کمال چهار حوزه باشکوه قلب، سه حوزه بزرگ پادشاهی و خانواده سلطنتی

کلام والدین راستین

پیمان 3: خانواده ما مالک چان ایل گوگ پیمان می‌بندد که چهار حوزه باشکوه قلب و سه حوزه بزرگ پادشاهی و خانواده سلطنتی را متمرکز بر عشق راستین به کمال برساند.

چهار حوزه بزرگ قلب و سه حوزه بزرگ پادشاهی می‌توانست به انجام برسد اگر آدم و حوا سقوط نمی‌کردند. آنها می‌توانستند این حوزه‌ها را به کمال رسانیده و خانواده سلطنتی خدا بشوند. این بخش از پیمان خانواده به بازسازی مردم سقوط کرده و مبدل کردن آنها به خانواده سلطنتی اشاره دارد. خانواده‌هایی که برکت ازدواج دریافت می‌کنند باید این ماموریت را به انجام برسانند. عشق زناشوئی بایستی در جائی شکل بگیرد که در آن چهار حوزه باشکوه قلب و سه حوزه بزرگ پادشاهی به واقعیت در‌آمده است. برای اینکه یک مرد و یک زن بتوانند از یکدیگر عشق دریافت کنند، آنها می‌بایست در یک چنین جایگاهی قرار بگیرند. در غیر این صورت آنها نمی‌توانند یکدیگر را دوست بدارند. با این همه این حوزه‌ها و پادشاهی‌ها نمی‌توانند بدون عشق به واقعیت درآیند. به این خاطر مرد بطور مطلق به زن نیاز دارد و زن نیز بطور مطلق به مرد نیاز دارد. (پیانگ هوا شین گیانگ ص 259)

جائیکه در آن انسانها ازدواج کرده و نخستین عشقشان را متمرکز بر خدا به کمال می‌رسانند، نقطه به میوه نشستن و نقطه مرکزی تمامی کمالها است. بنابراین ازدواج اتحاد بهشت، زمین و بشریت بوده و همه چیز یعنی عمودی و افقی، چپ و راست، جلو و عقب به کمال می‌ر‌ساند. از طریق ازدواج ایده‌آل عشق راستین فرزندان راستین، برادر و خواهر راستین و زن و شوهر راستین و والدین راستین بطور خلاصه چهار حوزه قلب به شکل گرفته و به کمال می‌رسند. جایگاه آدم و حوا مقام دومین جد و دومین آفریننده، زوجهای مفعولی بسیار محبوب خدا است. آنها قرار است که تمامی آنچه را که خدا در جایگاه اولین آفریننده در نظر داشت تجربه کند، به ارث برده و به نمایندگی از طرف او لذت فرزند، برادر و خواهر، زن و شوهر و والدین شدن را تجربه کنند. از اینرو خدا اولین آفریننده، آدم و حوا دومین آفریننده و فرزندان آنها مقام سومین آفریننده را به عهده می‌گیرند. آنگاه اولین، دومین و سومین آفریننده، یعنی خدا، آدم و حوا و فرزندانشان، درجایگاه رسمی خود متمرکز بر چهار پایه اساسی قرار گرفته و بدینوسیله آن اصل بنیادین حیات می‌شوند که تمامی بشریت باید از آنها پیروی کنند. (سخنرانی‌ها 27 مارس 1994)

تبادل نظر

یکی از منتقدین اجتماعی در کره به نام کیم ته وان در کتابش تحت عنوان ”تمرکز بر فرهنگ صمیمانه“ عنوان می‌کند که روانشناسان می‌گویند بطور عمومی پایه طبیعت و سرشت ما در سنین 1 تا 6 سالگی و دیدگاه و ارزش زندگی ما در سن 12 سالگی شکل ‌می‌گیرد. ما مهمترین چیزها برای زندگی کردن را در خانه از والدین خود می‌آموزیم. درواقع، یکی از متخصصین روانشناسی حتی می‌گوید که 92 درصد از تاثیرات بر روی کودک از والدین او است و 8 درصد باقی مانده دیگر تاثیرات از جمله مدرسه، جامعه، کشور و اماکن مذهبی است. او اینگونه بر اهمیت والدین و خانه در آموزش کودک تاکید دارد. با این همه، بسیاری از والدین بر پول و انرژی برای آموزش فرزندانشان تمرکز می‌کنند که در حوزه آن 8 درصد تاثیرات قرار دارد و اینگونه درباره آموزشی را که باید در خانه صورت بگیرد غفلت می‌کنند، اگر چه 92 درصد از تاثیر کلی عمومی بر روی فرزند محسوب می‌شود.

در اصل قرار بود تا آدم و حوا در مراحل رشد خود بالغ شده، برکت ازدواج دریافت کرده و یک خانواده زیبا را به عنوان یک الگوی همیشگی برای تمامی انسانها و تمامی بازماندگانشان بوجود آورند. والدین بهشتی نامرئی است، به همین خاطر آرزو و رویای او این بود که آدم و حوای آفریده شده در تصور او، برکت ازدواج دریافت کرده و یکی شوند و او بتواند در یگانگی آنها و در بدنهای جسمی آنها ساکن شود و اینگونه آفریننده‌ای با شکل و فرم جسمی بشود. او آدم و حوا را آفرید تا اجداد بشری شده و به بازماندگان بسیاری تولد بدهند و اینگونه به کمال رسیده، خانواده تشکیل داده و بر تمامی جهان خلقت تسلطی راستین را بوجود آورند. قرار بود تا والدین بهشتی در مقام اولین آفریننده و آدم و حوا در مقام دومین آفریننده و فرزندان آنها در مقام سومین آفریننده در یگانگی با هم پادشاهی خدا را بر روی زمین به واقعیت درآورده و آن را در میان تمامی انسانها تا به ابدیت حفظ کرده و نسل به نسل منتقل کنند. این هدف آفرینش او بود.

در درون خانواده‌ای که سه پادشاهی بزرگ یعنی پادشاهی والدین بهشتی، پادشاهی والدین و پادشاهی فرزندان بواقعیت درآمده باشد، چهار حوزه قلب یعنی حوزه‌های عشق والدین، عشق زن و شوهر، عشق برادر و خواهر و عشق فرزندان می‌توانند هماهنگ شده و الگوی پادشاهی بهشتی را بوجود آورند. در این صورت چهار حوزه قلب چه هستند؟

نخست، عشق زن و شوهر

در آغاز والدین بهشتی در این آرزو بود تا آدم و حوا رشد نموده و به ایده‌آل یگانگی با او دست پیدا کنند. عشق زن و شوهر از آن نظم آفرینش پیروی می‌کند که در آن زوج فاعلی مطلق باید زوج مفعولی مطلق خود را آفریده و همچنین زوج مفعولی مطلق باید زوج فاعلی مطلق خود را آفریده و تکمیل کند. به عبارت دیگر، در میان تمامی زنان دنیا، تنها کسی که می‌تواند مردی را شوهر خود صدا زده و ارزش و جایگاه او را در این سطح برسمیت بشناسد، همسر او است. تنها وقتیکه او را به عنوان شوهر خود برسمیت شناخت، مقام آن مرد به کمال می‌رسد. به همین صورت، مقام زن نیز زمانی به کمال می‌رسد که شوهرش او را به رسمیت بشناسد. بنابراین، عشق بین زن و شوهر به معنای پیش گرفتن آن نوع زندگی است که در آن شما خودتان را با همسرتان وفق داده، و جایگاه او را به کمال برسانید، چرا که او تنها کسی است که می‌تواند شما را به کمال رسانده و یا تنها کسی است که چنین اختیاری دارد.

دوم قلب والدین

باید بطور واضح و آشکار بدانیم که مقام والدین توسط خود آنها تعیین نمی‌شود، بلکه مقام و ارزش آنها توسط فرزندانشان تعیین می‌شود یعنی زمانیکه فرزندان آنها را والدین خود می‌خوانند. یعنی مقام و جایگاه والدین برای فرزند به میزان کار و تلاش آنها برای به کمال رساندن فرزندانشان تعیین می‌شود. بنابراین، لازم است تا آنها به هر قیمت که شده فرزندانشان را در مسیر نیل به کمال آموزش داده و هدایت کنند. تنها در این صورت است که آنها به عنوان والدینی ایده‌آل برسمیت شناخته خواهند شد.

سوم، قلب فرزند

فرزندان در مسیری قرار دارند که خود در آینده‌ای نزدیک، والدین خواهند شد. فرزندانی که از والدینشان عشقی عظیم دریافت می‌کنند در جایگاهی قرار می‌گیرند که می‌توانند در مقام فرزند خلف به آن عشق پاسخ داده و تمامی تلاش خود را در خدمت و ملازمت به والدینشان بکار بگیرند تا از جانب والدین در چنین جایگاهی برسمیت شناخته شوند. آنها در این مسیر مقام و حق والدین آینده، حق نسب خونی، حق ارثیه، حق برابری و حق مشارکت را به ارث می‌برند.  

چهارم، قلب برادر و خواهر

سقوط آدم و حوا باعث شد تا قابیل و هابیل از هم جدا شده و مثل دشمن در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. والدین بهشتی والدین اصیل ما در این آرزو بود تا برادرها به یگانگی با یکدیگر دست یافته و بسوی والدین اصیل بازگردند. بنابراین لازم است تا ما نه تنها به فرزندان جسمی خود تولد بدهیم، بلکه دختران و پسران گمشده خدا در حوزه قابیلی را یافته به آنها به عنوان فرزندان روحی ما تولد دوباره داده و آنها را با فرزندان جسمی خود در مقام برادر و خواهرشان متحد کنیم. به عبارت دیگر، لازم است تا فرزندان ما بیاموزند که برای دیگر برادران و خواهران خود در حوزه قابیلی زندگی کنند. چرا که جایگاه ما به عنوان یک فرد چیزی نیست که خودمان بتوانیم آن را بوجود آوریم. این جایگاه زمانی برسمیت شناخته شده و به کمال می‌رسد که ما در مسیری گام برداریم که در آن از جانب برادران و خواهران خود برسمیت شناخته شویم.

اگر چهار حوزه قلب به هر دلیلی آسیب ببینند، حوزه قلب زن و شوهر ناقص شده، حوزه قلب والدین ناقص شده، حوزه قلب فرزند ناقص شده و حوزه قلب برادر و خواهر نیز ناقص می‌شود. براستی پایه‌ای که براساس آن ما می‌توانیم این چهار حوزه قلب را به واقعیت درآوریم خانواده است.

کمال شخصیت، همچنین در درون خانواده‌ای شکل می‌گیرد که در آن سه نسل با هم زندگی‌ می‌کنند. یعنی زمانی چنین چیزی صورت می‌گیرد که ما بتوانیم قلب پدربزرگ و مادربزرگ، قلب پدر و مادر و قلب برادر و خواهر را درک کرده و عشقمان را با آنها سهیم شویم. به این دلیل است که والدین راستین فرمودند تا در تمامی خانواده‌های برکت گرفته، سه نسل در یک خانه با هم زندگی کنند.

نکاتی برای تعمق

  • همانطور که گفته شد، برای اینکه همسرتان به کمال برسد، لازم است که به جای چیز خواستن از او، شما برای خاطر او زیسته و نیازهای او را برآورده کنید. در این صورت فکر می‌کنید نیازهای همسرتان چیست که شما باید برای برآورده کردن آنها برنامه ریزی کرده و برای تحقق آنها تمامی تلاشتان را بکار بگیرید؟
  • شما فکر می‌کنید به عنوان خانواده برکت گرفته مرکزی در ملازمت به والدین بهشتی، در موقعیت کنونی خودتان برای تجربه روحی چهار حوزه بزرگ قلب، چه کار و تلاشی را باید پیش گیرید؟