پیام  مادر راستین

بیستم آوریل 2019 –  مرکز آموزشی هیوجانگ بهشت و زمین چان بو

 

از دیدن شما بسیار خوش وقتم. در این روز بهاری، در این فصل بهار مشیت الهی، وقتیکه به اینجا میامدید چه امیدی با خود بهمراه آورده‌اید؟ چرا جواب نمیدهید؟ آیا بدون هر گونه فکر و اندیشه خاصی به اینجا آمده‌اید؟

خدا رویایی داشت، به همین خاطر تمامی مخلوقات را در بهشت و زمین در تصور خود آفرید. او همچنین مرد و زن را آفرید تا اجداد بشری شده و به آنها دوره رشد و سهم مسئولیت داد چیزی که تنها به انسانها اختصاص دارد و آن مسئولیت این بود که با تمرکز بر خدا در یگانگی مطلق با آفریننده، با ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق رشد کنند.

بنابراین آنها در مقام اولین اجداد بشری، میبایست اجدادی پیروز شده و رویای خدا را به واقعیت درمیاوردند. اما همانطور که میدانیم، چنین چیزی رخ نداد و انسانهای سقوط کرده دنیای امروز، نتیجه آن شکست هستند.

اما از آنجائیکه خدا جهان هستی را براساس ایده حیات ابدی آفرید، به مذاهب بسیار زیادی تولد داد تا به انسانهای فرو شده در جهالت آموزش بدهند. خدا مردم برگزیده را متمرکز بر یک مذهب مرکزی بوجود آورد و با ایجاد شرطهای غرامت تا به حدی که آن مردم توانستند از سطوح فردی تا ملی پایه‌هائی را تاسیس کنند، او صبورانه منتظر بود تا محیط مناسب برای کشت و برداشت میوه‌ها فرا برسد.

میدانیم که فهم قسمتهای زیادی از کتاب مقدس کار آسانی نیست. خدا عیسی را به عنوان یگانه پسر خود در مقامی با پرداخت کامل غرامتها فرستاد. اما در پایان مادر او مریم، خانواده ذکریا، یهودیت و مردم اسرائیل مسئولیتهایشان را به انجام نرساندند.

خدا بدنبال 4000 سال طولانی، سرانجام محیطی را آماده کرد که براساس آن ما میتوانیم امید داشته باشیم، اما انسانها یکبار دیگر درد و رنج برای خدا ببار آوردند. صرف نظر از میزان تلاش ما، فهم چنین چیزی آسان نیست، اما این چیزی بود که رخ داد.

عیسی در زمان مرگش کلید پادشاهی بهشتی را به چه کسی داد؟ آن را به پطرس داد. معنای چنین چیزی این است که لازم است همه چیز بر روی زمین به انجام رسیده و کامل شود. اگر چه خدا برای فرستادن عیسی تلاش بسیار سختی داشت، ولی مردم دوباره به قلب خدا رنج و درد وارد آوردند.

عیسی گفت که دوباره برگشته و ضیافت ازدواج بره را برگزار خواهد کرد. پس از آن بود که مسیحیت متمرکز بر حواریون عیسی و از طریق کارهای روحی و تولد دوباره توسط روح‌القدس آغاز به کار کرد. آنها در روزهای اولیه، بواسطه آزار و اذیت شدیدی که با روبرو بودند، مجبور به تحمل دشواریهای شدیدی شدند، از جمله اینکه توسط نیروهای حاکم به عنوان مواد غذائی جلوی شیرهای گرسنه افتادند. اما سرانجام مسیحیت در سال 313 میلادی توسط امپراطوری روم برسمیت شناخته شد. مسیحیت بدنبال برسمیت شناخته شدن، فعالیتهای میسیونری را در سرتاسر اروپا گسترش داد، که از شبه جزیره ایتالیا شروع شد و به انگلیس رفت و از آنجا مسیونرها به سراسر دنیا رفتند.

اما مشکلات بسیار زیادی شکل گرفت، چرا که به ایمان محدود شده بر چارچوب افکار بشری تمرکز شد. تنها بعد از اینکه شاه جیمز در قرن هفدهم کتاب مقدس را برای اولین بار به زبان انگلیسی ترجمه کرد، مردم عامی توانستند به مطالب کتاب مقدس دسترسی مستقیم داشته باشند. و چنین چیزی باعث شکل‌گیری نهضت پیوریتانها شد. این نهضت، که در آن مردم در انتظار ایجاد ارتباط آزادانه با خدا در درون خانواده‌هایشان بودند به آمریکای مدرن امروز تولد داد.

چقدر خدا غمگین بود از اینکه مشاهده میکرد بنیاد مسیحی راه خود را گم میکند، در حالیکه قرار بود محیطی بشود که در آن ظهور دوباره ناجی مورد پذیرش قرار گیرد. به همین خاطر خدا از نو کارش را آغاز کرد. با این همه، مردم بواسطه جهالت از مشیت الهی، به اجرای ایمان راحت و متمرکز بر خود دست زده و در نتیجه مشکلات بسیاری را ببار آوردند.

اما چون عیسی گفته بود که برمیگردد، معتقدین در انتظار برای آن روز مخصوص، در سرتاسر دنیا پخش شده و تکثیر پیدا کردند. با این همه، هیچکسی اطمینان نداشت که چه زمانی و یا چگونه میشود به استقبال ناجی در ظهور دوباره رفت.

صد سال قبل از تولد من، کشور کره منطقه‌ای خاص و یگانه در داشتن چنین محیط و چنین پیشینه‌ای بود. در آن زمان، مسیحیت از طریق روح‌القدس و حقیقت بسیار قویتر از هر کشور دیگری هدایت میشد. مسیحیان در سطح جهانی منتظر آمدن ناجی از روی ابرها بودند، اما مسیحیان هدایت شده روحی در کشور کره منتظر آمدن ناجی در بدن جسمی بودند.

بدینسان، یگانه دختر خدا در سال 1943 متولد شد و این یک معجزه بود. یگانه دختر خدا که مسیحیت میبایست با اشتیاق فراوان در پی‌اش باشند، سرانجام بدنبال 6000 سال متولد شد. اما متاسفانه آن محیط آماده شده به استقبال او نرفت. براساس اصل آفرینش خدا، به انسانها دوره رشد اعطا شده است.

کشور کره در سال 1945 (از سلطه ژاپن) آزاد شد و در سال 1950 بود که جنگ داخلی درگرفت که یک دوره زمانی سراسر پریشانی و آشفتگی بود. اما خدا، آفریدگار ما میخواست تا به یگانه دخترش، که بعد از 6000 سال فرستاده بود،  دوره رشد اعطا نماید.  شبه جزیره کره تقسیم شد، یک قسمت به کمونیست و دیگری به کشوری آزاد مبدل شدند. در آن زمان قسمت شمالی کمونیست سیستمی قوی برپا کرده بود و آماده بود تا به قسمت جنوبی هجوم آورد در حالیکه قسمت جنوبی هنوز در جایگاه مناسبی برای رودرروئی با چنین چیزی نبود. در زمان شکل گیری چنین اتفاقاتی من در قسمت شمالی بودم و شش سال سن داشتم. و خدا خانواده ما را برای رفتن بسوی جنوب هدایت کرد.

لازم است تا شما با چنین چیزهائی آشنا شوید. خدا به پدر راستین که در آن زمان در قسمت جنوبی بسر میبرد، دستور داد تا به شمال برود. آیا این نکته را درک میکنید؟ پدر راستین میبایست مسئولیت خود را به عنوان یگانه پسر خدا به انجام میرسانید. وقتیکه خدا به او فرمان داد تا به شمال برود که در آن زمان مکانی مرگبار بود، او با ایمان مطلق، عشق مطلق و اطاعت مطلق از چنین فرمانی تبعیت کرد. لازم است تا شما چنین چیزهائی را بدانید.

خدا میبایست منتظر بماند تا یگانه دخترش تصمیمش را بگیرد. اصل آفرینش خدا همیشه اینگونه عمل میکند. خدا لازم میدید تا در آن شرایط خطرناک از من حفاظت کند.

این یک معجزه بود وقتیکه شانزده کشور سازمان ملل برای حمایت از دمکراسی نوپای کره جنوبی بسیج شدند. در آن زمان بود که پدر راستین از زندان هونگ نم آزاد شده و به سمت جنوب راه افتاد. کار پدر راستین یافتن کلامی بود که عیسی نتوانست آن را بیان کند. همانطور که او گفت: ”… و بسیار چیزهای دیگر دارم که بگویم ولی افسوس که حال نمیتوانید بفهمید، ولی وقتیکه روح پاک خدا که سرچشمه همه راستی‌ها است بیاید، تمام حقیقت را برای شما آشکار خواهد ساخت. زیرا نه از جانب خود بلکه هر چه از من شنیده است خواهد گفت….“

به این دلیل پدر راستین کتاب اصل الهی اصیل را نوشت و تا زمانیکه او در مقام یگانه پسر خدا بتواند یگانه دختر خدا را بیابد، میبایست حواریونش را نیز پیدا میکرد. آیا او توانست این وظیفه‌اش را به انجام برساند یا نه؟ (بله)

در اصل، آدم و حوا قبل از سقوط، بواسطه ارتباطشان با خدا میتوانستند در هر زمانی از اوضاع و احوال خدا باخبر باشند و به همین صورت، من نیز با مشیت الهی آشنا شدم. من متوجه شدم که اگر من گامی به جلو برندارم، رویای خدا و والدین راستین بواقعیت درنخواهد آمد. من جوان بودم اما مصمم شدم تا چنین چیزی را به انجام برسانم.

پنجاه سال گذشته برای من یک دوره زمانی صبر و تحمل و انتظار بود. ممکن است که شما از چنین چیزی اطلاع نداشته باشید. چندی پیش برایتان مثالی زده و گفته بودم پنجاه سال طول کشید تا چیزی را که به اشتباه بسته شده بود باز کرده و دوباره مرتب کرده و ببندم، آیا متوجه میشوید؟

خدا در تلاش بود تا از طریق بنیاد مسیحی تمامی دنیا را درآغوش بگیرد، به همین صورت ما در مقام والدین راستین سعی داشتیم تا آمریکا را که در مسیری اشتباه قرار گرفته بود، در آغوش بگیریم. مخصوصا چهار سال پیش، من ظهور یگانه دختر خدا را در برابر مجمع رهبران روحانی در آمریکا اعلام کرده و از آنها خواستم تا با من در انجام خواست خدا همکاری کنند.

بسیاری از روحانیون در این فکر بودند که چرا بطور طبیعی به فهم چنین چیزی نرسیده بودند. این مسئولیت آنها بود. به همین دلیل وقتیکه اعلام کردم که من یگانه دختر خدا هستم، مردم از سراسر دنیا استقبال کردند مخصوصا وقتیکه در سال 2018 در سنگال که یک کشور مسلمان است، چنین کردم. رهبر مذهبی آن کشور گفت: ”ما مسلمانها از یگانه دختر خدا استقبال میکنیم.“ و گفت که پسر من خواهد شد. او مصمم است تا در ماه نوامبر امسال مراسم برکت در سطح ملی در سنگال برگزار کند. سال 2019 یک سال پرمشغلت است و او گفت که در همراهی با من مراسم برکت ملی در دیگر نقاط جهانی را نیز برگزار خواهد کرد.

بله، کشور کره چطور؟ کره! آیا اعتماد بنفس داری؟ آیا میتوانی رئیس جمهور را که اکنون با مشکلات بسیاری روبرو است، به مراسم برکت بیاوری؟ (بله)

گفتم که فصل بهار مشیت الهی است و ما نباید چنین فرصتی را از دست بدهیم. ما با تمامی کوتاهی‌ها و نقاط ضعف، در هر گوشه دنیا بذرهای بسیاری کاشته‌ایم و اکنون زمان برداشت محصول فرارسیده است، آیا ترجیح میدهید که به محصولات دست نزنیم و آن میوه‌ها را برداشت نکنیم؟

حوزه مسیحی و دنیا از مادر راستین و یگانه دختر خدا استقبال کرده‌اند، در این صورت آیا کره بهشتی نباید مسئولیتش را به انجام برساند؟ آیا باید چنین کند یا نه؟ (بله)

ما دیگر بیش از این نمیتوانیم منتظر بمانیم. ما بایستی بدون هرگونه شکستی به پیروزی برسیم.

در سال 1975 میسیونرها از آمریکا (و دیگر نقاط مختلف) به سراسر دنیا اعزام شدند. بسیاری از آمریکائیها کار و فعالیتهایشان را در آفریقا متمرکز کردند. دو سال پیش پدری که به مدت چهل سال برای مشیت الهی فعالیت داشت به دنیای روح رفت و پسرش اکنون جای او را گرفته است. پدرش بر او ظاهر شد و از او خواست ”لطفا به مادر راستین کمک کن!“  او مادر و برادر کوچکتری دارد. او داستان خود را با مادر و برادرش در میان گذاشت و آنها بطور کامل از او حمایت کرده و با هم یگانه و متحد هستند. آنها هیچ حمایتی از هیچ جائی دریافت نمیکنند، برعکس، خودشان فاندرزینگ کرده و در کنار زندگی روزمره، ماموریت عمومی‌شان را نیز به انجام میرسانند.

این روشی است که خانواده‌های برکت گرفته باید عمل کنند. افراد زیادی هستند که در ”چان بو وان“ ثبت نام کرده‌اند. چون آفرینش خدا ابدی است، تلاشهای شما نباید فقط در یک نسل به انتها برسد. بازماندگان شما، نسل دوم و سوم شما باید با مادر راستین، یگانه دختر خدا هماهنگ شده و به این ترتیب خانواده ملکوتی را بدون هرگونه تغییری برای همیشه حفظ کنند.

مخصوصا خانواده‌های برکت گرفته قدیمی، بایستی مسئولیتهاشان را به انجام برسانند. آنها باید نسلهای دوم و سوم را در مسیر پیوستن به فعالیتهای عمومی راهنمائی کنند. این الگو و مثالی است که خانواده‌های برکت گرفته باید نشان بدهند. آیا چنین خواهید کرد یا نه؟

هر کدام از شما باید با انجام مسئولیتهایتان به پیروزی نائل شوید. من خالصانه دعا میکنم که خانواده‌های برکت گرفته بسیاری از جانب مادر راستین، یگانه دختر خدا، برسمیت شناخته شده و در حین زندگی او بر روی زمین، مهر او را دریافت کنند. (اجو!)