- قواعد مشیت بازسازی
کلام والدین راستین
از آنجائیکه آدم ایمان و واقعیت را از دست داد، تنها با تاسیس پایه ایمان و پایه واقعیت میتواند عشق را بازسازی کند. آدم چه چیزهائی را از دست داد؟ او نخست ایمان را از دست داد، بعد واقعیت را از دست داد و سرانجام عشق را از دست داد. او این سه چیز را از دست داد، به همین دلیل ما باید آنها را بازسازی کنیم. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:3)
شما برای قرارگرفتن در مسیر بازسازی، نخست به تاسیس پایه ایمان نیاز دارید. برای تاسیس پایه محکمی که براساس آن بتوانید با تضمین در مقام و جایگاه فاعلی بایستید، تاسیس پایه ایمان ضروری است. این به شما توانائی خواهد داد تا خودتان در پی اهداف الهی باشید اما این کافی و بسنده نیست. شما همچنین باید پایه واقعیت را تاسیس کنید. پایه واقعیت، پایهای است که باعث میشود قابیل در برابر هابیل تسلیم شده، سر تعظیم فرود آورد. قابیل فرزند دشمن ما، شیطان است. از طریق او بود که پلیدی ریشه دوانیده و امواج مرگ تمامی تاریخ را جاروب کرد. برای مسدود کردن این اعمال پلید و متوقف کردن حوزه پلیدی، فردی در مقام هابیل از حوزه خدا، باید بر فردی در مقام قابیل پیروز شود. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:4)
ما دو راه در پیش رو داریم، یکی برای خاطر خودمان و دیگری برای خاطر قابیل، و این به معنای گام نهادن در مسیر خدمت کردن به دشمن ما است. معنای آن این است که برای گام نهادن در مسیر خود، بایستی با قابیل سروکار داشته باشیم. پایه واقعیت چیست؟ اگر چه هابیل راه خود را آماده کرده است، اما او نمیتواند در پیشگاه خدا بایستد مگر اینکه بطور کامل بر قابیل پیروز شود. هابیل باید دشمنش را با خود (بسوی خدا) ببرد. او نباید به دشمنش حمله کند بلکه باید او را هدایت کرده و با خود به حضور خدا بیاورد. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:5)
ما برای پاکسازی گناه اصیل، از طریق تاسیس پایه ایمان و پایه واقعیت، پایه برای دریافت نجات دهنده را تاسیس میکنیم. بدنبال انجام چنین چیزی ما میتوانیم تا ورودی تازه به حوزه زندگی و عشق خدا داشته باشیم. برای پاکسازی گناه اصیل، مراحل پیوند زنی ضروری است. برای اینکه بتوان از یک درخت زیتون وحشی، درخت زیتون راستین ساخت، باید آن را هرس کرده و یک شاخه از درخت زیتون راستین را به آن پیوند بزنیم. به همین صورت، برای اینکه مردمی را که بسان درختان زیتون وحشی هستند به درختان زیتون راستین مبدل شوند، میبایست از مراحل انکار خود عبور کرده تا بطور کامل به استقبال یک وجود و نفس تازه بروند. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:6)
مردم میگویند که به استاندارد کمال دست پیدا کردهاند، اما این استاندارد نسب خونی آنها را مرتب نمی کند. چون بشریت، نسب خونی شیطان را به ارث برده است، نسب خونی آنها پاک نیست. آنها برای پاکسازی نسب خونی به نجات دهنده نیاز دارند. بنابراین، مردم سقوط کرده بطور مطلق به تاسیس پایههای ایمان و واقعیت نیاز دارند که زمینه و پایه برای دریافت نجات دهنده است. سوال نهائی این است که چطور میتوان پایه برای دریافت نجات دهنده و تغییر نسب خونی از طریق نجات دهنده را بنا نهاد. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:7)
استاندارد شما برای زندگی با ایمانتان چیست؟ هدف شما بایستی دستیابی به مقامی بالاتر از اجداد ما، آدم و حوا باشد. شما برای نیل به چنین چیزی، باید بجنگید. بر علیه چه کسی؟ قرار نیست که برادران برعلیه یکدیگر بجنگند. شما بایستی بر علیه شیطان بجنگید. وقتیکه میخواهید کار خوبی انجام بدهید، شیطان ظاهر میشود، خدا هم همینطور ظاهر میشود. و شما بین خدا و شیطان، بین خوبی و پلیدی قرار میگیرید. در چنین جایگاهی شما تنها با غلبه بر پلیدی و پیروی از خوبی تا زمانیکه پلیدی به میل خود در برابر شما تسلیم شود، انسان خوبی خواهید شد. در اصل الهی این مراحل تکمیل پایه واقعیت نامیده میشود که از طریق جنگ بر علیه شیطان کسب پیروزی حاصل میشود. بعد از اینکه بر شیطان فائق آمدید جایزه دریافت خواهید کرد. در این دنیا دستاوردهای افراد با ارائه لوحه یا پول برسمیت شناخته میشود، اما ما از این چیزهای جزئی سخن نمیگوئیم. جایزه ما یگانه بوده و ارزشی فوقالعاده دارد، جایزه ما عشق خدا است. (چان سانگ گیانگ 4.3.2:8)
ماموریتی که هابیل باید به انجام برساند، بسیار مهمتر از هر چیز دیگری در مسیر بازسازی است. به خاطر سقوط، شخصیت و مقام هابیل در درون حوزه خواست خدا شکل گرفت. اگر سقوطی صورت نمیگرفت، نیازی به تاسیس مقام هابیل نبود. هابیل به خودی خود نمیتواند هابیل باشد. بدون قابیل هابیلی وجود ندارد. بعلاوه، فرد برای اینکه بتواند به عنوان هابیل انتخاب شود، باید از دوره آمادگی طی طریق کند. به عبارت دیگر، لازم است تا او با طی طریق از یک دوره زمانی نشان بدهد که در حوزه الهی قرار دارد. اصل الهی این دوره را دوره تاسیس پایه ایمان نام نهاده است. این دورهای است که در آن قربانی پیشکش میشود. هابیل قربانی را پیشکش نموده تا خدا و بشریت جدا شده از یکدیگر، بتوانند به پیوند قلبی نائل شوند. آنگاه هابیل همچنین میتواند پیوند بیرونی قلبی را نیز بوجود آورد. (چان سانگ گیانگ 9.3.6:4)
تبادل نظر
بواسطه سقوط بشر، انسانها سقوط کرده مقام فرزند راستین والدین بهشتی را از دست داده و سرانجام در جایگاهی بین خدا و شیطان قرار گرفتند، یعنی در جایگاهی متوقف شدند که میتوانستند هم با خدا و هم با شیطان در ارتباط باشند. اما والدین بهشتی انسانها را بگونهای آفرید که هرگز در ارتباط با دو سرور نباشند. همانطور که یک والدین بهشتی داریم، بشریت که در مقام فرزندان راستین او در تصور او آفریده شدند، بایستی تنها در ملازمت به والدین بهشتی در مقام والدین اصیلشان زندگی کنند.
برای دستیابی هابیل به حق هابیلی که همان حق نیل به مقام انسانی در حوزه خدا است، لازم است پایه ایمان را بنا کند. راه تاسیس پایه ایمان، به این معنا است که شما زندگیتان را به عنوان یک پیشکش در اختیار والدین بهشتی قرار داده و بدینوسیله در مسیری گام بردارید که بتوانید خودتان را از شر طبیعتهای سقوط کرده بجا مانده در وجودتان، رها کنید. معنایش این است که شما باید به خاطرزندگی متمرکز بر خودخواهیها و تمایلات بدن جسمی تا به این زمان خودتان توبه کرده و از خودتان انسانی بسازید که میتواند متمرکز بر قلب و عشق راستین زندگی کند. شما برای انجام چنین چیزی باید در راهی گام بردارید که با کنترل جسمتان، قلب شما در شادی و مسرت باشد، از جمله با اجرای شرطهای روزه و دعا، و وقف زندگیتان برای خدمات عمومی که از طریق آن بتوانید استاندارد عشق ورزیدن و خدمت کردن به مردم را بیافرینید. بدینسان وقتیکه قلب و روح شما توانائی کنترل بر جسمتان را بدست آورد، شما قادر خواهید بود تا رابطه از دست رفته خود با والدین بهشتی را بازسازی کنید.
یکبار که هابیل از طریق تاسیس پایه ایمان، استاندارد یگانگی با والدین بهشتی را بوجود آورد، وارد مرحله بعدی میشود که در آن لازم است با یافتن قابیل حوزه برادری یا حق فرزند ارشد (نخست زادهگی) را بازسازی نماید. به عبارت دیگر هابیل نمیتواند با توسل به زور و خشونت برادر بزرگش قابیل را بازسازی کند، بلکه او بایستی با به آغوش گرفتن قابیل، دوست داشتن او و خدمت کردن به او، کاری کند که قابیل داوطلبانه در این مسیر گام برداشته و خود تسلیم او شود. هابیل بایستی قابیل را با عشق راستین نشات گرفته از قلب عظیم و بیکران خدا در آغوش بگیرد. هابیل بایستی قابیل را به حضور خدا برده او را به خدا معرفی کرده و به این ترتیب کاری کند که قابیل درک کند که بایستی خود را از شیطان جدا کرده و راه بسوی خدا، والدین اصیل خود را بیابد. به عبارت دیگر، تلاش هابیل بایستی قابیل را در موقعیتی قرار بدهد که او براساس میل خودش بخواهد که به خدا تعلق داشته باشد.
قابیل که بطور جسمی در مقام برادر بزرگتر قرار دارد، با گام نهادن در این مسیر، به این درک خواهد رسید که هابیل در مقام برادر بزرگ روحی او قرار دارد، اگر چه از لحاظ جسمی او در مقام برادر کوچک قرار دارد. قابیل در چنین مسیری در جایگاهی میایستد که میتواند به برادر کوچکش احترام گذاشته به او عشق ورزیده و دو برادر میتوانند دست در دست یکدیگر در پیشگاه والدین بهشتی بایستند. آنها اینگونه با هم متحد و یگانه شده و خود را از شر طبیعهتهای سقوط کرده رها کرده، و در ملازمت به والدین بهشتی در مسیر مشیت الهی قرار خواهند گرفت. طی طریق از چنین مسیری تاسیس پایه واقعیت را برای اولین بار ممکن میکند.
دلیل تاسیس پایه ایمان و واقعیت در یک چنین حال و هوائی چیست؟ با تاسیس چنین پایههائی، پایه برای دریافت والدین راستین تاسیس خواهد شد و ما قادر خواهیم بود تا براساس چنین پایهای والدین راستین را دریافت نموده، آنها را پذیرفته و در ملازمت به آنها خانوادههای خدا را بنا کنیم. والدین راستین در مقام و چایگاه والدین بهشتی برای نجات و رستگاری تمامی انسانها پا به عرصه وجود نهادهاند.
پایه برای دریافت والدین راستین چیست؟ همانطور که توضیح داده شد، برای دو برادرهای جدا شده از یکدیگر، که بطور خصمانه در مقابل یکدیگر جبهه گرفتهاند، مشیت الهی بر این قرار گرفته است که آنها با بازسازی حوزه برادری نائل آمده و براساس اتحاد با یکدیگر والدین بهشتی اصیل از دست رفته را بیابند.
در میان افسانههای عجب و غریب، داستانی به نام باد و خورشید داریم. باد و خورشید شرط بستند تا که چه کسی بهتر میتواند پالتو از تن مسافری که در مسیر رفتن به مقصدش درآورد. باد سعی کرد با یک وزش قوی امواج هوا، طوفانی بوجود آورده و به زور پالتو را از تن آن مسافر درآورد. اما هر کاری کرد نتوانست به این هدف دست پیدا کند. از طرف دیگر خورشید با درخشش نورانیاش کاری کرد که هوا چنان گرم شود که مسافر دواطلبانه پالتویش را درآورد و اینگونه خورشید در این شرط بندی برنده شد.
درآوردن پالتو بصورت داوطلبانه از جانب آن مسافر در مقابل جریان هوای گرم و مطلوب میتواند با قابیل و حرکت داوطلبانه او در احترام گذاشتن به برادر کوچکش و پیروی از او تشبیه شود. باد هر چه وحشیانهتر میوزید مسافر هر چه محکمتر پالتویش را به خود میپیچید، اما وقتیکه او با گرمای شدید خورشید روبرو شد، اتوماتیکوار پالتو را از تن درآورد. به همین صورت، برای اینکه هابیل بتواند با قابیل یکی و یگانه شود، باید با عشق و خدمت کاری کند که قابیل با دریافت گرمای عشق و محبت او داوطلبانه خود را خلع سلاح کند. به عبارت دیگر، هابیل بایستی قلب یخزده قابیل را از طریق عشق و به آغوش گرفتن او، ذوب کند.
پایه ایمان و پایه واقعیت داستانی تنها برای دیگران، مثلا اشخاص مرکزی در گذشته تاریخ بشری نیست. هر کدام از ما در زندگی خود دارای مسئولیت در تجربه آنها و قرار گرفتن در جایگاههای آنها هستیم. بنابراین، و ما هرگز نباید از طریق زندگی با ایمان، از تلاش برای هر چه عمیقتر کردن رابطه قلبی با خدا غفلت کنیم. به عبارت دیگر، طرز تلقی ما در ارتباط با زندگی بایستی بر اساس پایه ایمان قرار بگیرد. اما تاسیس پایه واقعیت بسیار سخت و دشوارتر از تاسیس پایه ایمان است. پایه ایمان از طریق رابطه من با خدا یعنی در یک رابطه یک به یک با والدین بهشتی تاسیس میشود، اما با توجه به این نکته که تنها از طریق رابطه قلبی و اتحاد با دیگر مردم از طریق عشق راستین، پایه واقعیت شکل خواهد گرفت، ما به تنهائی نمیتوانیم پایه واقعیت را بنا کنیم. راه حل برای انجام چنین چیزی، تجربه عشق راستین متمرکز بر قلب والدین بهشتی است. درست مثل خورشید اگر ما به گرمی بخشی تداوم بخشیده، و گرمای عشق راستین والدین بهشتی را به دیگران در اطرافمان ابلاغ کنیم، پایه واقعیت بطور طبیعی تاسیس شده، توسعه یافته و شکوفا خواهد شد.
نکاتی برای تعمق
- در راه ایمان، هر کسی نخست در مقام قابیل آغاز کرده و سپس در مقام هابیل قرار خواهد گرفت. با توجه به این نکته شما فکر میکنید که جایگاه هابیل و قابیل و طرز تلقی این دو در زندگی روزانه شما به چه شکلی خود را نشان داده است؟
- به نظر شما تاسیس پایه ایمان و پایه واقعیت در زندگی روزانه در رابط با اطرافیان شما به چه صورتی انجام گرفته است؟