده و موضوع اصلی آثار بزرگ ادبی بشود.
جائی را که مرد و زن بعد از ازدواجشان در آن عشق راستینشان را باهم سهیم میشوند، قصر و سرچشمه عشق، زندگی و نسب خونی خدا و بشریت است. نقطه آغازین پادشاهی بهشتی بر روی زمین و در دنیای روح، بواقعیت درآورنده ایدهآل است. با عشق راستین به عنوان نقطه مرکزی، فرزندان متولد شده در این عشق، تصویر اتحاد کامل زن و شوهر شده، خانوادهای شکل میگیرد که در ملازمت به خدا، سرچشمه صلح و ایدهآل می شود. مرد و زن که هر کدام نیم هستند، با هم یکی شده و ایدهآل عشق خدا را به عنوان زوج فاعلیشان به کمال میرسانند. (چان سانگ گیانگ)
مادر راستین: ما به ازدواج نیاز داریم چون این راه راستین برای شکوفائی عشق ما است. تمامی زندگی ما بایستی متمرکز بر عشق راستین باشد. ما بایستی در عشق راستین به دنیا آمده، و در عشق راستین رشد کرده، در عشق راستین زیسته و در زمان مرگ به عشق راستین بازگردیم. راه عشق راستین راه زیستن برای دیگری است و این هدف ازدواج مقدس است.
تبادل نظر
ازدواج نقطه اوج برنامه خانوادگی خدا برای کمک به انسانها در رشد و شکوفائی بسوی کمال قلب از طریق عشق یا زیستن برای دیگری است. ازدواج یک مرد و زن را به یک دنیای تازه، یک حوزه کاملا جدید روحی و جسمی به نام حوزه قلب بالا میکشد. در این حوزه مرد و زن دارای این توانائی هستند که بیش از گذشته و بیشتر از هر زمانی بطور قلبی و با عشقی هر چه بیشتر به سوی شباهت به خدا به پیش رفته و آن عشق را در تمامی دنیای اطرافشان توسعه ببخشند.
هیچ رابطهای قبل از ازدواج دارای پتانسیل مشابه برای اتحاد و یگانگی بشری نیست و در نتیجه هیچ رابطه دیگری بسان روابط زناشوئی مستلزم انکار کامل نفس نیست. ازدواج در این مسیر مشوق عشق راستین است که به معنای زیستن برای دیگری است. یکی از متخصصین ازدواج و زندگی زناشوئی بنام جودیس والرشتین میگوید: ازدواجی که به حفظ وفاداری فرمان میدهد… مستلزم آن است که هر کدام از طرفهای درگیر، از خودمحوری چشمپوشی کنند. یک روانشناس معروف بنام مارشال فایتلین تاکید دارد که این وظیفه روزانه یک شوهر است که انگیزههای عملکردی به عنوان یک فرد مجرد را در خود کشته و نابود کرده و نگران نیمه دیگر خود یعنی همسرش باشد. برکت ازدواج تنها زمانی میتواند آشکار شود که انکار و ترک نفس در راستای منفعت رسانی به دیگری شکل گرفته باشد.
اگر چه عبارت انکار نفس شاید عبارتی باشد که در دنیای مذاهب از آن صحبت میشود، اما براساس اصل الهی، بواسطه اینکه ما در دنیای متمرکز بر شیطان پا به عرصه وجود نهاده و تمامی چیزهای مرتبط با شیطان و دنیای شیطانی را بطور طبیعی در تک تک سلولهایمان به ارث بردهایم، در راستای بازگشت به خدا لازم است تا تمامی آن دریافتیها را انکار کنیم تا توانائی برای به آغوش گرفتن خدا را بطور کامل در خود بپرورانیم و برکت ازدواج بخشی از این مسیر است. ازدواج دربرگیرنده انکار همه چیز است و رابطه رومانتیک و یا رابطه جنسی در ازدواج برای لذت دادن به همسر شما است. این یعنی انکار تمامی جنبههای مختلف من، مثل نفس من و عادات من و طرز تلقی من و چیزهایی از این دست که همگی مانع جریان یابی درست و مناسب عشق راستین در راستای زیستن برای دیگری هستند.
شاید باورتان نشود که انکار نفس در راستای زیستن برای دیگری باعث تقویت و شکوفایی نفس میشود و همچنین باعث اوج گرفتن هر چه بیشتر لذت و سرمستی راستین خواهد شد. کارل راث یک استاد معارف میگوید، همیشه در رابطه با جنس مخالف است که مرد و زن هر کدام آنچه را که باید باشند در خود خواهند یافت.
ازدواج متمرکز بر خدا
ازدواج همچنین مرد و زن را به خدا نزدیکتر میکند. روحانیت در یهود آموزش میدهند که اتحاد مرد و زن در قالب یک وجود واحد و یگانه تنها تصویر کامل تجسم خدا است. آقای بارث ازدواج را حتی تصویری از تثلیث میبیند و میگوید که ازدواج در سه ماهیت (خدا، مرد و زن) شکل میگیرد و در نتیجه یک انسان گوشه گیر و تنها بطور جدی موجودی ناقص است.
مادر مون میگوید که ما ازدواج میکنیم تا شبیه خدائی برخوردار از خصوصیات دوگانه بشویم. در خدا خصوصیات دوگانه در یگانگی کامل هستند. و وقتیکه خصوصیات دوگانه خدا در دنیا به تجسم درمیآیند، خود را در قالب مرد و زن نشان میدهند. با توجه به این نکته، یک مرد و یک زن در زمان مناسب بسان بذری میمانند که با هم یکی شده و بدینگونه به خدا بازمیگردند. ازدواج تجسم خدا شدن است، یعنی تجسم جاذبه و تمایل طبیعی برای اتحاد، اعطا شده به ین و یانگ، مثبت و منفی، مذکریت و مونثیت که در تمامی جهان وجود داشته و به دستیابی به یگانگی نیاز مبرم دارند. با توجه به اینکه مرد نماینده مذکریت تمامی جهان هستی و زن نماینده مونثیت تمامی جهان هستی است، همسر شما، دروازه شما برای تجربه عشق و صمیمیت با نیمی از جهان هستی است. با توجه به این نکته میتوان گفت که همسر فرد ارزشی برابر با نیمی از جهان هستی دارد و این بخش ضروری از فهم کامل طبیعت خدا است.
ازدواج به عنوان یک نقطه اساسی در سفر زندگی انسان بسوی خدا، به ارمغان آورنده پیامدهائی چند برای زندگی روحی ما است. مادر راستین اشاره میکند که اگر ما هر راهی دیگر به جز راه عشق راستین در ازدواج را پیش گیریم، تاثیر فلاکت باری بر راه زندگی درونی خود خواهیم گذاشت. ازدواج مقدس که متمرکز بر خدا بر عشق راستین تمرکز دارد، ابزار و وسیلهای در مسیر بازسازی است.
بنابراین نکته مهم این است که ازدواج هم برای زندگی کوتاه مدت زمینی و هم زندگی ابدی ما در دنیای روح اهمیت بسزائی دارد و به همین خاطر پدر و مادر مون سعی داشتهاند تا برکت ازدواج را نقطه مرکزی ماموریت جهانی خود و امری خطیر در فراخوانی برای ساختن یک دنیای براساس یک خانواده تحت تسلط خدا قرار بدهند.آنها پیمان ازدواج مقدس متمرکز بر خدا را به نام برکت ترویج کرده و میکنند. برکت دارای طبیعتی مقدس است چون باعث میشود تا مرد و زن از گذشته رها شده و به همراهی خدا در نقطه مرکزی به آیندهای تازه پیوند بخورند. در برکت، ازدواج مرد و زن برای خود آنها نیست بلکه این امر برای اجدادشان، نسلهای آینده و سرانجام خودشان اهمیت دارد. برکت ازدواج مرد و زن را به کل جامعه بشری پیوند میزند.
برکت ازدواج سرمایه گذاری والا و مسئولیت پذیر در ورای استانداردهای کشورهای مدرن امروز است که در آن ازدواج تنها برای کسب لذات شهوانی و جنسی مرد و زن بوده و با توقف آن لذات جنسی، ازدواج نیز میتواند متوقف شود. نویسندهای چون جو مگ گونز میگوید: ازدواج به معنای جشن عشق و تعهد ما بطور عمومی و در ملا عام است. درواقع ازدواج به ما میگوید که معنای زندگی فرد در اجتماع نهفته است. ازدواج برای برسمیت شناختن سهم فرد در خانواده بشری است، برسمیت شناختن زندگی فرد که بیشتر از خود فرد و اعمال فرد که بیشتر از خود او تاثیر گذار هستند. برای اعلام این نکته است که ازدواج چیزی ورای روابط خصوصی بین مرد و زن است…. بخشی از اجتماع بشری و برای بناکردن پادشاهی خدا بر روی زمین است.
کانون خانواده از طریق برکت ازدواج میخواهد تا چنین درکی را برملا نموده و در سرتاسر جهان به صحنه عمل درآورد. برای انجام چنین چیزی است که پدر و مادر مون مراسمهای بزرگ برکت را در سرتاسر جهان هم برای مجردها و هم برای متاهلین برپا نمودهاند و به تمامی شرکت کنندگان اینگونه آموزش دادهاند که براستی ازدواج تنها برای مرد و زن نبوده بلکه برای تمامی بشریت بر روی زمین، برای اجدادمان در دنیای روح و برای خدا است.
عشق الهی
به عنوان یک وظیفه اخلاقی ممکن است که ما با یکی از گفتههای نویسنده بزرگ آنتوان سنت تگزوپری موافق باشیم که میگوید، ازدواج نه زل زدن به یکدیگر بلکه نگاه به یک مسیر مشترک برای مرد و زن است. اینجا است که طبیعت ترینیتی و اجتماعی ازدواج خود را نمایان میسازند.
وقتی که مرد و زن آگاهانه در برکت ازدواج متمرکز بر خدا با هم متحد میشوند، ترینیتی را بوجود میآورند و از طریق عمل داد و دریافت، جریان عشق بین خدا، مرد و زن جاودانی میشود. و اینگونه مرد و زن برکت گرفته نوعدوستی و خیرخواهی را به فرزندان، دوستان، بستگان و در اجتماعشان گسترش میبخشند. در مذاهب بطور عمومی در برنامه ازدواج عشق زناشوئی متمرکز بر خدا، عشقی پاک و سالم برای اجتماع محسوب میشود.
عشقی اینچنین صحت گفته اریک فروم را تاکید میکند که میگوید، عشق راستین بر چگونگی ارتباط فرد با دنیا تاثیر میگذارد. اگر من براستی یک فرد را دوست بدارم، آنگاه تمامی افراد و تمامی دنیا را دوست میدارم. مردی با تجربه سی سال زندگی زناشوئی میگفت، ازدواج لمس کردن عشقی است که در برگیرنده همه چیز و همه کس است عشقی جهان شمول …. برای تجربه تمامی چیزهای خوب در وابستگی به دیگری و مراقبت از دیگران است.
بعلاوه مردان و زنان در زندگی زناشوئی تمامی انواع ممکن روابط خانوادگی را با هم تجربه میکنند. شوهر میتواند دوست، پسر، برادر، پدر و یا یک پدربزرگ عاقل برای همسرش باشد، و یک زن میتواند دوست، خواهرکوچک، خواهر بزرگ، مادر و یا یک مادربزرگ مهربان خیراندیش برای شوهرش باشد. عشق زناشوئی دربرگیرنده صورت فلکی تمامی روابط با دیگران بوده به زن و شوهر یاری میدهد تا جنبه های مختلف قلب خدا را درک کنند.
در آفرینش فرزند، عشق و یگانگی زن و شوهر واقعیت یافته و تجسمی ابدی پیدا خواهد کرد. خدا با اتحاد دوباره عناصر مذکر و مونث از هم جدا شده در قالب مرد و زن، حیاتی تازه میآفریند. بنابراین میتوان گفت که ازدواج برای تاسیس خانواده، انعکاس کامل خدا در تمامی شکوه وبرکات عظیم او است. ازدواج و خانواده تجسم کامل خدا است.
ازدواج مقدس
ازدواج گامی بزرگ و مهم و غیرقابل اجتناب در مسیر شناخت خدا است. ازدواج مقدس است به خاطر اینکه طبیعت و سرشت آفریننده و مراحل آفرینش را به تصویر کشیده و حتی در آن سهیم میشود. ازدواج برکت الهی تعیین شده و پیمانی ابدی است. بنابراین خانواده شکل گرفته از چنین ازدواجی میبایستی به عنوان نهادی مقدس در نظر گرفته شده و ما بایستی بطور جدی برای آن متعهد شده، قول داده و پیمان ببندیم. طلاق، خیانت و روابط جنسی غیراخلاقی خارج از ازدواج که بطور سنتی در تمامی جوامع به شکلهای مختلف به مرحله اجرا درآمده، میبایست برای همیشه از زندگی بشری رخت بربسته و ما بایستی با حفظ تقدس ازدواج تضمین کنیم که چنین ازدواجی فراگیر شده و تمامی انسانها بر روی زمین و تمامی نسلهای آینده آن را تکثیر نموده و برای ابدیت حفظ خواهند کرد.
ازدواج مردم را بسوی یک دنیا و حوزه کاملا تازه روحی و جسمی، یا حوزه قلبی همسر سوق میدهد. در این حوزه زن و شوهر بیش از هر زمانی دارای توانائی برای اوج گرفتن در نیل به شباهت به خدا از لحاظ قلبی و عشق هستند. سعی در زیستن در حوزه قلبی همسر بدون دریافت برکت ازدواج از جانب خدا، ریسکی خطرناک است که دشواریهای غیرقابل تصور بسیاری را برای هر دوی مرد و زن بهمراه خواهد داشت. ما میتوانیم چنین مشکلی را در میزان شدید طلاق در جوامع بشری حتی در کشورهای پیشرفته مشاهده کنیم و یا در درد غیرقابل تصور حاصله از تجربه عشق بدون خدا از جانب مردم در هر گوشه دنیا ببینیم.
ازدواج متمرکز بر خدا زن و مرد را به سرچشمه عشق پیوند میزند. در غیر اینصورت، آنها بدون خدا بسادگی درهم میشکنند. عشق خدا به زن و مرد عشق راستینی را میدهد که آنها برای طی طریق از تمامی فراز و نشیبهای زندگی به آن نیاز مبرم دارند. مرد و زن بدون ارتباط با سرچشمه عشق، در داد و دریافت راستین و ابدی، خدمت کردن به یکدیگر، در توانائی به دادن و بخشیدن و در حفظ پایداری و ایمان در تمامی طول زندگیشان کم خواهند آورد.