گفتار و خاطرات خانم ”سا گیل جا“ همسر اولین شخص مرکزی کره
پدر راستین در جستجوی اصل الهی، متوجه شد که هر بخشی از اصل الهی بیش از هر کس دیگری نخست بر خود او اعمال میشود. یک روز اعضا به اتفاق پدر راستین در منطقه کوهستانی بوکاک به کوهنوردی رفته بودند. در زمان استراحت پدر راستین در حین صحبت با اعضا، با چوب دستیاش روی زمین یک دایره کشید و گفت حتی من نمیتوانم یک ذره هم پایم را از این خط که غرامت نام دارد بیرون بگذارم.
من که در آن زمان جوانی بیش نبودم، متوجه نشدم که پدر از چه چیزی حرف میزند. اما بعد از گذشت سالهای بسیار، کم کم متوجه شدم که پدر راستین پیشاپیش هر یک از ما در مسیر غیرقابل اجتناب غرامت گام برمیدارد. پدر راستین فرمودند:
”غرامت مورد نیاز برای ناجی در تثبیت جایگاهش، یک شرط غرامت ساده نبوده، بلکه غرامتی با ارزش مساوی و غیرقابل اجتناب است. ناجی باید حتی بیشتر از سهم خودش غرامت پرداخت کند. در این صورت، فکر میکنید که من این سفر را متمرکز بر چه چیزی آغاز کردم؟ من متمرکز بر قلب خدا در این مسیر گام برداشتم. ارتباط با قلب خدا از یک طرف بسیار عرفانی و از طرف دیگر بسیار ترسناک است. سنگ زیر پا در حین پرداخت غرامت متمرکز بر قلب خدا، در آغاز میتواند کوچک و قابل تحمل باشد. صرف نظر از اینکه یک چیزی چقدر بزرگ و بینالمللی است، همیشه باید از یک نقطه شروع شده و سپس راه خود را به بالا و بالاتر تا سطح بینالمللی طی کند. وقتیکه به چیزی متمرکز بر قلب خدا نگاه میکنیم، یک شرط غرامت زمانی میتواند ممکن شود که آن نقطه بسیار بیکران و بزرگ باشد. در غیر اینصورت، با ایجاد تغییرات در نهضت درونی ما، دنیای روح هرگز تغییر نخواهد کرد. به عبارت دیگر، وقتیکه دنیای درونی سانگ سنگ بر یک استاندارد راسخ، با استواری بایستد، فروریزی دنیای بیرونی هیانگ سانگ (کاذب) آرام آرام شروع خواهد شد. آنگاه نشانههای هیانگ سنگ (راستین) بر روی زمین آشکار خواهند شد. حاکمیت دنیای قدیمی نیز شروع به فروریزی میکند. به همین دلیل است که دنیای کمونیسم در حال فروریزی است.“ (سخنان پدر راستین، سال 1967 در جمع اعضا در ژاپن)
این غرامت با ارزش برابر در عهد قدیم نیز تشریح شده است. همانطور که میدانید، در این عهد قرار بود تا براساس استاندارد غرامت دادن و یا گرفتن زندگی به جای زندگی، چشم به جای چشم و دندان به جای دندان به زندگی سمت و جهت بدهند.
اجداد ما مجبور بودند تا برای هزاران سال در یک مسیر دردناک غرامت گام بردارند تا بتوانند سروری را که خدا برای این ملت آماده کرده بود دریافت کنند. همچنین مردان قبیله مون مجبور بودند تا در یک دوره غیرقابل تصور غرامت گام بردارند تا تولد پدر مون در قبیلهشان ممکن شود. پدر راستین فرمودند که چون من یک دختر و سه پسرم را فدا کردم، فداکاریهای لازم را به انجام رسانیدهام. دومین دختر پدر، هه جین نیم، هشت روز بعد از تولدش به دنیای روح رفت. پدر فرمودند که هه جین به عنوان نماینده تمامی حوزه خدا پیشکش شد. در آن زمان، مادر راستین اشک بسیاری ریختند. اما پدر راستین حتی یک قطره هم اشک نریخت و غم و اندوه خود را هرگز به کسی نشان نداد.
پس از آن، هی جین نیم در حین سفر با قطار برای رفتن به محل ویتنسینگ با افتادن از پنجره قطار جان خود را از دست داد. در آن زمان نیز پدر راستین اشک نریخت و غم و اندوه خود را به کسی نشان نداد و در عین حال، وقتیکه در جمع اعضا قرار گرفته بود، درباره دیگر موضوعات با آنها صحبت کرد.
بعد از آن هونگ جین نیم بود که در کشور آمریکا در یک تصادف در حین رانندگی جان داد. من در آن زمان در همراهی با پدر راستین بودم. در آن زمان نیز پدر راستین هرگز گریه نکرد، بلکه بیشتر اوقات با لبخند دیده میشد. از طرف دیگر مادر راستین در غم و اندوه بسیاری بود. پدر به او میگفت: هونگ جین به جای پدرش به دنیای روح پیشکش شده است، به همین خاطر اگر گریه کنی، او نمیتواند در جایگاه یک پیشکش قرار بگیرد. لطفا غمگین و افسرده نباش. پدر راستین به دیگر اعضا رو کرده و گفت: مادر از سختیهای بسیاری طی طریق میکند، چون با کسی مثل من با داشتن یک زندگی مملو از دشواریهای بسیار ازدواج کرده است.
چهارمین پسر یانگ جین نیم بود که او نیز در یک تصادف در آمریکا جان سپرد. بدن او را برای دفن به کره آوردند و من در آن زمان در آنجا بودم زمانی که والدین راستین تابوت او را به خاک سپردند. مادر غم و اندوهش را به دیگران نشان نداد. من در حین خدمت به والدین راستین به این میاندیشیدم که براستی یانگ جین نیم هم رفت. پدر راستین بدنبال ریختن تمامی خاکها بر روی تابوت یانگ جین با لبخندی بر لب گفت: یانگ جین خدا نگهدار!
من بسیار متعجب شده بودم از اینکه پدر راستین هرگز در این شرایط لبخندش را کنار نگذاشت. به همین دلیل به این فکر میکردم که در اولین فرصت از او در این مورد بپرسم. روز بعد بود که در حین صرف صبحانه به پدر راستین گفتم: در مراسم خاکسپاری یانگ جین نیم، متوجه لبخند شما شدم … و پدر گفتند: بله من یانگ جین را با قلبی فرستادم که انگاری او را به جشن عروسیش میفرستم.
فکر میکنید که قلب والدین در حین فرستادن دخترشان به خانه بخت در چه حالی است؟ ما بطور عمومی در آن لحظه احساس غم و اندوه داریم اما آیا در پایان نمیگوئیم … که به آنجا برو و زندگی خوبی پیشه کن؟ به همین خاطر با حفظ لبخند بر لب فرزندانمان را با امید به خانه بخت میفرستیم. پدر راستین هم چنین حال و چنین فکری داشت. و من فکر میکردم که پدر راستین براستی با دیگر مردم معمولی فرق بسیار دارد. ناجی بایستی در یک چنین مسیر غیرقابل انکار گام بردارد.
پدر راستین فرمودند ”من چهار تن از فرزندانم را به عنوان نماینده اولین آدم ( هی جین نیم) دومین آدم (هونگ جین نیم) و سومین آدم ( یانگ جین نیم) و حوا (هه جین نیم) پیشکش کردم. من تمامی فداکاریهایی را که لازم بود به انجام رسانیدم.“ و من فکر میکردم اوه، دوره غرامت برای ناجی، دورهای خشن با دشواریهای بسیار است.
رابطه بین انسان سقوط کرده و ناجی
ارتکاب به گناه به معنای قرض بالا آوردن و پرداخت غرامت به معنای پرداخت قرض است. بنابراین پرداخت غرامت به این معنا است که شما وجودتان را از گناه پاک میکنید.
بازسازی به این معنا است که بشریت سقوط کرده به حوزه دنیای شیطانی، با پاکسازی وجودشان از گناه، به جایگاه اصیلشان بازگردند. در اصل الهی این دو جنبه به هم پیوسته و به همین خاطر ما عبارت ”بازسازی از طریق غرامت“ را داریم.
چون ناجی در یک چنین مسیری گام برمیدارد، ما نیز نمیتوانیم از رفتن و قرار گرفتن در چنین مسیری خودداری کنیم. تنها تفاوت بین ما و ناجی در این است که ما میتوانیم به واسطه غرامتهایی که ناجی در تمامی طول عمرش پرداخت کرده است، در یک مسیر به مراتب آسانتر گام برداریم.
براساس گفتار پدر راستین، رابطه بین انسان سقوط کرده و ناجی مثل یک مگسی است که بر پشت مسافری مثلا کرهای در هواپیما نشسته و همراه با او به آمریکا میرود. آیا غیر از این است که آن مگس تنها با نشستن بر دوش آن مسافر به آمریکا خواهد رسید؟ پدر راستین فرمودند که رابطه بین انسان سقوط کرده و نجات دهند چنین رابطهای است.
پدر راستین همچنین رابطه بین نجات دهنده و انسان سقوط کرده را با مادری مقایسه میکند که مجبور است تا فرزند بدوش از یک کوه و جنگل مملو از گرگ و ببرهای وحشی طی طریق کند. مادر ناجی است و آن کودک ما انسانهای سقوط کرده هستیم. تنها وقتیکه کودک براحتی بخوابد مادر قادر خواهد بود تا با سلامت از این کوه و جنگل عبور کند. اگر کودک گریه کند، ببرها خواهند آمد و هر دوی آنها را تکه پاره خواهند کرد. به همین خاطر ما نیز باید بدون هرگونه سر و صدایی از ناجی پیروی کنیم.
در اینجا سرو صدا اشاره به شکایت است. بنابراین، صرف نظر از چگونگی راه، نتایج و اتفاقات زندگی، ما نبایستی شکایت کنیم. شکایت کردن ما به شیطان این امکان را خواهد داد تا به ما هجوم آورده و ما را متهم کند. پدر با استفاده از این دو مثال به چگونگی رابطه بین ما و ناجی اشاره میکرد.
نکاتی برای تعمق
- برای شما غرامت به چه معنا است و چرا ما به آن نیاز داریم؟
- چه فرقی بین خود و والدین راستین میبینید؟ و ما چگونه میتوانیم این فاصله را پر کنیم؟
- در رابطه با والدین راستین چگونه عمل کردهاید؟ آیا تا به حال بیسر و صدا از والدین راستین پیروی کردهاید؟