ایدهآل رابطه والدین فرزند
سخنان والدین راستین
والدینی که به فرزندانی تولد داده و آنها را بزرگ کردهاند، میل برای دریافت برکت و احساس خوشحالی از طریق دختران و پسران محبوبشان را درک میکنند. اگر آنها بتوانند یک پایۀ برکت و شادی بنا کنند، میخواهند تا آن را برای ابدیت به بازماندگانشان اهداء کنند. حتی والدین سقوط کرده خواستار آن هستند که فرزندانشان بزرگ شده و به انسانهای خوبی مبدل بشوند که تمامی ملتها بتوانند از آنها پیروی کرده، به آنها حرمت گذاشته و از آنها ستایش کنند. قلب والدین در پی محافظت کردن از فرزندان از هرگونه آسیبی است، به همین خاطر شبانه روز در اضطراب بسر میبرند. حتی مردم سقوط کرده دارای چنین قلبی هستند. یک مادر بوی ادرار و مدفوع فرزندش را پذیرا بوده، در حین سرپرستی از او برایش لالایی خوانده، و بدون توقف در آرزوی موفقیت او در زندگی است. هر والدینی از چنین قلبی برخوردار است. اگر فرزندی با کمبودهای خاصی روبرو است یا مشکل نقص عضو دارد، قلبهای والدین تا حد خرد شدن در عذاب و درد بسر میبرد. اگر این مشکلات حل و فصل شوند، تسکین و لذتی که آنها احساس میکنند در ورای دردی که احساس میکردند، غیرقابل توصیف است. (چان سانگ گیانگ – 5.3.2:11)
قلب والدین برای فرزندانشان چه محدودیتی دارد؟ والدین فرزندانشان را در ورای سالهای کودکی، در تمامی دوران بلوغ، و برای ابدیت دوست میدارند. اگر رابطهای بین والدین و فرزند شکل بگیرد، که از طریق آن هر دو طرف افزایش ارزشی گرانمایه را تجربه کنند، قدرت و تحریکی پایان ناپذیر، چیزی ابدی و تازه در آن رابطه شکوفا میشود. (چان سانگ گیانگ 5.3.2:17)
فرزندان باید بتوانند بگویند که ”پدر و مادر من بهترین والدین دنیا هستند، آنها نمایندۀ خدا هستند.“ فرزندان در مشاهدۀ قلب و فکر تغییرناپذیر والدینشان باید به این فکر کنند که ” قلبهای ما نیز باید چنین قلبی شده و ما باید با هم متحد بشویم“ وقتیکه آنها بتوانند چنین چیزی را بیان کنند، آنجا خانوادۀ ایدهآل است. فکر و قلب ما در پی یک زوج مفعولی و اتحاد با او است. تعمق جدی و تلاش سخت برای دستیابی به چنین یگانگی، راه مناسب برای مردان و زنان است. به این دلیل، لازم است تا ما خانوادههائی را بنا کنیم که در آن پدران و مادران با قلب و عشق خدا متحد بوده و فرزندان تجسم والدینشان در این اتحاد با قلب و عشق خدا هستند. (چان سانگ گیانگ 5.3.2:20)
”در زندان دنبری شاهد یک چیز جالب بودم. ما از یک بلدوزر برای صاف کردن محوطه و برپا کردن زمین تنیس استفاده میکردیم. با بارش باران کارمان را متوقف کرده و بدنبال آفتابی شدن هوا دوباره کار را از سر میگرفتیم. در دورۀ بارندگی ممتد، اتفاق می افتاد که بیست روز متوالی کار نمیکردیم. گاه موارد این توقف و آغاز به کار برای ماهها طول میکشید. یکبار بدنبال توقف باران وقتیکه کارمان را شروع کردیم، متوجه شدیم که یکنوع مرغابی در میان علفزار آبی لانه درست کرده بود که در چند متری مسیر قدم زدن زندانیان قرار داشت.
نخست متوجه نشدیم که پرندهای در آنجا است. ظاهر پرنده چنان استتار کاملی داشت که براحتی پر و بالش با علفزارهای آبی اشتباه گرفته میشد. با اینحال دیدیم که آن پرنده بدنبال تخمگذاری در میان علفها، بر روی چیزی که شبیه قلوه سنگهای سیاه بودند، نشسته بود. وقتیکه جوجهها بیرون آمدند، مادر برای یافتن غذا به بیرون رفته و بعد از بازگشت به لانه، غذا را در منقار جوجهها میگذاشت. وقتیکه مادر با غذا بر میگشت هیچوقت بطور مستقیم به لانه نمیرفت بلکه در فاصلۀ کمی بر روی زمین نشسته و سپس به سمت لانه قدم میزد و هر بار از جهتی متفاوت به طرف لانه میرفت و این حرکت عاقلانۀ او برای رد گم کردن بود. به این معنا که یافتن لانۀ جوجههایش را برای دیگران دشوار کند.
جوجهها با خوردن غذایی که مادر برای آنها میآورد، بزرگ و بزرگتر شدند. گاه موارد که یک زندانی در آن نزدیکی قدم میزد، مادر از ترس اینکه مبادا آن زندانی به جوجههایش آزاری برساند، پرواز کرده و سعی داشت در یک حالت تهاجمی با منقارش او را دور کند.
مرغابی عشق راستین والدینی را درک میکند. عشق راستین حاضر است تا بدون هیچ حساب و کتابی از زندگی خود بگذرد. آن پرنده آماده بود تا در صورت لزوم در جهت حفاظت از جوجههایش، حتی از جان خود بگذرد، و این عشق راستین بود. قطع نظر از سختی و دشواری راه، والدین همواره در راه عشق گام برمیدارند .والدین آماده هستند تا در صورت لزوم برای خاطر عشق، زندگی خود را زیر پا بگذارند و این عشق راستین است.“ (از کتاب شهروند صلح دوست جهانی)
تبادل نظر
خانواده چیست؟ در لغت نامۀ دهخدا در بارۀ خانواده اینطور آمده است: کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است،که در زبان لاتین هم این کلمه به همین معنا است. بنابراین خانواده یک اجتماع محسوب میشود. این اجتماع همیشه خلاق است. مرد و زنی در عشق به یکدیگر، ازدواج کرده و با تولد دادن به فرزندان صاحب خانواده شده و فرزندان برادران و خواهران یکدیگر میشوند. آنها در عین تفاوتهای سنی و جنسیت و غیره، هرگز نسبت به یکدیگر تبعیض قائل نشده بلکه در پیوند به یکدیگر هماهنگی بوجود میآورند. خانواده جائی است که در آن افراد متمرکز بر قلب والدین، بطور عمیقی یکدیگر را دوست داشته، با هم زندگی کرده و به یکدیگر کمک میکنند. در این خانواده، فرزندان در حین رشد، با وظایفشان بعنوان یک انسان آشنا میشوند. بدون خانواده، بشریت نمیتوانست به بقاء خود ادامه بدهد.
گفته شده که در یک کشوری، مسئولین آموزشی یک مسابقۀ مقاله نویسی دربارۀ اینکه خانواده چیست؟ برگزار کردند. در نهایت نتیجۀ این مسابقه از زبان شرکت کنندگان، بصورت شش مورد اینچنین عنوان شد:
نخست، خانواده، دنیائی بدون جنگ و دنیائی مملو از عشق است.
دوم، خانواده جائی است که در آن فرد کوچک، بزرگ و فرد بزرگ، کوچک میشود.
سوم، خانواده پادشاهی پدر و مادر و پادشاهی بهشتی فرزندان است.
چهارم، بیشترین میزان شکایات در خانواده صورت میگیرد، اما در عین حال جائی است که افراد به بهترین نحو با هم رفتار میکنند.
پنجم، خانواده نقطۀ مرکزی عشق است و جائی است که در آن بیشتر آرزوهای قلبی ما نهفته است.
ششم، خانواده روزانه سه وعده غذا به شکم ما میرساند، در عین حال هر روز هزاران بار تغذیه قلبی میشویم.
این روزها، خانواده در جوامع بشری مریض و بیمار شده است. خانوادههای بسیاری وجود دارند که در آن اعضا در پی امیال و آرزوهای فردی و خودمحورانه هستند، به دیگری آسیب وارد میرسانند، و به جای زیستن برای دیگر ی، بیشتر در پی مشکل تراشی برای این و آن هستند. ما بایستی بتوانیم زخمها و دردهای حاصل از خودمحوری و بیاعتمادی را تشخیص داده، آنها را التیام بخشیده و روابط را به وضعیت اولیه بازسازی کنیم. برای ایجاد تغییر در راستای تبدیل شدن به خانوادهای که بتواند عشق والدین بهشتی را دریافت کند، روابط والدین و فرزند بایستی متمرکز بر عشق بازسازی شود.
عشق والدینی براساس عشق زناشوئی، متمرکز بر والدین بهشتی آغاز میشود. عشق والدینی که در آن عشق عمودی والدین بهشتی و عشق افقی مرد و زن یکی میشود، بشکل نیروی عشق بدون قید و شرط برای فرزندان آشکار میشود. از این به بعد شما باید در درون خانوادههایتان، ایدهآل آفرینش مورد نظر خدا در قالب خانودۀ ایدهآل را بازسازی کنید.
والدین بهشتی در مقام والدین ،درد و اندوهی عظیم را در از دست دادن فرزندانشان بواسطۀ سقوط آدم و حوا تجربه کردند، و والدین راستین راه برای نیل به مقام خانوادههای برکت گرفتۀ ایدهآل را نشان دادهاند که این تنها مسیر برای التیام بخشیدن به قلب مملو از درد و اندوه والدین بهشتی است.
آنها به ما آموزش دادند تا با پیروی از این الگو، ایدهآل عشق باید در خانواده برپا شود. ما در مقام والدین به فرزندانمان عشق راستین میدهیم و آنها در مشاهدۀ این عشق راستین الگو، طنین آن عشق را در قالب فرزند خلف به والدین باز میگردانند. در چنین خانوادهای عشق فرزند، عشق برادر و خواهر، عشق زناشوئی و عشق والدینی به کمال خواهد رسید و خانواده قادر خواهد بود تا بعنوان یک اجتماع بالغ و هماهنگ، وظایف خود را بعنوان فرزند خلف در پیشگاه والدین بهشتی به انجام برساند.
نکات برای تعمق
- تفاوت بین عشق والدین و فرزندی مورد نظر خدا و عشق والدین و فرزند معمول در جوامع چیست؟
- بعنوان والدین خانوادههای برکت گرفته، چه راههائی را برای دادن عشق به فرزندانتان پیشنهاد میکنید؟