– والدین راستین جد راستین بشریت
کلام والدین راستین
خدا میخواست تا از طریق تکثیر بازماندگانش، ایدهآل عشق راستین را در خانواده آدم و حوا تکمیل نموده و پادشاهی صلح و اتحاد را در بهشت و بر روی زمین تاسیس نماید. قرار بود تا از طریق آدم و حوا به عنوان نقطه آغازین، نسب خونی راستین، زندگی راستین و عشق راستین پاک خدا بطور افقی در میان فرزندانشان گسترش پیدا کنند. آنگاه آدم و حوا بطور طبیعی والدین راستین، آموزگار راستین و پادشاه و ملکه راستین شده، پادشاهی صلح و اتحاد را براساس نسب خونی راستین بوجود میاورند. (چم بو مو گیانگ 13.1.4:13)
اگر سقوط اتفاق نمیافتاد، دیگر نیازی به مذهب نبود. پسران و دختران مقدس و پاک بشکلی ساده از طریق اندامهای تولید مثل بوجود میامدند. آنجا جایگاه عشق راستین، جایگاه زندگی راستین و نسب خونی راستین پسران و دختران راستین است، یعنی جایگاه پسران و دختران آزاد شدهای که شیطان نمیتواند بر آنها ادعائی داشته باشد. اندامهای تولید مثل یا آلات تناسلی، قصر عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین هستند، آنها با ارزشترین چیزها هستند. اگر آنها ناپدید شوند، بهشت و زمین ناپدید میشوند. بدون آنها ایدهآل خدا، خانواده خدا و خواست خدا نمیتواند به واقعیت درآید. آنها سرچشمه کمال همه چیز هستند. (چان سانگ کیانگ 2.4.3:15)
والدین راستین مالک و صاحب عشق راستین هستند. آنها پادشاه و ملکه عشق هستند و ما آن با ارزشترین عشق راستین را از دست دادهایم. سوال این است که چطور میتوان آن را بازسازی کرد؟ والدین راستین، عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین حوزهای را بوجود میاورند که شیطان صرف نظر از هر گونه تلاشی که میتواند داشته باشد، هرگز نمیتواند به آن دست بزند. انسانها باید تا به ابدیت با خدا هماهنگ و همصدا شوند. خدا و تمامی انسانها باید متمرکز بر عشق راستین بطور مرتب یک رابطه ابدی زوجهای فاعلی و مغعولی را حفظ کنند. تا زمانیکه نتوانیم به چنین هدفی دست پیدا کنیم، نمیتوانیم یک زندگی متمرکز بر عشق راستین را به عنوان ایدهآل آفرینش خدا حفظ کنیم. این اصل است و هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند. به همین دلیل ما بطور مطلق به والدین راستین نیاز داریم. (چم بو مو گیانگ 1.2.5:21)
تبادل نظر
دو دریاچه در اسرائیل وجود دارند که یکی دریاچه طبریه یا جلیل و دیگری دریاچه مرده نام دارند. دریاچه جلیل به عنوان انبار آب این کشور منبع زندگی مخصوصا در مناطق بیابانی است. سرچشمه این دریاچه از مناطق دست نخورده در شمال، در کوه حرمون شروع میشود، جائیکه در آن برفها ذوب شده و بشکل جویبارهائی جاری شده و چشمههای آب را بوجود میاورند. جریان تمامی این جویبارها به دریاچه جلیل ختم میشوند. سرچشمه آب چنان پاک و شفاف است که انواع ماهیها و موجودات زنده در آب این دریاچه زندگی میکنند و کوههای نزدیک این دریاچه با انبوه درختان، مناظر شگفت انگیزی را بوجود آوردهاند.
از طرف دیگر، سواحل دریاچه مرده پست ترین خشکیهای جهان هستند. این دریاچه از رودخانه اردن آب مملو از املاح دریافت میکند و به عبارتی با داشتن جریان ورودی آب و بدون داشتن جریان خروجی، مخصوصا با میزان تبخیر شدید آب به دریاچهای مبدل شده است که میزان نمک آن هشت یا نه برابر آب دریاهای معمولی است که همین باعث شده تا برای زندگی غیرقابل تحمل باشد. این دریاچه به این دلیل دریاچه مرده نامیده میشود که هیچ موجود زندهای در آن نمیتواند دوام داشته باشد. در این دریاچه ماهی وجود ندارد، و در تمامی خشکیهای اطراف آن نیز گیاه و درختی نیز دیده نمیشود.
دیگر دریاها بطور عمومی با ورود و خروج آب، همیشه در طراوت و شادابی هستند در جائیکه دریاچه مرده شاید یکی از معدود دریاچههای جهان باشد که آب مملو از املاح به درون آن جاری شده و خروجی ندارد، و بر این اساس، بطور طبیعی آب آن تبخیر شده و بر میزان نمک موجود در آن هر چه بیشتر افزوده میشود. به این دلیل دریاچه مرده نامیده میشود.
این دو دریاچه برای ما درسهائی ارزشمند دارند. وقتیکه به مردم نگاه میکنیم، متوجه میشویم، مردمی وجود دارند که دست دهنده دارند و به دیگران یا همسایگانشان زندگی تازه میدهند، اما کسانی هم هستند که فقط دست بگیر دارند و حرص و طمع خودشان را در اولویت قرار میدهند و در نتیجه هرگز قادر نیستند برای دیگران زندگیبخش باشند. ما میتوانیم از جهان طبیعت درسهای بسیاری را میتوانیم دریافت کنیم.
آدم و حوا در باغ عدن، به عنوان مکانی سرشار از زندگی و زیبائی پا به عرصه وجود گذاشتند. والدین بهشتی آنها را در مقام فرزندان خود آفرید و به آنها برکت داد تا کامل شده، ازدواج کرده و صاحب فرزند شوند و بر تمامی جهان آفرینش تسلط متمرکز بر عشق برقرار کنند و اینگونه سرچشمه زندگی و برکت بشوند. آدم و حوا برای این بدنیا آمدند تا عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین اعطا شده به آنها را به عنوان جزئی اساسی از ایدهآل آفرینش خدا تکثیر کرده و برای نسلهای بعدی بجا بگذارند. برای بشریت زندگی در باغ عدن، حیاتی بهشتی بود که در آن، آنها تجسم خدا بوده، برای خاطر یکدیگر زیسته و با خوب دادن و خوب دریافت کردن، عشق را با هم سهیم میشدند.
اما این مسئله به حالت تعلیق درآمد وقتیکه اجداد ما آدم و حوا تسلیم وساوس شیطان شدند. چشمهای آنها بگونهای باز شد که میتوانستند متمرکز بر خودشان، تنها بر امیال خودشان تمرکز کنند. قرار بود که انسانها با تکمیل مراحل رشدشان، به کمال دست پیدا کنند. وقتیکه آنها چنین چیزی را به انجام میرساندند، والدین بهشتی بطور طبیعی، به انسانها این اجازه را میداد تا همه چیز را از او به ارث ببرند. اما برای انجام چنین چیزی مراحلی وجود دارد، که همان دوره رشد نامیده میشود و انسانها در طی طریق از آن به حوزه اختیار برای تسلط بر تمامی آفرینش دست پیدا خواهند کرد. اما انسانهای ناقص و نابالغ، تسلیم وساوس شیطان و امیال متمرکز بر خود شده، سقوط کرده و سرانجام از باغ عدن بیرون رانده شدند. آن خروج نتیجه قطع روابط عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین مرتبط با والدین بهشتی بود. عواقب بعدی سقوط بشر، شکل گیری جوامع خودمحوری است که درست مثل دریاچه مرده تنها به خودمحوری متمرکز شدهاند. به این ترتیب، بشریت جوامعی سیاه همراه با ناسازگاری و نزاع بیپایان را بوجود آوردهاند.
در این صورت زندگی از کجا میاید؟ زندگی از عشق میاید. گیاهان همچنین توسط والدین بهشتی در خاکهای حاصلخیزی که از آبهای پاک زندگی تغذیه میکنند، آفریده شدهاند. این موضوع در مورد زندگی بشر نیز صادق است. انسانها از والدین بهشتی عشق پاک دریافت میکنند و با آبستن شدن یک زندگی تازه، نسب خونی خدا تداوم خواهد یافت.
چنین مراحل عشق، زندگی و نسب خونی، در همان آغاز آفرینش خدا بوجود آمدند. به عبارت دیگر، زندگی آدم و حوا از طریق عشق والدین بهشتی بوجود آمد. با این همه والدین بهشتی نمیتواند به تنهائی تداوم زندگی در خانواده آدم و حوا را تضمین کند. تنها زمانیکه او بتواند از بدنهای جسمی آنها استفاده کرده، وارد آنها شده و ایدهآل یگانگی خدا و بشریت و عشق را بواقعیت درآورد، نطفه یک زندگی تازه شکل گرفته و برای اولین بار نطفه نسب خونی خدا و بشریت میتواند به نسل بعدی منتقل شود.
اما انسانها که میبایست فرزندان نسب خونی خوبی والدین بهشتی میشدند، فرزندان سقوط کرده نسب خونی پلید شیطان شدند. ما برای درست و مرتب کردن این موضوع به ریشههای تازه نسب خونی نیاز داریم. به این دلیل انسانهای راستینی باید پدیدار شوند که از عشق راستین والدین بهشتی پا به عرصه وجود نهاده و از هر گونه ادعای نسب خونی سقوط کرده شیطان آزاد و رها باشند. به عبارت دیگر، آخرین آدم و آخرین حوا که یگانه پسر و یگانه دختر خدا هستند باید آشکار شده و والدین راستین بشری بشوند.
انسانهای سقوط کرده تنها از طریق ملازمت به والدین راستین قادر خواهند بود تا به عنوان پسران و دختران والدین راستین تولد تازه بیابند. آنها از اینجا به بعد میتوانند خود را بازسازی کرده، و با دریافت برکت ازدواج، نسب خونی خود را به نسب خونی والدین بهشتی تغییر بدهند. پدر و مادر مون، والدین راستین بشری هستند که به عنوان ریشه عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین آمدهاند. ما کسانیکه از آنها برکت ازدواج دریافت کردهایم، شاخههای راستینی هستیم که میتوانیم از ریشه عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین رشد کرده، بالغ شده و خود والدین راستین بشویم. خانوادههای برکت گرفته مرکزی خانوادههائی هستند که میتوانند با ایجاد رابطه خونی با والدین راستینی که خود را از سقوط بطور کامل جدا ساختهاند، با دریافت خون، عشق و زندگی از آنها به زندگی ادامه بدهند. ما بایستی به والدین راستین افتخار کنیم که عشق راستین، زندگی راستین و نسب خونی راستین را به ما اعطاء نمودهاند و ما باید از این ارزشی که در درون ما جاری است، نه تنها برای همیشه حفاظت کنیم، بلکه آن را به تمامی اطرافمان جاری ساخته برای دیگران زندگیبخش باشیم. ما باید نقشی فعال در اطلاع رسانی به دیگران درباره والدین راستین بعهده گرفته و به دیگران کمک کنیم تا با دریافت برکت ازدواج و پاکسازی نسب خونیشان، به جایگاه اصیلشان در برابر والدین بهشتی بازسازی شوند.
نکاتی برای تعمق
- این جمله که ”زندگی از عشق و نسب خونی از زندگی میاید“ برای شما چه معنائی دارد؟
- با توجه به اینکه ما از والدین راستین به عنوان مربی راستین، زندگی دریافت کردهایم، شما در محیط اطرافتان، در قبیله و ملتتان و در هر سطحی از زندگی چه نقش وظیفهای دارید و یا میبایست داشته باشید؟